چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
شیوه های ایجاد رفتارهای مطلوب در كودكان
كودكان در واقع امانتهایی هستند كه خداوند در اختیار والدین قرار داده و وظیفه هر پدر و مادری در مرحله اول، حفظ و نگهداری از این امانتهای الهی و در مرحله بعد، ایجاد زمینه برای رشد و شكوفایی استعدادهای آنهاست. به عبارت دیگر، یكی از مهمترین وظایف والدین تعلیم و تربیت فرزندان است. امام سجاد علیه السلام در این زمینه میفرماید: «حق فرزندت این است كه به این مطلب توجه داشته باشی كه اگر خوب باشد یا بد، از تو به وجود آمده و در این دنیا با تو نسبت دارد و در تادیب او سؤولیتخواهی داشت. و در خداشناسی باید او را راهنمایی كنی و در اطاعت پروردگارت یاریاش نمایی. رفتار تو با فرزندت باید رفتار شخصی باشد كه یقین دارد كه در مورد احسان به او، پاداش نیك خواهد داشت و با بدرفتاری با او، به كیفر خواهد رسید.» (۱) و امام علی علیه السلام میفرماید: «چنان نباشد كه به واسطه تو خانواده و خویشانتبدبختترین و شقیترین مردم باشند.» (۲) و پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله نیز در این زمینه میفرماید: «هر كس دختری داشته باشد و او را خوب تادیب كند و در تعلیم او كوشش كند و اسباب رفاه و آسایش او را فراهم سازد، آن دختر او را از آتش دوزخ نجات خواهد داد.» (۳)
این مقاله در صدد بیان راهكارهایی برای ایجاد رفتارهای مطلوب در كودكان است. امید آنكه والدین بتوانند با به كار بستن آنها، بخشی از مسؤولیتخود را در قبال فرزندان انجام دهند.
ایجاد رفتار با استفاده از اصل اكتساب (۴)
كودكان، بسیاری از رفتارهای بد و خوب، بهنجار و نابهنجار، سازگار و ناسازگار را از راه مشاهده اعمال دیگران كسب میكنند. به عبارت دیگر، رفتارهای كودك شبیه به رفتار والدین و كسانی است كه امر تعلیم و تربیت آنها را به عهده دارند; طرز راه رفتن، لباس پوشیدن، صحبت كردن، اعتقادات، باورها، ترسها، و... راكودكان از بزرگترها به ویژه از والدین خود میآموزند. پساز والدین، معلمان سالهای نخست تحصیل، نقش مهمی در شكلگیری رفتار كودكان دارند. از اینرو، رفتار والدین و معلمان، به عنوان الگوهای قابل مشاهده برای كودك، مهمترین نقش را در اكتساب رفتارهای جدید دارد. در واقع، كودكان آینه تمام نمای رفتار اطرافیان خود هستند. با توجه به اصل اكتساب، اگر والدین بخواهند رفتار مطلوبی مانند: سلام كردن یا مسواك زدن و... را در فرزند خود ایجاد كنند، باید در صحنههای مختلف كه كودك رفتار آنها را مشاهده میكند، این عمل را به صورت طبیعی انجام دهند. مثلا اگر كودك، هنگام برخورد پدر و مادر با یكدیگر و نیز در برخورد با دوستان در كوچه و خیابان و در مهمانیها چندین بار عمل سلام كردن را مشاهده كند، طبیعی است كه بر اساس همین الگوهای مشاهدهای، «سلام كردن» را یاد خواهد گرفت. برای تعمیم این رفتار به موقعیتهای زمانی و مكانی و با افراد دیگر، میتوان از تشویقهای مناسب و به جا استفاده كرد تا این عمل مطلوب، ملكه كودك شده به گونهای كه با قطع تشویقها نیز آن عمل را انجام دهد و خود عمل پسندیده، مشوق او باشد.
ایجاد رفتار با استفاده از اصل بازداری زدایی (۵)
بازداری هنگامی اتفاق میافتد كه فرد، الگویی را مشاهده كند كه بدون هیچ پیامد نامطلوبی، رفتاری را كه مشاهده كننده از انجام آن ترس دارد، انجام دهد. به عبارت دیگر، كودك باید رفتاری را كه از انجام آن ترس دارد، ببیند دیگران انجام میدهند و هیچ حادثه ناگواری نیز برایشان اتفاق نمیافتد. مثلا كودكی را در نظر بگیرید كه از رفتن به یك محیط خلوت یا از نزدیك شدن به گربه خانگی وحشت دارد، برای از بین بردن ترس و ایجاد جرات ورزی و شهامت در او میتوان از اصل بازداری زدایی استفاده كرد; بدینگونه كه از كودك الگو - كودك دیگری كه از گربه خانگی نمیترسد یا از رفتن به یك اتاق خلوت هیچ وحشتی ندارد - میخواهیم در مقابل كودك ترسو به گربه خانگی نزدیك شود یا به اتاق خلوت برود. با چند بار انجام دادن این رفتار، كودك ترسو به تدریجبازداری زدایی میشود; یعنی ترس او از بین میرود و رفتار مورد نظر را یاد میگیرد. در مرحله بعد، از خود او میخواهیم تا این عمل را انجام دهد، البته در انجام این عمل با او مشاركت میكنیم تا اینكه انجام آن رفتار برای او عادی شود و به تنهایی نیز قادر به انجام آن گردد. قابل ذكر است كه عمل بازداری زدایی را خود والدین و مربیان كودك نیز میتوانند انجام دهند، لكن به كارگیری یك كودك هم سن و سال كودك مشاهده كننده، اثر بهتری دارد.
افزایش رفتار مطلوب با استفاده از اصل آسانسازی (۶)
یكی دیگر از فواید الگوبرداری، آسان سازی رفتار است; یعنی كسی كه قبلا رفتاری را آموخته ولی بنا به دلایلی از انجام آن امتناع میورزد، اگر شاهد انجام آن از سوی دیگران باشد، به انجام آن رفتار ترغیب خواهد شد. مثلا اگر ما كسی را كه شنا بلد است ولی جرات انجام آن را ندارد، در كنار استخر شنا ببریم، انجام این عمل (شنا كردن) برای او آسان میشود، زیرا، مشاهده استخر و شنا كردن دیگران و لذت بردن از این ورزش سالم و مفید، او را به این رفتار مطلوب ترغیب خواهد نمود. و یا به عنوان مثال، برای ایجاد رفتاری مطلوب در كودكی كه از سؤال كردن سر كلاس یا صحبت كردن در بین جمع خجالت میكشد و به كمرویی كه یكی از مشكلات روانشناختی است، مبتلا شده و در نتیجه، نمیتواند از تواناییهای خود به خوبی استفاده كند، میتوان از اصل آسانسازی كمك گرفت; یعنی كودك را باید در موقعیتهایی قرار دهیم كه شاهد صحبت كردن كودكان دیگر در حضور جمع باشد. یا فیلمهایی كه این صحنهها را به خوبی نمایش میدهد، به او نشان دهیم. وقتی این عمل چندین بار تكرار شود، فرزند ما نیز به تدریج جرات صحبت كردن میان جمع و یا سؤال كردن سر كلاس را پیدا خواهد كرد.
گفتنی است كه در استفاده كردن از سه اصل مذكور برای ایجاد رفتار مطلوب در كودكان، از عنصر تشویق نیز نباید غفلت كنیم. گرچه بحث تشویقها و تقویتها یك مبحث گستردهای است و از حوصله این مقاله خارج است، ولی اجمالا توجه دادن والدین و مربیان به بهترین نوع برنامه تشویق و تقویت، خالی از فایده نیست. از میان چندین برنامه تقویتی كه روانشناسان به تفصیل پیرامون آن بحث و پژوهش كردهاند، «برنامه تقویت ناپیاپی با نسبت متغیر»، بهترین میزان پاسخ دهی را به دنبال دارد; یعنی اینكه اولا، تشویقها باید به صورت ناپیوسته بوده و این طور نباشد كه به دنبال هر پاسخی، حتما یك تشویق و تقویتباشد، زیرا در این صورت، كودك (آزمودنی) انتظار دارد كه بعد از هر رفتاری، تقویتبشود و اگر زمانی این تشویقها نباشد، رفتار یاد گرفته شده خاموش میگردد. بنابراین، تشویق نباید پیاپی باشد. ثانیا، تشویقها باید با نسبت متغیر باشد; یعنی هر از چندگاهی پساز انجام چند پاسخ، یك بار تقویتشود. مثلا، گاهی بعد از دو بار پاسخ دادن تقویت میشود و گاه پس از ۱۰، ۸، و یا ۴ بار پاسخ تقویت میشود. این برنامه تقویتبیشترین اثر را هم در یادگیری و هم در استمرار و بقای رفتار آموخته شده دارد. (۷)
روشهای تعمیم یا گسترش رفتار
از اینكه با بعضی از روشهای ایجاد رفتار آشنا شدیم، اینك جای این سؤال باقی است كه چگونه رفتار آموخته شده را حفظ ونگهداری كنیم، به عبارت دیگر، روشهای تعمیم یا گسترش رفتار چیست؟
مهمترین اصل روانشناسی یادگیری كه طبق آن، رفتار از موقعیتهای خاص یادگیری به موقعیتهای دیگر گسترش مییابد، اصل تعمیم است. اصل تعمیم یعنی اینكه وقتی فردی، رفتاری را در زمان و مكان مشخصی تحت نظارت مربی خاصی - والدین یا معلمان و مربیان - یاد گرفت و انجام داد، همین رفتار را در زمانها و مكانهای دیگر و در حضور افرادی جدید نیز بتواند انجام دهد. مثلا، اگر كودكی در محیط خانه رفتارهایی از قبیل سلام كردن، رعایتحقوق دیگران، بهداشت، نظم و انضباط و تعاون را آموخته و به خوبی آنها را انجام میدهد، چه باید كرد تا همین رفتارهای مطلوب را در موقعیتهای دیگر و همچنین در برخورد با افراد جدید مثلا در مهمانیها، در مسافرتها، در مدرسه و در اجتماعاتی غیر از خانواده نیز به راحتی و به صورت خودكار انجام دهد؟ در اینباره روانشناسان یادگیری معتقدند كه باید از مهمترین اصل روانشناسی یادگیری یعنی اصل تعمیم استفاده كرد.
در تعمیم، ما بادو موقعیت روبرو هستیم: موقیعت آموزش و موقعیت تعمیم. موقیعت آموزش، موقعیتی است كه رفتار، در آن یاد گرفته میشود. موقعیت تعمیم موقعیتی است كه رفتار تغییر یافته باید در آن گسترش یابد; یعنی موقعیت طبیعی زندگی. یكی از عوامل مهمی كه تعمیم از موقعیت اول به موقعیت دوم را سبب میشود، شباهت فیزیكی بین این دو موقعیت است. مارتین و پییر (۱۹۹۲) برایافزایششباهتبینایندوموقعیتهای پیشنهادی زیر را مطرح كردهاند:
۱- در حین آموزش، موقعیتهای طبیعی زندگی را مورد توجه قرار دهید; یعنی سعی كنید مراحل آخر موقعیت آموزش را شبیه موقعیت طبیعی سازید تابخشی از آموزش را در شرایط طبیعی انجام دهید.
۲- شرایط آموزش را متنوع سازید یعنی سعی كنید تعداد محركهایی را كه رفتار باید در حضور آنها انجام شود، افزایش دهید.
۳- هنگام آموزش، سعی كنید از محركهایی كه در موقعیت طبیعی یافت میشود، استفاده كنید.
۴- از برنامههای تقویت ناپیاپی استفاده كنید; یعنی هر از چند گاهی به صورت اتفاقی رفتار آموخته شده را تقویت كنید.
۵- در حین آموزش، از نمونهها و مثالهای فراوان استفاده كنید.
به عنوان مثال، كودك كمرو و خجولی را در نظر بگیرید كه از سؤال كردن سر كلاس یا از صحبت كردن در حضور جمع پرهیز میكند. برای از بین بردن كمرویی چنین كودكی میتوان از «بازی» كه یكی از نیازهای طبیعی كودكان است، استفاده كرد. سعی كنید چند بچه هم سن و سال او را به خانه آورده و ابتدا یك صحنه بازی در خانه به وجود بیاورید، كم كم این صحنه را به بیرون از خانه یعنی كوچه و محیطهای پرجمعیت دیگر كه هم موقعیت طبیعی است و هم محركهای زیادی وجود دارد، ببرید. البته، در انتخاب نوع بازی باید ابتدا از بازیهایی استفاده كرد كه به افراد كمتری نیاز دارد ولی میتوان به تدریجبازیهایی را كه معیتبیشتری نیاز دارد طراحی كرد. در این بازیها به بچههای كمرو مسؤولیتهایی نیز میدهیم تا مجبور شوند با دیگران حرف بزنند و امر و نهی كنند و اعتماد به نفس بیشتری در آنها ایجاد شود. طبیعی است كه اگر ما بتوانیم چنین برنامهای را به خوبی برای چنین كودكی اجرا كنیم و از تشویقهای مناسب نیز استفاده نماییم، هم علتهای كمرویی او را از بین میبریم و هم شهامتسؤال كردن یا صحبت كردن در حضور جمع را در او ایجاد میكنیم. ناگفته نماند كه انجام چنین كارهایی نیاز به تمرین زیاد و همچنین مطالعه بیشتر و علاقه وافر به ایجاد رفتارهای مطلوب در كودكان دارد.
پینوشتها:
۱- مكارم اخلاق، ص ۴۸۴
۲- غررالحكم، ص ۸۰۲
۳- مجمعالزوائد، ج ۸، ص ۱۴۶
۴. Acquisetion
۵. Disinhibition
۶. Facilitation
۷- روشهای شناختی نیز برای تغییر یا ایجاد رفتار وجود دارد، اما به دلیل اینكه ما در این مقاله فرض بر خود را بر ایجاد رفتارهای مطلوب در كودكان خردسال گذاشتیم، روشهایی را كه بیشتر جنبه عملی دارد، مطرح كردیم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست