جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

گونه شناسی اندیشه موعود در ادیان مختلف


گونه شناسی اندیشه موعود در ادیان مختلف

«منجی موعود» در معنای عامش, از خصایص اندیشه بشری است تا آن جا كه می نگریم, تقریبا قوم و مردمی را نمی بینیم كه به نوعی سر این سودا نداشته باشند در این بررسی, نویسنده پس از طرح گونه های اصلی این اندیشه, تلقی های مختلف از موعود به جز تلقی های اسلامی را در این گونه ها بازشناخته است

«منجی موعود» در معنای عامش، از خصایص اندیشه بشری است . تا آن‏جا كه می‏نگریم، تقریبا قوم و مردمی را نمی‏بینیم كه به نوعی سر این سودا نداشته باشند . اما نگاه مردمان به افق تاریخ از یكدیگر متفاوت است، و به تبع، موعودشان گونه‏گون . پس دو كار باید كرد: یكی این‏كه موعود ملل و نحل را بازشناسیم، و دیگر آن كه گونه‏های اصلی این باور را معلوم نماییم . در این بررسی، نویسنده پس از طرح گونه‏های اصلی این اندیشه، تلقی‏های مختلف از موعود - به جز تلقی‏های اسلامی - را در این گونه‏ها بازشناخته است . طرح تلقی‏های مختلف مسلمانان را از موعود و سنخ‏شناسی آنها به مجالی دیگر وانهاده‏ایم .

●گونه‏های اصلی اندیشه موعود

در نخستین نگاه، منجی موعود فرهنگ‏ها و ادیان را به دو گونه اصلی می‏یابیم، یكی موعود نجاتبخش جمعی، و دیگری نجاتبخش می‏اندیشد . (۱) اما موعود نجاتبخش جمعی خود به سه‏گونه تواند بود: می‏تواند صرفا به نجات اجتماعی (رفاه، بهروزی و آزادی اجتماعی) نظر داشته باشد، یا این‏كه نجات این‏جهانی اجتماع را با نجات و رستگاری معنوی افرادش یك‏جا بخواهد، و یا این كه در باب اجتماع ساكت‏بماند و فقط سودای رستگاری افرادش را بپرورد . و دیگر باره، موعود نجاتبخش جمعی، یا به رونق و رفاه قوم و ملت‏خاصی راهبردار است، یا حاكمیت عدل و امن را برای همه جهانیان وعده می‏دهد . باز كه می‏نگریم، اندیشه موعود نجاتبخش جمعی یا رو به گذشته دارد و انتظار بازگشت كسی یا ضعیت‏سابقی را می‏كشد، یا كه نوید آمدن شخصی یا اوضاعی را در آینده می‏دهد كه از پیش سابقه ندارد، یا چیزی بر آن می‏افزاید یا قالبی نو بدان می‏بخشد یا، به گونه‏ای، تازگی در آن پدید می‏آورد . و آن كه رو به گذشته دارد، گاه به آرمانشهر، (utopia) یا مدینه فاضله‏ای خردمدار می‏اندیشد، (utopianism) ، و گاه به بازبرپایی حكومت پادشاهان باستان، (ancient kingdom) یا عصر طلایی (golden age) اساطیری فكر می‏كند. و آن كه رو به آینده دارد، موعودش یا در پیوند با پایان جهان است، یا كه در هر مقطعی، چون هر هزاره‏ای، وعده آمدن كسی یا اوضاعی را می‏دهد .، (millenarianism) در نگاهی دیگر، موعود مردمان گاهی شخصی و گاه وجودی غیرشخصی است . (۲) فرهنگ‏ها و دین‏های دارای موعود شخصی، گاه برای او جنبه الوهی نیز قائلند، و گاه او را صرفا بشری برجسته و ممتاز می‏شمارند .

شاید بتوان این تنوع و تكثر را با ربط و پیوندها و مصادیقش در نموداری مثل این یك‏جا نمایش داد:

گونه‏های اندیشه موعود: - به لحاظ ماهیت - به لحاظ كاركرد

به لحاظ ماهیت: - موعود شخصی - موعود غیر شخصی

موعود شخصی: - دارای جنبه الوهی (مثل «مسیح‏» برای مسیحیان یا «میتریه‏» برای بوداییان مهایانه) - موعود بشری صرف (مثل موعود اسلامی، در نگاه عام)

به لحاظ كاركرد: - نجاتبخش فردی (همچون موعود بودایی مهایانه) - نجاتبخش جمعی

موعود «نجاتبخش جمعی‏» را با لحاظهای مختلف می‏توان بازشناخت; چهار نمودار زیر نمونه‏هایی از این ملاحظات است:

(۱) به لحاظ كاركرد اجتماعی: - نجاتبخش صرفا اجتماعی (همچون موعود برخی ادیان سرخپوستی و برخی ادیان آفریقایی) - نجاتبخش معنوی و اجتماعی (همچون موعود اسلام شیعی) - نجاتبخش صرفا معنوی (همچون موعود مسیحیت و موعود آیین دائو)

تفاوت موعود نجاتبخش صرفا معنوی با موعود نجاتبخش فردی را می‏توان در این دانست كه اولی وعده نجات همه را در روند تاریخ (یا چرخه زندگانی‏ها) می‏دهد، و دومی به نجات و رستگاری مردمان (مثلا) در آخرین مرحله تاریخ می‏اندیشد، هرچند این اندیشه معمولا با نجات اجتماعی و دنیوی نیز همراه است .

(۲) به لحاظ كاركرد انحصاری یا فراگیر: - موعود قوم‏مدار (همچون موعود یهودیت و صهیونیزم) - موعود جهانشمول (همچون موعود آیین‏های اسلام، هندو، بودا و) ...

(۳) به لحاظ آرمان: - رو به گذشته - رو به آینده

رو به گذشته: - آرمانشهرگرا (همچون موعود افلاطون) - بهشت‏گرا (۳) - باستان‏گرا (همچون موعود كنفوسیوس)

رو به آینده: - موعود پایانی (همچون موعود اسلامی) - موعود مقطعی (همچون موعود زرتشتی)

(۴) به لحاظ كیهانشناختی: - دارای كاركرد كیهانی - بدون كاركرد كیهانی

●اندیشه موعود نجاتبخش درادیان و فرهنگ‏ها

پس از این گونه‏شناسی كلی، معرفی مصادیق عینی منجی موعود در برخی از ادیان و فرهنگ‏ها می‏تواند روشنی‏بخش باشد:

▪یهودیت

در عهد قدیم (یا به تعبیر خود یهودیان، كتاب مقدس عبرانی) عنوان «مسیح‏» ، به معنای مسح شده خداوند، تداعی‏گر رهاننده‏ای رسالتمدار است . این عنوان را بر سه گروه اطلاق كرده‏اند: نخست، پادشاهان اسرائیل، دوم كاهنان بزرگ، كه ایشان را نیز مسح شده می‏شمردند، و بالاخره، برخی پادشاهان غیراسرائیلی، مثل كورش، كه معتقد بودند وی را خدا برگزید و مسح كرد تا نقش رهاننده اسرائیلیان را برعهده گیرد . (۴)

از آن پس، عنوان «مسیح‏» حكایتگر شخصیت‏بسیار پرجذبه‏ای بوده است كه باید می‏آمد تا پادشاهی اسرائیل را احیا كند . خصایص او در یهودیت عبارت‏اند از: پادشاهی مسح شده، دینمداری عادل، پیامبر آخرالزمان، از نسل داوود; و اگر تعبیر سفر پیدایش ۴۹- ۱۰ را كه می‏گوید: «عصا از یهودا دور نخواهد شد و نه فرمانروایی از شیلو، و مر او را اطاعت امت‏ها خواهد بود» ، (۵) همان نوید آمدن مسیح بدانیم، چنان‏كه برخی مفسران گفته‏اند، (۶) صفت «فرمانروای همه عالم‏» نیز بدان افزوده خواهد گشت . (۷) این عنوان در دوران اشغال رومی اهمیت محوری یافت و مدعیان متعددی برای احرازش ظهور كردند . عیسی علیه السلام، به زعم یهود، یكی از این مدعیان محسوب می‏شود . درقرن اول پیش از ولادت عیسی علیه السلام نیز، بنا بر گزارش یوسیفوس مورخ، یهودای جلیلی ( the Judas Galilean) ، و در پی او تئوداس، (Theudas) رهبری قیام علیه رومیان را به دست گرفته بودند . پس از عیسی نیز این روند تداوم یافت . نمونه دیگرش شمعون بن كوخبا (Simeon Bar Kokhba) بود كه عنوان «پسر خورشید» را از عقیوا، (Akiva) ، مهم‏ترین مرجع دینی زمان خود، گرفت و در سال ۱۳۲م . با حمایت وی اورشلیم را تسخیر كرد، ولی سرانجام به دست رومیان به قتل رسید . و نیز، در قرن ۱۲م . در اروپای مسیحی، كوهن سولومون قرائیمی (منسوب به قرائت‏كنندگان كتب عهد عتیق) ظهور كرد . در جهان اسلام نیز شخصی به نام شابتای زوی، Shabbetai Zvi) ، ۷۶- ۱۶۲۶) را گزارش می‏كنند، كه در پی ملاقات با قدیس ناتان، مدعی این عنوان شد، ولی پس از دستگیری در تركیه امروزی به اسلام گردن نهاد تا كشته نشود، و سرانجام در آن‏جا مرد . اما پیروان وی بر این عقیده ماندند و جریان‏هایی را پدید آوردند .

بنابر باور یهود، آن‏گاه كه مسیح بیاید، «پادشاهی خدا» بر زمین مستقر می‏شود و همه ملت‏ها به اورشلیم باز خواهند گشت . بدین‏سان یهودیت انتظاری قدیمی و تاثیرگذار را تجربه می‏كند . تاثیر این انتظار، هم در دین‏ورزی فردی، و هم در بعد اجتماعی آشكار است .

در این اواخر، جریانات پیشرو یهودی كمتر بر اندیشه مسیح شخصی گردن می‏نهند، و بیشتر بر آرمان ظهور عصر طلایی در آینده تاكید می‏ورزند . برخی محافل یهودی برپایی حكومت اسرائیل را به مثابه آغاز رهانندگی (به معنای فك رهن و بازخرید دین) از سوی مسیح می‏دانند . از طرف دیگر، بسیاری از اسرائیلی‏های سكولار اصولا هر شكل از امید به مسیح آینده را رد می‏كنند . (۸)

در رده‏بندی موعودباوری یهود، شاید بایسته این باشد كه آن را از گونه اندیشه موعود نجاتبخش جمعی قوم‏مدار و رو به آینده‏ای بینگاریم كه بیشتر دغدغه بازگردانی سروری و رونق دنیای مردمانش را دارد و كم‏تر به نجات و رستگاری معنوی، به ویژه از سنخ عرفانیش می‏اندیشد .

▪مسیحیت

اندیشه موعود در مسیحیت‏به سه‏گونه نمودار گشته است: در یك پرده، همان اندیشه موعود یهودی است كه در آن عیسای ناصری نقش مسیح نجاتبخش را ایفا می‏كند كه انتظار دیرپای یهود را به سر می‏آورد . و در پرده دیگر، با نوید رجعت عیسی به مثابه «داور جهان‏» در آخرالزمان، نمایشگر سنخ دیگری از اندیشه موعود است . و در پرده، یا بهتر بگوییم، چهره سوم، سخن از شخص دیگری است كه خود عیسی مسیح وعده آمدنش را می‏دهد، كسی كه چونان «تسلی‏دهنده‏» و «روح راستی‏» می‏آید و عیسی مسیح را جلالت می‏بخشد و بر او شهادت می‏دهد . مسیحیان این را همان روح‏القدس می‏دانند، و معتقدند كه اندك زمانی پس از مسیح ظهور كرد و همو هماره بر كلیسا حكم رانده است . بر این پایه، مسیحیت دربردارنده سه سنخ اندیشه موعود و سه‏گونه منجی‏باوری است . درباب هر كدام از این صور منجی‏باوری مسیحی سخن‏هایی برای گفتن هست:

درباره گونه اول از اندیشه منجی موعود در مسیحیت، كه با معرفی عیسی به عنوان مسیح موعود یهود رخ نمود، چند نكته بایسته تامل است: نخست این‏كه، یهودیان كه خود صاحب اصلی این وعده بودند، هرگز به آسانی به پذیرش این ادعا تن ندادند . ایشان با مطرح ساختن این‏كه «مسیح موعود» باید از نسل داوود باشد، و با استناد به سرودها، (Psalms) كه امكان مسیح بودن مثل عیسی را نفی كرده است (۹) و با تاكید بر لزوم پادشاه بودن مسیح، كه عیسی آشكارا فاقد این شرط بود، تحقق این وعده را در عیسی نپذیرفتند . دوم این‏كه، مسیح یهود «پسر خدا» نبود، ولی عیسای ناصری را مسیحیت‏به مثابه پسر خدا و پروردگاری مجلل و داوری شاهانه معرفی می‏كرد (انجیل یوحنا، ۲۸: ۸، ۱۳: ۳، ۵۱: ۱)، هرچند از خود وی درباره خویشتن جز دعوی «پسر انسان‏» بودن نرسیده است، كه آن را نیز در برخی تفاسیر به معنای «آدمی زاد» فهم كرده‏اند (رساله به عبرانیان، ۸- ۶: ۲ .) نكته سوم این‏كه، اسلام در مقام دینی ابراهیمی كه قریب به شش قرن پس از مسیحیت آمد تا به طور گسترده‏ای مطرح گردد، با تایید مسیح بودن عیسی (نساء، ۱۷۱ و آل‏عمران، ۴۵) و وعده رجعت او در آخرالزمان، مفهوم موعود مسیحی را با قدری اصلاح پذیرفت . این نكته از آن جهت اهمیت دارد كه به این ترتیب اندیشه موعود مسیحی در بخش وسیع‏تری از جهان بسط یافت، هرچند اسلام موعود متفاوت و برجسته دیگری را نیز برای خود برشناخت . نكته آخر این‏كه، نجاتبخشی عیسی در عهد جدید نه با قیام اجتماعی و نه با برپایی حكومت، و نه حتی با تربیت معنوی مردمان تامین گردید، بلكه با رنجی كه در مقام «بنده رنجكش‏» (۱۰) به جان خرید، پشت مؤمنان به خویش را از بار گناه نخستین آسوده ساخت (اعمال رسولان، ۳۲: ۸ .) این تلقی مسیحیان از منجی، مایه تمایز اندیشه موعود مسیحی از دیگر جریان‏های منجی‏باور تواند بود .

اما در باب پرده دوم و گونه دیگر اندیشه موعود در مسیحیت، كه «رجعت‏» عیسی مسیح به عنوان «داور جهان‏» در آخرالزمان را وعده می‏دهد، نیز چند نكته گفتنی است: نخست آن‏كه، در عهد جدید هرچند عیسی با رنجی كه به جای بنی‏آدم برد و با مرگ محنت‏بار خویش به انتظار موعود نجاتبخش پایان داد، اما این را نیز یادآور شده‏اند كه او دوباره برمی‏گردد تا مردم را به كمال خود برساند . آمدن «پسر خدا» در آخرالزمان را برخی فرازهای عهد جدید تاكید كرده‏اند (انجیل متی، ۳۷: ۲۴، ۲۷: ۲۴ و انجیل لوقا، ۱۸: ۱۸، ۶۹: ۱۸، ۲۲: ۱۸ و) . . . ، و در بعضی تفاسیر به صراحت می‏گویند كه همان عیسی است كه دوباره بازمی‏گردد تا «داور جهان‏» باشد . در برخی، گرچه بر رنج‏بردن و مرگ عیسی تاكید می‏كنند، اما گاه رستاخیز او را نیز وعده می‏دهند (انجیل مرقس، ۳۱: ۸، ۹: ۹، ۳۱: ۹، ۳۳: ۱۰، ۲۱: ۱۴ و .) . . . نكته دوم این‏كه، چنان كه یاد شد، موعود مسیحی در چهره «داور جهانی‏» رجعت می‏كند، و این شاید نجاتبخشی وی در آخرالزمان را به گونه‏ای متفاوت از دیگر دین‏ها و فرهنگ‏های منجی‏باور ترسیم كند، هرچند رهانندگی معنوی مسیح عهد جدید در طی دوران و در ساز و كار ایمان به او تحققی مدام دارد . و اما نكته سوم آن‏كه، عهد جدید از سیاسی شمردن مسیح موعود برحذر است و توصیف سرودهای شمعون را درباره او نمی‏پذیرد .

چهره سوم موعود مسیحی چهره‏ای به كلی دیگر است . او آن مسیحی نیست كه امت موسی انتظارش را می‏كشیدند و به باور امت عیسی همو بود كه آمد و هموست كه باز خواهد آمد، این فرد دیگری است كه عیسی مسیح وعده آمدنش را می‏دهد، «تسلی‏دهنده‏» دیگری است كه مسیح از خدا (پدر) برای امتش درخواست می‏كند و خدا او را اعطا می‏كند تا همیشه با ایشان باشد . او هدایتگر به همه راستی‏هاست (گویی با او فقدان مسیح جبران می‏شود)، از خود چیزی نمی‏گوید، بلكه از مسیح خبر می‏دهد و او از خدا (پدر .) جهان او را نمی‏بیند و نمی‏شناسد ولی مؤمنان به مسیح می‏شناسندش .

نویسنده:علی موحدیان عطار

پی‏نوشت‏ها:

۱) این مفهوم را باید با مفاهیمی چون رستگاری، ,(Salvation) نجات، ,Save) و ... مقایسه كرد .

۲) اصطلاح امر غیر شخصی، (impersonal) را در مطالعات فلسفی و دین‏پژوهانه، فراوان به كار می‏برند . این مفهوم اشاره به ماهیتی همچون قانون، قاعده، نفس هستی (در مقام اطلاقش) و مانند اینها دارد . خصیصه این امور آن است كه ارتباط انسان با آنها به نحو تخاطب و رابطه فرد با فرد نیست، بلكه اموری عامند كه باید آنها را شناخت و با آنها هماهنگ شد . برهمن هندوان، بودای مطلق آیین بودایی مهایانه، دائو در آیین دائو، و خدا در مقام ذاتش، در ادیان ابراهیمی، چنین امری است . در برابر این، وجود شخصی، . (personal) قرار دارد كه همچون فردی با صفات مشخص طرف مخاطبه و رابطه ما می‏گردد، یعنی می‏توان با او مناجات كرد، بدو عشق ورزید، از جلال و جبروتش هراسید، یا به لطف و عنایتش امید بست .

۳) مراد از بهشت در این‏جا، اوضاع اساطیری ایده‏آلی است كه در برخی ادیان تصویر می‏شود;اوضاعی كه درآن، حقیقت‏به عیان در اختیار بشر است، هماهنگی انسان و طبیعت كامل است، غفلت از حقیقت رخ ننموده و . . .

۴) المسیح در: الاب جان كوربون، معجم الایمان المسیحی .

۵) كتاب مقدس، ترجمه انجمن كتاب مقدس

۶) شیلو در: مسترهاوكس، قاموس كتاب مقدس .

۷) البته تفسیرهای دیگری نیز از این شیلو یا شیلون كرده‏اند . همان

۸. Messiah in: Lavinia and Dan Cohn - Sherbok: A Popular Dictionary of Judaism: Curzon: ۱۹۹۷ (Rivised Edition).

۹. Messianism in: Mircea Eliade The Encyclopedia of Religion.

۱۰. Suffering Servant

۱۱) كتاب مقدس، ترجمه انجمن كتاب مقدس

۱۲) اشاره‏ام به مبحث «پریكلیتوس‏» ، یا «پاركلیتوس‏» و «فارقلیط‏» است . ر . ك . به: محمدصادق فخرالاسلام، انیس الاعلام، جلد۵ .

۱۳) ر . ك . به: جعفر سبحانی، احمد; موعود انجیل .

۱۴) برای نمونه بنگرید به: مقاله مسیحیت در انتظار منجی بشریت، از علی امیری، از مجموعه مقالات دومین اجلاس دوسالانه بررسی ابعاد وجودی حضرت مهدی (عج)، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹ .

۱۵) بنگرید به: ورنیكا ایونس، باجلان فرخی، اساطیر هند، صص . ۲- ۴۱ و ۲۶- ۱۲۵ .

۱۶. Kalki in: The Rider Encyclopedia of Eastern Pilosophy and Religion, Rider Books, also poblished by Shambhala.

۱۷) نك . به: Merriam - Websters Encyclopedia of World Religions,p. ۶۲۹

۱۸) در الهیات بودایی مهایانه‏ای چهار لایه الوهی قابل شناسایی است . در بالا، «بودای مطلق‏» با دو جنبه شخصی و غیرشخصی قرار دارد، كه از آن با عنوان درمه‏كایه، (Darmak!ya) یاد می‏كنند . در لایه پایین‏تر، پنج‏بودای برتر جای دارند، كه به منزله تجلیات صفات بودای مطلقند . مفهوم سم‏بگه كایه، (Sambhogak!ya) در الهیات مهایانه‏ای اشاره به این وجودات ماورایی است . در مرتبه بعد، بودایان خاكی یا نرمانه‏كایه، (Narm!nak!ya) جای دارند كه هركدام به نوعی وابسته به یكی از بودایان برتر است . اینان به نوبت در زمین تجلی كرده‏اند یا خواهند كرد . شاكیه مونی، (Sh!kyamuni) ، كه همان گتمه بودای مشهور است، چهارمین از اینهاست، و میتریه پس از او خواهد آمد . در پایین این سلسله بدی ستوه، (Bodhisattava) های برترند كه آخرین مرحله نیروانه‏شان را به تاخیر انداخته‏اند تا همه موجودات نجات یابند .(نك به: هانس ولفگانگ شومان، آیین بودا، ترجمه ع پاشایی، ص‏۱۲۱)

۱۹. Maitreya in: The Rider Encyclopedia Eastern Pilosophy and Religion.

۲۰. Maitreya in: Micea Eliade, The Encyclopediaof Religioned.

۲۱) غیرمقدس یا غیررسمی

۲۲) آموزه «رجعت‏» در ادانی مثل مسیحیت، اسلام، زرتشتی‏گری و آیین بودا، هركدام به نوعی مطرح است، كه خود می‏تواند موضوع تحقیق مستقلی باشد .

۲۳. The Encyclopedia of Religion,v. ۹, P. ۱۳۶-۸.

۲۴) همان

۲۵) آوردن عنوان «زرتشتی‏گری‏» در كنار «آیین زرتشت‏» به این سبب بوده است كه، در مطالعات جدید درباره دین زرتشتی، به درستی بر ایننظریه تاكید دارند كه باید میان آنچه منسوب به شخص اشوزرتشت است‏با آنچه در تطورات و تحولات بعدی آیین شكل گرفته تمایز نهاد .

۲۶) در فرهنگ زرتشتی و دیگر منابع تلفظها و فارسی‏نوشت‏های گوناگونی برای این واژه وجود دارد .

۲۷) گات‏ها، سروده‏های زرتشت: ترجمه موبد فیروز آذر گشسب، انتشارات فروهر .

۲۸) فروردین یشت، فقره ۱۱۰ و ۱۱۷ و ۱۲۸ و ۱۲۹

۲۹) فروردین یشت، فقره ۱۲۹

۳۰) فروردین یشت، فقره ۱۴۲ و ۱۴۳

۳۱) این آموزه را می‏توان به عنوان شاهدی بر مفهوم «رجعت‏» در آیین زرتشت مطالعه كرد .

۳۲) در این باره بنگرید به دینكرد و همچنین به بندهش (از متون زرتشتی قرن سوم هجری .)

۳۳) این فراز به دلالت كتاب سوشیانت‏یا سیر اندیشه ایرانیان درباره موعود آخرالزمان، ص‏۱۰۹ یافت‏شد . آقای علی‏اصغر مصطفوی دراین اثر سیر مطالب مربوط به منجی موعود در دین زرتشتی را در كتاب‏های مقدس و دینی زرتشتیان پی گرفته است .

۳۴) از جاماسب‏نامه، از متون دینی زرتشتی‏گری; به نقل از كتاب سوشینت‏یا سیر اندیشه ایرانیان درباره موعود آخرالزمان، ص‏۱۷۰

۳۵) بنگرید به: دوشن گیمن، دین ایران باستان، ترجمه رویا منجم، ص‏۳۸۲ .

۳۶) شنگ وانگ، یا فرزانه شاهان، بنابر سنت چینی، پنج تن بودند كه در عصر باستان بر چین حكومت داشتند . بنا بر این باور ایشان فرزانگی درون و شهریاری برون را با هم گرد آورده بودند .(جوجای و وینبرگ جای، تاریخ فلسفه چین، ترجمه ع پاشایی، ص‏۹)

۳۷. Da Dong

۳۸) لی جی، كتاب چهارم، فصل ۹ (به نقل از تاریخ فلسفه چین، ص‏۴۴)

۳۹. A New Handbook of Living Religions; John R. Hinnells; p ۳۷۰.

۴۰) بنگرید به مبحث آیین دائو و آیین بودا در همین نوشتار

۴۱) ,Lao Tzu یا لائوزه ;Lao zi بنگرید به: ع پاشایی، دائو راهی برای تفكر، ص‏۱۳

۴۲. The Transformations of lao Tzu

۴۳. Mircea Eliade, The Encyclopedia of Religion, V. ۱۴, P.۳۱۰-۳۲۰

۴۴. Jen - chen

۴۵. Li HuNG

۴۶. The Encyclopedia of Religion, v.

۴۷. T!ng

۴۸. The Encyclopedia of Religion, v. ۱۴, P.۳۱۰.

۴۹. Lao - Chun gin - sungchieh - ching in: The Encyclopedia of Religion, v.۱۴.

۵۰. Kurozumiko

۵۱. Kawate Bunjiro

۵۲. Tenrikyo

۵۳. Nakayama Miki

۵۴. The Encyclopedia of Religion

۵۵. The Greek Sibylline Oracles

۵۶. Kalkin in: A Dictionary of Hinduism; Margaret and James Stutley.

۵۷. Taqui Oncoy

۵۸. Inca

۸ ۵۹. Huacas

۶۰. Inkarri

۶۱. The Encyclopedia of Religion, v. ۱۳; p. ۴۷۱

این آموزه به عنوان مصداقی از اندیشه «رجعت‏» درادیان و فرهنگ‏ها قابل مطالعه است .

۶۲. Messianism

۶۳. Mai Chaza

۶۴. Johan Masowe

۶۵. The Encyclopedia of Religion; v. ۱;p.

.منبع:فصلنامه هفت آسمان ، شماره ۱۲ و ۱۳


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید