یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بررسی وضعیت و جایگاه نقد تئاتر در ایران


بررسی وضعیت و جایگاه نقد تئاتر در ایران

منتقد همواره پل میان هنرمند و مخاطب است و می تواند با پرداختن به لایه های مختلف یک اثر و کشف و شرح نشانه ها, مخاطب را به شناخت بهتر اثر برساند از این رو نقد جایگاهی خاص و موثر, همچنین انواع و رویکردهای گوناگون دارد یک منتقد تئاتر می تواند از منظرهای مختلف به نقد نمایش های اجرا شده و یا نمایشنامه های منتشر شده بپردازد

● نقد، برادر هنر و فرزند فلسفه

منتقد همواره پل میان هنرمند و مخاطب است و می تواند با پرداختن به لایه های مختلف یک اثر و کشف و شرح نشانه ها، مخاطب را به شناخت بهتر اثر برساند. از این رو نقد جایگاهی خاص و موثر، همچنین انواع و رویکردهای گوناگون دارد. یک منتقد تئاتر می تواند از منظرهای مختلف به نقد نمایش های اجرا شده و یا نمایشنامه های منتشر شده بپردازد. یک منتقد علاوه بر اینکه در نقد اثر، گروه اجرا کننده را متوجه نقاط ضعف و قوت کار می کند، به تماشاگر هم کمک می کند تا به درک درست و بهتری از اثر برسد، همچنین یک نقد می تواند باعث شود عده ای از دیدن یک نمایش منصرف و یا بر عکس، ترغیب شوند تا از آن نمایش دیدن کنند. همه آنچه گفته شد نشان می دهد که نمی توان از تئاتر صحبت کرد ولی از نقد تئاتر صحبتی به میان نیاورد.

حال سوال اینجاست که جایگاه نقد تئاتر در جامعه فعلی ما کجاست؟ مسلما برای پاسخ به این سوال خیلی ها خواهند گفت، در ابتدا باید جایگاه خود تئاتر را در جامعه امروز بررسی کنیم. اگر خود تئاتر جدی تلقی نشود و بهای لازم به آن داده نشود مسلما نقد تئاتر نیز جایگاهی نخواهد داشت. با این وجود، روزانه شاهد انتشار نقدهایی هستیم که در روزنامه ها، مجلات و سایت های خبری منتشر می شود. مرور این نقدها این پرسش را مطرح خواهد کرد که این نقدها تا چه اندازه اصولی و کاربردی هستند؟ اولین قدم برای نوشتن یک نقد، صداقت و دوری از ملاحظات معمول است.

منتقد باید بدون غرض و حب و بغض، تنها به نقد اثر بپردازد. همچنین یک نقد خوب باید برای خواننده که هم می تواند مخاطب تئاتر باشد و هم تولید کننده کار مفید باشد. اگر به عنوان مثال در نقد اشاره می شود که بازی ها خوب نبود باید دلایل آن نیز گفته شود. بیان نظرات کلی بدون توجه به دلایل و ارائه پیشنهاد هیچ کمکی نخواهد کرد و بیشتر به بیان یک نظر شخصی شبیه خواهد بود.

● تاثیر نقد در جامعه

جاهد جهانشاهی در خصوص وضعیت نقد در جامعه ما معتقد است: « ما همه دوست داریم تمجید شویم، ظاهرا طرفدار نقد سازنده هم هستیم ولی نقد سازنده همان مداحی و تعریف نیست. متاسفانه برخی منتقدان، از روی ضعف جانب احتیاط را می گیرند و محافظه کاری می کنند تا مبادا خصومتی میان آنان و همکارانش ایجاد شود و به جای نقد به تعریف و تمجید می پردازند در حالی که هر جا که تعریف هست، نقد هم باید موجود باشد.رشد نقد موجب ارتقاء همه رشته های هنری، فرهنگی و اجتماعی می شود و تا وقتی که یک بعدی هستیم و نقد را نمی پذیریم باید منتظر فجایع زیادی باشیم. »

فرشید ابراهیمیان نیز در مورد نقد اظهار داشت: «نقد برادر هنر و فرزند فلسفه و اندیشه است و نقد تئاتر برادر تئاتر است. اندیشه های فلسفی زمانی در یک جامعه رشد می کنند که اولا ضرورت وجود این اندیشه ها در جامعه احساس شود و در ثانی جامعه از یک آرامش فکری لازم برای پروراندن این ایده های جدید برخوردار باشد. نقد نیز زمانی به اوج می رسد که اندیشه امکان طرح و بروز پیدا کند. گوش شنوایی باشد که آن را بشنود و با اندیشه های دیگر به ما برگرداند. برای رشد نقد باید زمینه های لازم فکری برای تعامل و داد و ستدها فراهم شود و به تدریج زمینه های نقدپذیری و نه انتقاد- که با هم خلط شده اند- بوجود آید.

هر صاحب اثری، خالق یک اندیشه است که درصدد انتقال این اندیشه و تفکر به مخاطب است. منتقد هم از یک زمینه فکری و فلسفی برخوردار است که این دو اندیشه را در یک داد و ستد قرار می دهد و اگر این تعامل بین اندیشه منتقد و خالق اثر به وجود آید ما به یک سنتز می رسیم که آن سنتز شکل متعالی این اندیشه است. خود تئاتر فی النفسه از برخورد این دو اندیشه بوجود می آید و نتیجه آن اندیشه جدید و متعالی تری است که در ذهن تماشاگر شکل می گیرد. اگر در جوامع غربی هنر تئاتر تا این حد رشد کرده است به دلیل این داد و ستد، میان اندیشه مخاطب، منتقد و خالق اثر است. متاسفانه زمانی که نقد در جامعه اروپا به پیش می رفت جامعه ما دچار آشفتگی های اجتماعی و فکری بود و نقد در جامعه ما محلی از اعراب پیدا نکرد. آن چه امروز در جامعه ما نقد نامیده می شود یک گرته برداری دست چندم است و باید امیدوار باشیم با یک برنامه ریزی اصولی در آینده نه چندان دور، نقد تئاتر ما از جایگاه در خور و لازم که نشان دهنده شأن هنرمند تئاتر ایرانی و منتقدان است برخوردار شود.»

● نقد تئاتر در مطبوعات

خوشبختانه در سال های اخیر، تئاتر در مطبوعات حضوری بهتر دارد و اکثر روزنامه ها بخشی از صفحات خودشان را به تئاتر اختصاص داده اند ولی متاسفانه اکثر مطالبی که به عنوان نقد تئاتر در مطبوعات به چاپ می رسد، بیشتر بیان خلاصه نمایش، شرح و تفسیر نمایشنامه و ابراز نظرات کلی است و کمتر می توان شاهد یک نقد اصولی، موثر و آموزنده بود. افشین خورشیدباختری در این زمینه به سایت تئاتر مقاومت گفت: «از آن جا که در حال حاضر در مسائل بنیادین تئاتر دچار کاستی هستیم، در نقد هم نمی توانیم به دور از این ایرادها باشیم. یکی از مهمترین این کاستی ها و آفت ها، عدم تعهد و پایبندی برخی منتقدان نسبت به وظایفشان است.

منتقد باید روشنگری و ارتباط مخاطب با اثر را بیشتر کند در حالی که اکثر نقدها، برداشت های شخصی منتقدان است و نشانه های آن در خود اثر دیده نمی شود. تحلیل و نقد جای ارائه دلایل خاص است و به چرایی می پردازد و نباید در نقد برخورد سلیقه ای داشت. اگر در یک نقد می گویم فلان اثر مدرن یا پست مدرن است باید حداقل توضیح مختصری داده شود که چرا این کار به مدرن یا پست مدرن نزدیک شده است. متاسفانه اغلب نقدهای روزنامه ها و نشریات، سطحی و توصیفی هستند و به بررسی فنی و تکنیکی اثر نمی پردازند و نقدها عمق و بعد ندارند و چیزی را به دانسته های خواننده اضافه نمی کنند.»

● نقد در دانشگاه

با وجود اینکه خیلی از منتقدان از میان فارغ التحصیلان تئاتر هستند ولی نقد آنچنان که سزاوار است در دانشگاه ها جدی تلقی نمی شود. آنچه در برخی گرایش ها در مورد نقد تدریس می شود بیشتر به نقد ادبی می پردازد. همچنین معمولا اساتید برای تدریس نقد تئاتر بیشتر از اطلاعات و تجربیات خودشان بهره می گیرند و در این خصوص منبع درسی وجود ندارد و اگر باشد مورد استفاده قرار نمی گیرد. مسلما آموزش اصولی، توجه و نگاه علمی به نقد در دانشگاه می تواند منتقدان خوبی را از میان دانشجویان و فارغ التحصیلان، به جامعه منتقدان معرفی کند و گامی موثر در اعتلای نقد تئاتر باشد.

ابرار



همچنین مشاهده کنید