یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

بررسی متون آموزشی فلسفه اسلامی ارزیابی, بایسته ها


بررسی متون آموزشی فلسفه اسلامی ارزیابی, بایسته ها

فلسفهٔ اسلامی یا فلسفه در دوران اسلامی و آموزش آن قدمتی دوازده قرنه دارد میراث مكتوب این دوازه قرن میراثی غنی و پربار است به مدت دو قرن یعنی قرنهای چهارم و پنجم هجری مسلمانان پیشاهنگان اندیشهٔ فلسفی در جهان بوده اند

● فلسفهٔ اسلامی یا فلسفه در دوران اسلامی و آموزش آن قدمتی دوازده قرنه دارد.۱ میراث مكتوب این دوازه قرن میراثی غنی و پربار است. به مدت دو قرن یعنی قرنهای چهارم و پنجم هجری مسلمانان پیشاهنگان اندیشهٔ فلسفی در جهان بوده‎اند: دوران طلایی فرهنگ و تمدن اسلامی۲. مع‎الاسف در قرن اخیر به موازات پیشرفت فلسفی در غرب، فلسفه در جوامع اسلامی با نوعی ایستایی، ركود و رخوت همراه بوده است. هر چند بررسی متون آموزشی فلسفهٔ اسلامی از بررسی و نقد فلسفهٔ اسلامی جدا نیست، بحث را در محور متون آموزشی فلسفه اسلامی متمركز می‎كنم. بویژه كه در محور دوم در مقاله مستقلی سخنی گفته‎ام(فلسفهٔ اسلامی، نقد حال، افق پیش‎رو، ۱۳۸۴).

مرادم از متون آموزشی هر متنی است كه عملاً در آموزش فلسفه مورد استفاده قرار می‎گیرد، نه لزوماً متونی كه براساس روشی مخصوص برای آموزش فلسفه تدوین شده است. از آنجا كه مهمترین مهد فلسفهٔ اسلامی در حال حاضر ایران است و چراغ فلسفهٔ اسلامی در دیگر سرزمین‎ها یا خاموش یا كم فروغ است، بحث بر متون آموزشی فلسفهٔ اسلامی در ایران متمركز خواهد بود. اگر چه مناطق شیعی‎نشین همانند عراق و لبنان نیز مشابهت جدی با ایران در مسئله آموزش فلسفه دارند، اما در این مقاله جهت دقت بیشتر محدودیت گسترهٔ بحث به ایران رعایت خواهد شد.

آموزش فلسفه در ایران در دو كانون علمی انجام می‎شده و می‎شود: اول، حوزه‎های علمیه، دوم، دانشگاهها. كانون اول یعنی حوزه‎های علمیه در طول قرون متمادی مولّد و مروج فلسفهٔ اسلامی بوده، هر چند فلسفه هرگز دغدغهٔ اصلی یا اوّل اولیاء حوزه‎های علمیه نبوده و همواره در مرتبهٔ متأخر از علوم نقلی قرار داشته است. متون آموزش فلسفه از دیرباز در حوزه‎های علمیه عبارت بوده از: شرح منظومهٔ سبزواری، شرح اشارات خواجه نصیرالدین طوسی، شرح حكمت الاشراق قطب الدین شیرازی، الشواهد الربوبیه ملاصدرا، الهیات شفای شیخ الرئیس و بالاخره اسفار صدر المتألهین۳. دو كتاب بدایه الحكمه و نهایه الحكمه مرحوم علامه طباطبایی بتدریج جای منظومه سبزواری را گرفته است.

قدمت كانون دوم یعنی دانشگاه حدود هفتاد سال است. متون آموزش فلسفه در دانشگاه همان متون سابق الذكر بوده است كه با ترجمه یا شرح یا تلخیص یا تعلیق منتشر شده‎اند. در این زمینه كوششهای مرتضی مطهری۴، عبدالله جوادی آملی و محّمد تقی مصباح یزدی۵ قابل ذكر است.

● دوازده قرن تاریخ آموزش فلسفهٔ اسلامی به سه مرحله قابل تقسیم است. مرحلهٔ اول بازمانی قریب به یازده قرن و نیم تا حدود دهه سوم قرن چهاردهم هجری شمسی. اگر چه در این زمان مرحلهٔ دوم آغاز می‎شود، اما مرحلهٔ اول عملاً به حیات دیرین خود ادامه می‎دهد.

● ویژگی‎های اصلی مرحلهٔ اول متون آموزشی فلسفه اسلامی عبارتند از:

۱. زبان اصلی متون عربی است. اصولاً نگارش فلسفه به زبان فارسی از قبیل دانشنامهٔ علایی، برخی رسائل سهروردی و دره التاج استثنایی است. تو گویی زبان فلسفه اسلامی زبان عربی است و هیچ زبان دیگری حتی فارسی گنجایش و ظرفیت معانی بلند فلسفی را ندارد.

۲. كتب درسی فلسفه غالباً آثار فلاسفهٔ صاحب مكتب هستند، ابن سینا در مشاء سهروردی در اشراق و صدرالمتألهین در حكمت متعالیه. این انتخاب عملی مبتنی بر یك پیش فرض است: بهترین متن آموزش فلسفه بهترین و مهمترین كتاب فلسفه است و بهترین راه درك فلسفه درگیری مستقیم با متن فیلسوف اصلی است.

۳. ترتیب آموزش متون فلسفی براساس تقدم متن مختصر و موجز بر متن مفصل و مبسوط است. تقدم اشارات بر الهیات شفا و تقدم شواهد بر اسفار. با این پیش فرض كه درك متن مختصرتر ساده‎تر از درك متن مفصل است.

۴. آموزش فلسفی همانند آموزش دیگر علوم اسلامی«متن محور» است. تفلسف یعنی كوشش برای درك متن فلسفی. هر كه متن و احتمالات مختلف آن را در افادهٔ معنی بهتر می‎فهمد قدرت تعقل بیشتری دارد. شرح و تعلیقه و حاشیه بر متن بهترین شیوهٔ توضیح عبارات غامض به حساب می‎آیند و از همین رو متون نقش اصلی را در آموزش فلسفه ایفا می‎كنند: شرح اشارات خواجه نصیرالدین طوسی، شرح حكمت الاشراق قطب الدین شیرازی و شرح سبزواری بر منظومهٔ خودش. پیش فرض روش«متن محوری» در آموزش فلسفه این است كه فلاسفهٔ اصلی كلیهٔ مسائل اصلی فلسفه را مطرح كرده‎اند و بهترین شیوهٔ فرا گرفتن فلسفه تعمّق در پاسخهای آنان است. هر چند آثار فلاسفه آكنده از نقد و ابرام آراء گذشتگان است اما در اغلب علی الاتفاق موارد از چهارچوب فیلسوف اصلی خارج نمی‎شوند، نمونهٔ آنها نقادترین حكیم پس از ملاصدرا كه به گفتهٔ دكتر حائری یزدی۶ تنها فیلسوفی است كه پس از ملاصدرا آراء تازه دارد، حال آنكه ذره‎ای از چارچوب صدرایی خارج نشده است۷ و حداكثر برهانی تازه یا تقریری نو ارائه كرده است، نه مسئله‎ای تازه یا پاسخ جدید به مسائل كهن. سلطهٔ متن بر فیلسوف اسلامی حصاری جدی برای تفكر فلسفی ایجاد كرده، تا آنجا كه كمتر شاهد زایش با باروری فلسفی بوده و هستیم.

۵. متون فلسفی كه متن آموزشی نیز محسوب می‎شوند بدون كمترین نیازی به سیر تطّور مباحث فلسفی تدوین شده‎اند. تو گویی تلقی از مفاهیم فلسفی از آغاز همین بوده كه امروز هست و مسائل فلسفی در طول تاریخ دچار تطّور و تحوّل نشده‎اند۸. ابن‎سینا همانگونه وجود را می‎فهمیده كه ملاصدرا، و سهروردی همانگونه ماهیت را درك می‎كرده كه میرداماد. اصالت وجود یا ماهیت از آغاز همانند قرن یازدهم نزاع اصلی فلاسفه بوده، و ادلهٔ سهروردی بر عدم زیارت وجود بر ماهیت در عین منظوری جز اثبات اصالت ماهیت ندارند. اوج این بی‎اطلاعی تاریخی از تطّور فلسفی در آثار سبزواری منعكس است۹ و سقف اطلاع حكیمان شش قرن اخیر ما از تاریخ فلسفهٔ پیش سقراطی ملل و نحل شهرستانی. كافی است آراء منسوب به فلاسفه آغازین یونان را در ملاصدرا به بعد با این كتاب مقایسه شود۱۰. طبیعی است كه تاریخ فلاسفه(تراجم فلاسفه) جای تاریخ فلسفه را گرفته باشد. لذا سوگوارانه باید گفت برای تاریخ فلسفه اسلامی كتابی مدون نشده است و تراجم فلاسفه یا تاریخ فلاسفه نیاز تاریخ فلسفه را برآورده نمی‎كنند۱۱.

۶. از انجا كه هیچیك از متون فلسفی این مرحله به عنوان متن آموزشی و با روشهای خاص چنین متونی تدوین نشده‎اند، نیازسنجی مخاطبان و دانشجویان در آن لحاظ نشده است. این دانشجویان و طالبان فلسفه‎اند كه می‎باید خود را به سطح كتاب فلسفی ارتقا دهند نه برعكس. اینكه دانشجو قبل از خواندن این كتاب چه مقدار از علوم دیگر و چه مقدار از فلسفه در چه سطحی باید بداند چندان مشخص نیست.

۷. آموزش كتب مورد بحث با احتساب اختصاص روزانه یك ساعت(پنج ساعت در هفته) به حداقل دو دهه زمان احتیاج دارد. كتابها طولانی است، به آن میزان كه در بسیاری موارد آموزش آن توسط دانشجو تا به آخر تداوم نمی‎یابد و غالباً نه استاد و نه دانشجو بیاد نمی‎آورند كه نویسنده در فصول قبلی چه اختیار كرده بود، حتی خود نویسنده، كتاب خود را از اول تا آخر نخوانده، تا آنرا یكدست كند. نمونه‎اش اسفار كه بسیاری از«قدمّرهای» آن اصولاً در كار نیست و«قدسیأتی»های آن هرگز نمی‎آید. بسیاری از مباحث در یك كتاب تكراری و تفصیل آن بلاوجه است، و به راحتی ممكن بود در متنی كم حجم‎تر این مطالب تدوین می‎شد.

۸. متون فلسفی كه آموزش داده می‎شوند بروز نیستند. نه جامع مسائل مبتلا به فلسفهٔ معاصرند نه مانع از مسائل از حیز انتفاع ساقط شدهٔ گذشته. كم نیستند اساتیدی كه می‎پندارند فلسفه فرازمان است. و مسائل فلسفی غیر تاریخی‎اند و همواره معتبر. مسائل مبتنی بر طبیعیات قدیم كه امروز تنها ‹‹تاریخ علوم طبیعی›› محسوب می‎شود(و نه علم طبیعی) سیمای فلسفهٔ اسلامی را بسیار آسیب‎پذیر كرده است. هنوز فلكیات بطلمیوسی و فیزیك ارسطویی پایهٔ برخی مسائل فلسفی است. در این فلسفه ترابط با علوم جدید تجربی و علوم انسانی روز و حتی هرمنوتیك جدی گرفته نشده است. این متون بوی كهنگی می‎دهد و دانشجو را از فلسفه اسلامی بیزار می‎كند نه عاشق.

۹. بواسطه كم اطلاعی یا بی‎خبری از دیگر فلسفه‎ها بویژه در چهار قرن اخیر مسائل فلسفی جدید مطرح در خارج از جهان اسلام كه زبان فلسفی معاصر است در متون آموزشی این دوران كلمه‎ای مطرح نشده است. تو گویی جز فلسفه و فیلسوفان ما كسی در دنیا سخن فلسفی قابل اعتنایی نگفته است۱۲. با این متون آموزشی فلسفه نه مشكلات فلسفی جهان معاصر درك می‎شود نه راه حلی برای آنان یافت می‎شود. راستی بدون اطلاع از فلسفهٔ نقادی كانت۱۳ یا فلسفهٔ وجودی هایدگر یا فلسفه تحلیلی چگونه می‎توان در چالشهای فلسفی معاصر هماوردی قوی بود؟

۱۰. محصول غالب این شیوه آموزشی متخصصان مسلط بر متن فلسفی بوده نه متفكران فلسفی. تفكر فلسفی قرنها است كه بواسطهٔ این شیوه ناقص آموزشی با محدودیت، انقباض، ضیق صدر و تنگی نفس دست به گریبان است. این شیوهٔ آموزشی اندیشه فلسفی را نازا، ابتر، سترون و عقیم كرده است.

● با توجه به ویژگی‎های فوق مهمترین متون آموزشی حكمت متعالیه(رایج‎ترین نحلهٔ فلسفه اسلامی) یعنی سه كتاب ارزشمند«الاسفار الاربعه»، «الشواهد الربوبیه» و«المشاعر» كه مدار تعلیم و تعلم حكمت متعالیه در این مرحله بوده (و تا زمان ما نیز مهمترین متون آموزشی حكمت متعالیه در حوزه‎های علیمه و مقاطع دكتری و كارشناسی ارشد محسوب می‎شود) مورد بررسی موردی قرار می‎دهیم: هر سه كتاب تعلیمی حكمت متعالیه علیرغم مشحون بودن از آراء بكر و ژرف اندیشی‎های صدرالمتألهین به عنوان یك كتاب درسی با مشكلات جدّی مواجه است.

اما اسفار یعنی دائرهٔ المعارف بزرگ حكمت متعالیه در ضمن دیگر نگارشها در طول عمر شریف مصنف نوشته شده است۱۴. اما عدم ترتیب و تقدیم و تأخیر در بسیاری از مباحث به چشم می‎خورد. ظاهراً مصنّف قصد داشته بعد از كتابت در حاصل كار خود نظر كند ولی توفیق نیافته است. از بارزترین قرائن این مسئله، عدم ترتیب مباحث اسفار بر ترتیب مذكور در مقدمه آن چهار سفر روحانی است و تأویلات محققین اسفار در ترتیب مباحث مذكور با مطالب موعود در مقدمه، تكلفی غیر موفق به شمار می‎آید۱۵.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.