دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نقطه آغاز واقعه


نقطه آغاز واقعه

اگر بخواهیم کتاب عظیم عاشورا را از ابتدا تورق کنیم, نقطه آغاز فاجعه را در دنیاطلبی, شهوت قدرت و خودخواهی باید جستجو کرد خیانت و نیرنگ , پایه های حکومت یزید را استوار می کند

اگر بخواهیم کتاب عظیم عاشورا را از ابتدا تورق کنیم، نقطه آغاز فاجعه را در دنیاطلبی، شهوت قدرت و خودخواهی باید جستجو کرد. خیانت و نیرنگ ، پایه‌های حکومت یزید را استوار می‌کند.

فقدان بصیرت و ژرف نگری برخی خواص جامعه و سکوت و تمکین آنها نیز در استقرار و اقتدار یزید بی تأثیر نیست. سکوت، تا ئید تلویحی است و مردم با دیدن خواص، تصمیم می گیرند و عمل می کنند.

ستم بر شانه های جهل و غفلت و آزمندی می نشیند و به مقصد می رسد و مگر معاویه نگفت: من بر علی پیروز نشدم مگر به برکت جهل مردم. کام های گشوده و چشم های بسته تکیه گاه خیانت و جنایت اند.

از نخستین گام در پیشنهاد و تعیین یزید به جانشینی معاویه تا سرکوب نهضت مسلم بن عقیل و شهادت شهیدان کوفه، درس ها و عبرت هایی بزرگ نهفته است که امروز به طور خلاصه به آنها اشاره می کنیم.

۱ ـ نیرنگ و فریب: نیرنگ مغیره بن شعبه برای حفظ حکومت خود بر کوفه و پیشنهاد خلافت یزید، نیرنگ سرجون ـ مشاور مسیحی معاویه ـ در پیشنهاد حکومت عبیدالله بن زیاد بر کوفه، نیرنگ عبیدالله بن زیاد که با استفاده از تاریکی شب و جا زدن خود به جای اباعبدالله وارد کوفه شد. جذب مکارانه سران قبایل و اقوام در کوفه با وعده های پی در پی، نیرنگ جاسوسی معقل و کشف پناهگاه مسلم بن عقیل و فریب مردم کوفه برای گسستن از مسلم و پیوستن به پرچم های امان عبیدالله از نمونه های بارز رفتارهای سراسر نیرنگ و فریبکارانه است.

دستگیری مسلم نیز نیرنگ مدارانه بود. امان دادن و گرفتن و به بند کشیدن و سرانجام نیرنگ عبیدالله بن زیاد در کاخ، هنگام گفت و گو با مسلم بن عقیل. او خطاب به مسلم، وی را برهم زننده نظم و آرامش مردم و شراب خوار معرفی کرد. (به فرافکنی پرداخت)

یکی از دستاویزها و حربه های سیاستمداران و حاکمان بیدادگر، بهره گیری از سادگی و جهل و زودباوری مردم و پناه بردن به نیرنگ و تزویر است و می بینیم که این سلاح کارگر افتاد و فجایعی بزرگ را رقم زد. بصیرت و دید ژرف و عمیق داشتن و توان شناخت چهره ها از پشت نقاب ها، هنر بزرگی است که تنها به مدد رشدیافتگی و تقوا میسر است: یا ایها الذین آمنوا إن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا (انفال، ۲۹) ـ تقواپیشگان به «فرقان» می رسند و قدرت تشخیص رفتارها و گفتارها را کسب می کنند.

۲ ـ دنیازدگی: هراس از دست دادن داشته ها و دلبستگی به مال و جان و موقعیت، پای اراده ها را سست می کند و حتی جبهه انسان ها را تغییر می دهد. مگر کوفیان، نامه نگاران و مشتاقان بی تاب زیارت مسلم و امام حسین نبودند؟ چه شد که چنین شد؟

تهدیدها کارگر افتاد؛ تهدید این که هر که با مسلم باشد خونش مباح است، خانه اش ویران خواهد شد، در قبیله اش به دار آویخته می شود، حقوقش از بیت المال قطع خواهد شد و... .

آنان که در اسارت مال و داشته ها به سر می برند با این تهدید ها میدان را خالی خواهند کرد و به عافیت و عیش خویش پناه خواهند برد. حق با «فرزدق» بود که در توصیف مردم کوفه به اباعبدالله گفت: قلوبهم معک و سیوفهم علیک، دل با تو دارند و شمشیر بر تو.

۳ ـ توجیه گری و خودفریبی: شاید برخی از آنان که به گوشه عافیت خزیدند، گرفتاران تسویل و تسویف شیطان شدند. در سوره محمد آیه ۲۵ آمده است: إن الذین ارتدوا علی ادبارهم من بعد ما تبین لهم الهدی الشیطان سول لهم و أملی لهم. کسانی که پس از روشن شدن راه هدایت به آن پشت کردند، شیطان رفتار بدشان را برایشان آراسته کرد (تسویل) و آنان را با آرزوهای دور و دراز فریفت. (تسویف و به امید آن که بعدها جبران می کنیم.) چنین کسانی نمی دانند که زاویه انحراف وقتی باز شد، لحظه به لحظه بازتر می شود و فراخنای جان و اندیشه را شیطان تسخیر می کند و پس از آن توجیه گری و خودفریبی قدرت می یابد و انسان برای گناهان بزرگ تر آماده می شود. همان گونه که بعدها می بینیم همین مردم نامه نگار پیمان شکن در کربلا حضور می یابند و بی هیچ شرم و عاطفه ای به جنایت هایی فجیع تن می سپارند.

در این میان پایداری اندک انسان های وارسته و پاکباز نیز درس آموز است. آنان که پای ایمان خویش ایستادند و حتی به سوگندی که می توانست عامل رهایی باشد، تن نسپردند و نستوه و استوار، جان بر سر میثاق و اعتقاد خویش نهادند.

دکتر محمدرضا سنگری

پژوهشگر و استاد دانشگاه