پارادوکسی به بهانه طرفداری از ” قطبی “

از روزی که قطبی به ایران آمده است حکایت فوتبال پارادوکسی ما تشدید گرفته است فوتبال فارسی ما که گاهی از سر سوزنی می خواهد داخل شود و مثلا از قول رئیس فدراسیون فوتبالش اعلام می شود

از روزی که قطبی به ایران آمده است حکایت فوتبال پارادوکسی ما تشدید گرفته است فوتبال فارسی ما که گاهی از سر سوزنی می خواهد داخل شود و مثلا از قول رئیس فدراسیون فوتبالش اعلام می شود ” خوب شد به جام جهانی نرفتیم چون می خواستیم اگر برویم در دور دوم حضور داشته باشیم “و گاهی هم از در دروازه نمی تواند رد شود و به قول نایب رئیس همان فدراسیون اعلام می شود که ” باخت به قطر و مالی اتفاق بسیار میمون و خجسته ای بود ” .و این حکایتها بارها تکرار شده است و به یاد داریم قبل از حضور این به اصطلاح امپراتور هم این گونه پارادوکسهائی داشتیم و مثلا از یاد نبردیم که برانکو می گفت همه تیمهای بزرگ دنیا دو تا مربی دروازه بانها دارند و می توانند مربی بدن ساز نداشته باشند یا این که فرکی یکی از بهترین کمک مربیان دنیا است و کسی مثل او را تا به حال نداشته است و یا قبل از او بلاژویچ بود که در سیمای سیروس دین محمدی یک دیه گو مارادونا می دید اما همه دیدند با بهترین کمک مربی دنیا و برجسته ترین کادر فنی جهان که دو مربی دروازه بانها ( سجادی – بلاژویچ ) را داشت چه اتفاقی برای تیم ما افتاد و حتی با سیروس دین محمدی که مارادونائی برای بلاژویچ شده بود به جام جهانی صعود هم نکردیم و این نشان می دهد که تصورات و اعمال در این دیار تا چه حد مبتنی بر غیر واقعیت ها است

اما حکایت قطبی اوج بزرگی از این ساده پنداری مردمی بود که آقای امپراتور می اندیشد که هیچ چیز از هیچ جای فوتبال نمی دانند و ایشان همان کسی است که روزگاری وقتی از باخت ایران خوشحالی می کرد و مورد اعتراض نکونام قرار گرفت خود را حرفه ای دانست و روز بعد وقتی به او گفتند که شادی غیر اصولی در مقابل سنگاپور حرفه ای نیست خود را وطن پرست دانست ایشان کسی بود که درمصاحبه های روزهای بیکاری اعلام کرد که در ایران رئیس فدراسیو ن و مسئولینش فوتبال هیچ کاره هستند و از جای دیگر انتخاب می شوند و درست در مدت اندک وقتی به پست سرمربیگری تیم ملی انتخاب شد اعلام نمود ایران باید به خود ببالد که رئیس فدراسیونی چون کفاشیان دارد ایشان کسی است که در روز گاری که در پرسپولیس بود اعلام کرد تا زمانی که در ایران هست با استیلی خواهد بود و او چون برادری برایش هست درست به مانند افشین پیروانی که روزگاری برادرش بود اما امروز می گوید کمک ایرانی نمی خواهد زیرا از مربیان ایرانی می ترسد ایشان همان کسی است که می گوید تنها مشاورانی چون گاس هیدینگ و اددوکات و تیم وربیک دارد اما در کنارش شاهدیم که مردانی چون بیوتر و مارکو مشغول به کار شدند ایشان همان کسی است که می می گوید درد ایران این است که بازیکن بین المللی کافی ندارد اما به بازیکنی چون دی کارمو می گفت بین المللی که حتی در کوثر لرستان هم کسی او را نخواست ایشان همان کسی است که معتقد است نگاه جناحی نباید به تیم ملی داشت و نباید بحث سیاست را وارد فوتبال کرد اما ایشان همان کسی است که مخالفینش را متهم به این می کند که طرفدار یک طیف سیاسی خاص هستند ایشان همان کسی هستند که صحبت از ” فر هنگ سازی “ می کنند اما به مخالفینش و خصوصا خبر نگار الفاظی چون ” حیوان ” و… می گویند ایشان از علاقه از سهراب سپهری و گوش به نوای استاد شجریان و محمد اصفهانی دارند اما با این که در سن ۱۴ سالگی از ایران خارج شده اند قادر نیستند که اشعار سهراب سپهری که همه علاقمند ادبیات می دانند ایجازی با استفاده از ساده ترین کلمات فارسی را ترنم کرده است را به فارسی بخوانند می گویند که شخصیت محبوب او مهاتما گاندی بوده و علاقمند هستند که چون رهبر بزرگ مبارزه ضد خشونت و ضد استعماری تاریخ بشریت عمل کنند اما شاهدیم که ایشان بر خلاف گاندی بدترین رفتارها را با مخالفین خود نظیر کاشانی و استیلی و … داشته است و.

ایشان همان کسی است که از ظهور نسل جدیدی از فوتبال ایران سخن ها دارند اما در عمل شاهدیم با نصرتی و عقیلی و رحمتی و سید جلال حسینی و نکونام و کعبی و تیموریان ویا بازیکنان کشف شده علی دائی نظیر خلعتبری و رضائی و زنید پور و انصاری فرد به میدان می روندو یا ایشان صحبت از دید و تجربه جهانی دارند اما می گویند تیم کره شمالی در تورنمت قطر بهترین تیمی است که ایشان در کل دوره مربیگری خود که مدعی هستند سه دوره جام جهانی و …بوده تابه حال دیده اند و .. حکایتها بسیار از این پدیده اجتمائی و فوتبالی ایران است اما نکته جالب تر این است که امروز ما شاهدیم که به مخالفین قطبی وصله های بی شماری زده می شود و صحبت از ” کینه جویان ” و ” دلالان ” و ” ضد فرهنگان ” و کسانی که به غیر فوتبال می اندیشند ملقبشان می کنند می پرسیم اگر مخالفین قطبی دلالانی هستند که به خاطر نبود بازیکنانشان در تیم ملی از منافع تیم ملی محروم شده اند آیا کسانی را که موافق او هستند را نمی توان دلالانی دانست که بازیکنان محبوبشان در تیم ملی بازی می کنند ؟

و یا می گویند مخالفین قطبی همه کینه جوئی کرده و قصد تخریب شخصیت دارند و یکی به ایشان نمی گوید کسی که دیگران را به تخریب شخصیت و کینه جوئی و بغض و … متهم می کند و خود ناخواسته در معرض همین اتهامها است و یا صحبت از این می شود که مخالفین با قطبی از بعد فوتبال صحبت نمی کنند و با او برخورد شخصی دارند در حالیکه از همین مدافعین می پرسیم با توجه به کارنامه قطبی در تیم ملی طرفداران او با مسئله برخورد شخصی دارند و یا این که مخالفینش فرافکنی می کنند ؟و صحبت از ضد فرهنگی بودن مخالفین او می شود می پرسیم در کشوری که بیش از ۵۰۰۰ سال تاریخ دارد چگونه کسی که در ۱۴ سالگی از ایران رفته و مدعی می شود که قادر نیست فارسی حتی پس از نزدیک به دو سال حضور در کشورش صحبت کند می تواند فرهنگ سازی کند ؟اگر صحبت از این است که فرهنگ فوتبال را درست کند در فوتبالی که مردانی چون مهاجرانی و ذوالفقار نسب و بهمن فروتن و دکتر طوسی و مجید جلالی دارد و بزرگانی چون پرویز دهداری و دکتر برومند و …داشته چگونه کسی که الفاظی چون ” بی وطن ” و ” حیوان ” را و… به مخالفینش می دهد می تواند فرهنگ سازی کند ؟؟ می بینید براستی با قطبی, فوتبال فارسی در اوج تناقض و پارادوکس گونه رفتار کردن ها است

تورج عاطف