یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
بهشتی و گفت وگو با جهان مدرن
شهید آیتالله دكتر سیدمحمد حسینی بهشتی (۱۳۶۰-۱۳۰۷) تنها در عرصه سیاست مظلوم نبود، او متفكری چیرهدست در سنت فكری فلسفه اسلامی بود كه دنیای متجدد را از نزدیك میشناخت و از معدود روحانیونی بود كه به چندزبان غربی تسلط داشت و با اندیشمندان ایشان مكالمه میكرد.
او ید طولایی در تاسیس نهادها و ایجاد انجمنها داشت، تاسیس مركز اسلامی هامبورگ (۱۳۴۴)، مركز تحقیقات اسلامی (۱۳۵۰)، بنیاد مسكن انقلاب اسلامی (۱۳۵۸) و بنیاد شهید انقلاب اسلامی (۱۳۵۸) تنها بخشی از فعالیت های اوست. تدریس فلسفه اسلامی و سخنرانی در باب اندیشههای اسلامی از دیگر فعالیتهای مداوم این متفكر حاضر در عرصه عمومی است. در یك ظهر گرم روزهای پایانی خرداد در باب اندیشهها و تاثیر تفكرات او با پسر دومش، دكتر علیرضا بهشتی استاد فلسفه سیاسی دانشگاه تربیتمدرس در نشر بقعه به گفتوگو مینشینیم تا پسر از تاثیرگذاری و اهمیت پدر بگوید. با هم متن این مصاحبه را میخوانیم.
چنانكه مستحضرید برخی از روشنفكران و اندیشمندان ایرانی گفتمان ذیل اندیشههایشان شكل گرفته است، مثل مرحوم شهید مطهری یا مرحوم دكتر شریعتی كه سالانه با همایشها، كتابها و انتقادات گوناگونی در باب اندیشههایشان مواجه میشویم اما در مورد مرحوم دكتر بهشتی این اتفاق رخ نداده است و اندیشههای دكتر بهشتی ذیل كارهای سیاسیشان پنهان و تا حدی فراموش شده است. نظر شما در باب علل این موضوع چیست؟ آیا شما فكر میكنید كه اینگونه به شهید بهشتی اجحافی صورت گرفته است؟ میدانیم كه رساله فوقلیسانس ایشان «بسیط و مركب بودن جسم» و رساله دكترای ایشان «مابعدالطبیعه در قرآن» است كه بعدها به نام «خدا در قرآن» منتشر شد و این نشانگر آن است كه شهید دكتر بهشتی پیش از آنكه مردسیاسی باشد، دانشمند و اندیشمندی محقق بود، به نظر شما دلیل این سكوت چیست؟
بله، دكتر بهشتی را معمولاً به عنوان رهبر سیاسی میشناسند. دلایل متعددی هست، اولاً اینكه عمر ایشان بسیار كوتاه بود، البته عمر دكتر شریعتی هم كوتاه بود. دكتر بهشتی ۵۳ سال عمر كرد، در حالی كه دكتر شریعتی ۴۴ سال اما دكتر بهشتی اولاً در نوشتن وسواس داشت و معتقد بود كه یك كار باید در گفتوگوهای مختلف پخته و نقد شود، همین رساله دكترا، ۲ سال طول كشید تا به صورت كتاب درآمد. دلیل دوم اهمیتی بود كه دكتر شریعتی برای كار تحقیقاتی جمعی قائل بود. در سال ۱۳۴۹، هنگام بازگشت از آلمان و تاسیس «مركز تحقیقات اسلامی» با دكتر شهید باهنر، دكتر مفتح و آقای مهدویكنی به دنبال كار جمعی بود و كمتر به دنبال كار شخصی و انفرادی بود. دلیل سوم هم به بازماندگان ایشان مربوط است. آثار دكتر بهشتی را به چهار دسته میتوان تقسیم كرد. نخست ترجمههای ایشان از انگلیسی و آلمانی، دوم تالیفات به صورت مقاله و كتاب، سوم كه بخش قابل توجه آثار ایشان است، درس گفتارهاست و بخش چهارم نیز سخنرانیهاست. دكتر بهشتی فرصت بررسی و تحقیق این آثار را نداشت و بنابراین ما فكر كردیم كه توصیه ایشان در جلسه شورای بررسی و انتشار آثار دكتر شریعتی پس از شهادت را مدنظر قرار دهیم. یعنی ابتدا آثار ایشان به طور كامل، دقیق و بدون كم و كاست منتشر شود و سپس نقد و بررسی شود. البته موسسه ما غیردولتی و خصوصی است و مجبوریم این كار را به مرور زمان و پارهوقت انجام دهیم. بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ شورایی به نام شورای احیای آثار دكتر بهشتی تاسیس شد كه برخی از این آثار را جمعآوری و ۶ اثر را نیز منتشر كرد. این امر به دلایلی متوقف شد. بعد از بازگشت از خارج در سال ۱۳۷۶ ما بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید آیتالله دكتر بهشتی را تاسیس كردیم كه تاكنون ۴۰ اثر از كتابهای ایشان منتشر شده است و بعد از آن هم به نقد و بررسی این آثار خواهیم پرداخت. البته تاكنون نیز چندین جلسه بررسی این آثار صورت گرفته است.
یكی از پرسشهای مهم در باب اندیشه دكتر بهشتی، طرح یا پروژه فكری ایشان است. مثلاً دكتر شریعتی در پروژهاش به دنبال توانا كردن دین برای مواجهه با جهان مدرن است. شهید مطهری بیشتر به جنبههای خرافهستیزی در دین توجه داشته است. به گفته دكتر سروش، شهید مطهری احیاگر و اصلاحگر دین و مرحوم شریعتی درصدد تواناكردن دین است. یا مرحوم بازرگان به دنبال همراهكردن دین با علم جدید است. اما درمورد شهید دكتر بهشتی، با طیف وسیعی از اندیشهها از مركب و بسیطبودن جسم، عدالت، شناخت، عرفان، نماز و دعا گرفته تا جنبههای اجتماعی سیاسی مثل اقتصاد، سیاست و... مواجهیم. سوال اینجاست كه آن نخ متصل كننده و پروژه فكری كه این اندیشههای گوناگون را یكپارچه كند، چیست؟
دغدغههای همه این افراد آن بود كه نشان دهند اسلام توانایی راهنمایی عمل برای جهان معاصر را دارد، البته رهیافتها، منابع و روش این افراد متفاوت بوده است. شهید مطهری با فلسفه اسلامی آشنایی عمیق و كامل داشت اما در شناخت منابع غربی با واسطه و از منابع ترجمه استفاده میكرد، دكتر شریعتی نیز جامعهشناس و به دانشهای غربی تسلط داشت البته با آثار اسلامی نیز آشنایی داشت اما شناخت تخصصی در این باب نداشت.
دكتر بهشتی از این بابت شخصیت شاخصی داشت، هم تحصیلات جدید داشت و هم در حوزههای سنتی تحصیل كرده بود. به زبانهای عربی، آلمانی و انگلیسی تسلط داشت و میتوانست منابع مستقیم را مطالعه كند و از این حیث گونهای وسواس و روشمندی در كار ایشان مشاهده میشود و بنابراین گرچه در همه این حوزهها صاحب اثر بود اما معتقد بود كه باید در این باب كار دقیق و علمی صورت گیرد. دكتر بهشتی قائل به ارتباط عمیق میان نظر و عمل از یكسو و پیوند میان عالمان روشنبین و روشنفكران دینی از سوی دیگر بود. این امر در كتاب «بهداشت و تنظیم خانواده» مشهود است كه حاوی چهارجلسه بحث در انجمن اسلامی پزشكان با حضور مرحوم دكتر صامی و دیگر متخصصان است. در جلسه سوم مرحوم استاد مطهری و در جلسه چهارم مرحوم علامه جعفری وارد مباحثه میشوند و كتاب از نظر روشی برجسته است. البته دكتر بهشتی پایبند به روش است و معتقد است و ضمن آنكه به نوآوری باور دارد، هر امر جدیدی را نیز ترویج نمیكند. ایشان در زمینههای گوناگون مانند فلسفه غرب، اقتصاد، روانشناسی، جامعهشناسی و سیاست مطالعه داشتند اما ادعا نمیكرد كه اقتصاددان، جامعهشناس یا روانشناس است، بلكه به عنوان یك عالم دینی در باب امكان انسان شناسی دینی یا اقتصاد دینی سوال میكرد. بنابراین او این مسائل را به لحاظ نهایت بحث نمیدانست، بلكه آغاز گفتوگو تلقی میكرد و این امر بسیار مهمی است كه در میان دیگران كمتر مشاهده میشود.
آیا میشود گفت درنظر دكتر بهشتی تاكید بر عمل بیش از آنچه در مورد دكتر شریعتی یا مرحوم مطهری مشاهده میشود، هست؟ البته اینها همه روشنفكر دینی و مصلح بودند و به مسائل عینی و انضمامی توجه داشتند اما گویا دكتر بهشتی تاكید بیشتری بر عمل دارد و حزب سیاسی تشكیل میدهد. شاید هم این امر همان التفات او به امر اجتماعی است.
ایشان معتقد بود كه اگر اسلام بخواهد وارد عرصه شود باید پیوند عمل و نظر رخ دهد. او میداند كه نظر بدون عمل و بالعكس فایدهای ندارد و باید دوشادوش یكدیگر باشند.
یعنی از سویی به مباحث نظری و فلسفی میپردازد و از دیگر سو در تربیت نیروی متناسب با این اندیشه تلاش میكند، هم قبل و هم بعد از انقلاب. از طرفی ایشان با فرهنگ غرب ارتباط مستقیم دارد و میبیند كه در آنجا رهبریهای فردی ما را به جایی نمیرساند و اندیشه باید به موازات سیاست پیش رود. از این رو در اصفهان، تهران و دیگر جاها سخنرانی میكند كه توسط شهربانی احضار میشود. در عین حال شهید بهشتی به عنوان ناظر دقیق اجتماع است و احساس میكند كه تا پیوند نظر و عمل صورت نگیرد كاری از پیش نمیرود و البته این عمل درازمدت و مبنایی است كه به چندین نسل نیازمند است. به تعبیر ایشان باید كارها را در مسیر خودشان انداخت و در بلندمدت امور سامان میپذیرد. به تعبیر دیگر باید پرسشهای میدان عمل را در نظر سنجید و نظریهها را نیز در میدان عمل تجربه كرد و این امری است كه شهید بهشتی را از دیگران متمایز میكند.
ـ دكتر بهشتی در جوانی در مكاتب سنتی تحصیل كردند، اما گویا حضور ایشان در غرب از نقاط عطف زندگی اوست. ممكن است در باب تاثیرات علمی و شخصیتی ایشان در این باب توضیحاتی بفرمایید؟
معمولاً دو نوع برخورد با غرب داشتهایم، یا سراپا شیفتگی یا همه انزجار و محكومكردن. این امری طبیعی و رایج است. همه در مواجهه با بیگانگان به مقایسه دست میزنند، اما برخی در سطح مقایسه سطحی میمانند ولی دیگران به ریشهها میپردازند. البته ۵ سال اقامت دكتر بهشتی در غرب بسیار موثر است اما زمینهها از پیش بوده است. دكتر محقق هم كلاس دكتر بهشتی در دانشكده معقول و منقول تعریف میكند كه دكتر بهشتی را دیدم كه از پلههای دانشكده پایین میرفت و بریتانیكا در دستانشان بود و میگفت ببینید آقای دكتر غربیان چه كردهاند! این نشان از جستوجوگری دكتر بهشتی دارد. بنده یادم میآید ایشان همیشه در آلمان روزنامهها و اخبار را میخواند و تفكر میكرد، به ریشههای نظم و دقت پیشرفت غربیان میاندیشید.
از امالمسائل مباحث روشنفكری ما، نسبت سنت و تجدد است، شهید بهشتی نیز دغدغههای این مسائل را داشته است، یعنی به سیاست و اقتصاد میپرداخت و به ارتباط این مباحث با مولفههای سنت خودمان در فقه و حقوق میپرداخت. موضع ایشان در این باب چیست؟
نمونههای این امر در دو كتاب ایشان، بانكداری و رفاه و بهداشت و تنظیم خانواده مشهود است. همچنین در مصاحبه تلویزیونی در باب نظام جمهوری اسلامی به این باب میپردازد. آقای بهشتی به ارتباط مستقیم این دو به صورت ساده و بسیط قائل نبود و معتقد بود كه آنچه این امر را میتواند به یكدیگر پیوند دهد بنیادهاست. مثلا در بحث اقتصاد، شاهدیم كه در دنیای مدرن اقتضائاتی خاص خودش را دارد. انسان اقتصادی جدید همان جانور اقتصادی است. ایشان میپرسد میتوان این بنیاد را با انسان در اسلام سنجید، همچنین در حوزه معرفتشناسی، جایگاه عقل در سنت دینی و فلسفه غربی و غیره یا ایشان در بحث زكات معتقدند كه باید فلسفه زكات را فهمید و آن را با دنیای جدید تطبیق داد. از این رو باید گفت ایشان به بنیادهای معرفتشناسی، انسانشناسی و ارزشهای اخلاقی سنت و تجدد میپرداخت و امكان مقایسه را میسنجید. مثلا در باب لیبرالیسم همین مسیر را پی میگیرد.
این آشنایی با بنیادها در عمل ایشان نیز منعكس میشود و این از اقدامات وی آشكار است. مثل تاسیس روزنامه تهران تایمز كه به خوبی نشانگر بینش عمیق وی نسبت به چشماندازهای جهانی است.
دكتر بهشتی جهانی میاندیشید و از مصاحبههای مداوم ایشان با خبرنگاران خارجی آشكار است. او میداند كه باید با جهان پیرامون ارتباط داشت. ایشان همیشه اخبار دنیا را پیگیری میكرد و جنبه ایجابیاش در مواجهه با دیگران بیش از جنبه سلبی بود. گو اینكه شهید بهشتی شخصیتی موسس داشت و همواره در پی ایجاد نهادها و انجمنهای علمی، فرهنگی و اجتماعی بود و میخواست مدارس، نهادها و صندوقهای قرضالحسنه اسلامی تجربه شود.
ـ در باب شهید بهشتی نقدهای كمی منتشر شده است، مثلا نقد استاد مصطفی ملكیان به نظریه شناخت ایشان. خود شما چه نقدی برایشان وارد می دانید؟
نقدی وارد نمیدانم، نه از باب نسبت خانوادگی بلكه به این علت كه مجموعه آثار ایشان منتشر نشده است و باید آثار شهید بهشتی به طور كامل چاپ شود و بعد بتوانیم به جمعبندی برسیم. خود دكتر بهشتی نقدپذیر بود،اما این نقد با توجه به مجموعه آثار باید صورت گیرد. چون دكتر بهشتی نظاممند بود و باید او را با توجه به كلیت آثارش در نظر گرفت.
احساس میكنم وسواس علمی دكتر بهشتی به فرزندان ایشان هم سرایت كرده است. شاهدیم كه در مورد بسیاری از فیلسوفان بزرگ غرب چون هایدگر،هوسرل یا ویتگنشتاین، هنوز همه آثار منتشر نشده است، اگر همه صبر میكردند تا كلیت این آثار منتشر شود، فكر نمیكنید به دلیل فاصله زمانی از این فیلسوفان، از موضوعیت میافتادند. آیا فكر نمیكنید این اتفاق موجب مهجورماندن ایشان میشود.
آثار دكتر بهشتی چنان كه گفتیم بیشتر به صورت درس گفتار یا گفتار عمومی است و باید با توجه به بستر و زمینه (context) صورت گیرد.
غفلت از بستر و زمینه رخدادی است كه در مورد بسیاری از روشنفكران و متفكران صورت نگرفته است، بنابراین باید كه آثار ایشان به كل منتشر شود تا فهم غلط صورت نگیرد. مثلا ایشان تفسیر قرآن دارد یا بحثی مفقود در باب روش تفسیر دارند، قطعا این مباحث در اندیشه ایشان در باب دین تاثیر دارد. ضمن آنكه ایشان وسواسی خاص داشتند كه شاید ناشی از معلمبودن ایشان است و این امر در بنده و دیگر فرزندان ایشان نیز تاثیر داشته است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست