یکشنبه, ۶ خرداد, ۱۴۰۳ / 26 May, 2024
مجله ویستا

و اكنون اینجا كربلا ست


و اكنون اینجا كربلا ست

چندی از غدیر و حادثه تاریخی بزرگ غدیر گذشته است بسیاری از مسلمانان سعی كردند آن واقعه بزرگ تاریخی را از صفحه زندگی خود محو سازند و بعضی هم پیری و فرسایش مخزن یاد را بهانه خویش ساختند و خود را به فراموشی سپردند راستی این فراموشخانه تاریخ چه واقعیت ها و حقایق را كه كتمان نكرد

چندی از غدیر و حادثه تاریخی بزرگ غدیر گذشته است. بسیاری از مسلمانان سعی كردند آن واقعه بزرگ تاریخی را از صفحه زندگی خود محو سازند و بعضی هم پیری و فرسایش مخزن یاد را بهانه خویش ساختند و خود را به فراموشی سپردند. راستی این فراموشخانه تاریخ چه واقعیت‌ها و حقایق را كه كتمان نكرد؟!

در هر صورت، اكنون سال‌ها از آن تاریخ می‌گذرد، شاید كمتر مسلمانی مانده باشد كه آ‌ن صحنه را در آن روز شاهد بوده و شاید هم عده‌ای مانده باشند ‌و به یاد هم داشته ولی امروز كمتر در مركز ثقل اسلا‌م <مكه> و <مدینه> رحل اقامت دارند. در واقع این اندك هم راهی دیارهای دیگر كشورهای پهناور اسلا‌می شده‌اند.

كسی چه می‌داند كه حاصل فراموشی آن واقعه امروز چه خواهد بود، حتی آنها كه تعزیه‌گردان این جریانات انحرافی بودند شاید به ذهنشان نمی‌آمد كه روزی این سنگ‌بنایی كه گذاشته می‌شود منجر به این واقعه هولناك خواهد شد. در هر دو فرض ثمره كارشان این شد كه كربلا‌ زنده شود و نامش در سراسر دنیای پهناور پخش گردد و سرزمین عشق‌ها و شورها و شعف‌ها شود. كربلا‌، كربلا‌... و اینجا پس از غدیر كربلا‌ست!؟

كربلا‌، وجوه اشتقاقی فراوانی برایش نوشته‌اند. اگر یك اسم <آرامی>، باشد، این دو كلمه به این معنی می‌شود: <كرب> یعنی مزرعه و <ال> یعنی <خدا> كه با هم تركیب شده و به معنی مزرعه خدا معنی می‌دهد. عجبا، غدیر هم رودخانه بود و بركه و سرزمین حیات و زندگی و كشاورزی و در نهایت سرزمین زنده و همانند خدا <حی> و كربلا‌ نیز به شكلی دیگر سرزمین خداست و <حی.> این چه سری است، نمی‌دانم؟! آنجا هم حیات و زندگی به دیگر سرزمین‌ها و جامعه می‌بخشد، اینجا نیز حیات و زندگی به جامعه‌های حر و آزاده جهان می‌بخشد، سرزمین خدا، مزرعه خدا و معامله همه چیز با خدا؟ <ان ا... اشتری من المومنین انفسهم و امرا لهم بان لهم الجنه> به هر حال این هم‌سنخی با غدیر و این اشتقاق مربوطه به قرن‌ها پیش از آ‌ن است كه این حادثه می‌خواهد در این دو سرزمین به وقوع بپیوندد. وقتی كه حسین مجبور شد در آن سرزمین بماند و همه راه‌های اطراف به رویش بسته شد، از نام این زمین پرسید. به حضرتش چنین گفتند: <نام این سرزمین <كربلا‌>ست، امام فرمود: <خدایا، از كرب و بلا‌ به تو پناه می‌برم. چون این كلمه به زبان عربی به معنی <اندوه> و <بلا‌> است.> كاروان در این سرزمین بلا‌خیز فرود آمد، امام حسین(ع) با همان صدای رسایش كه همراه با آهنگی غم‌گرفته بود فرمود: <همین است‌... همینجاست... سرزمین اندوه و بلا‌. آری، اینجاست كه خون‌های ما باید ریخته شود... سراپرده و حریم ما به غارت برود... اطفال ما كشته شوند و اینجاست كه خوابگاه و آرامگاه ابدی من خواهد شد و زیارتگاه شیعیان من.> دستور داد كه همراهان از مركب‌های خویش پیاده شوند، بارها را بر زمین بگذارند... كجاوه‌ها را هم پایین آورند و خیمه‌ها را سر و پا كنند. اصحاب و یاران و جوانان هاشمی همگی فرمان امام را اطاعت كردند و آنجا استقرار یافتند.

● حسین كیست؟ و چرا كشته شد؟

حدود ۱۴ قرن پیش در گوشه‌ای از سرزمین عراق حادثه‌ای به وقوع پیوست كه تاكنون صدها جلد كتاب و هزاران مقاله و ده‌ها هزار قطعه شعر در رثا و مدیحه او نوشته و سروده شد. خالق این حادثه هم شخصیتی بود شناخته شده و معروف در میان خاص و عام. نامش حسین بود و نام پدر علی و مادرش فاطمه دختر پیامبر اسلا‌م(ص) و برادرش حسن مجتبی، جوری كه خود در برابر جدش برای وداع و خداحافظی معرفی می‌كند: <السلا‌م علیك یا رسول‌ا...(ص) انا فرخك و ابن فارختك...> عالی‌ترین و احساسی‌ترین تعبیری كه می‌توان به كار برد، یعنی فرزندزاده‌ای كه در دامن پدربزرگ رشد و نمو كرده تا اینكه امروز به صورت شخصیتی درآمده كه باید حامی و حافظ و مدافع اهداف جدش باشد و با بودن او هیچ فرد دیگری این شایستگی را ندارد كه ادامه‌دهنده راه جد و حافظ و نگهدار اهداف او باشد.

پس از درگذشت پیامبر و علی و فاطمه و حسن، حادثه‌ای پیش آمد كه كمتر كسی در آن زمان به تحلیل آن نشست. چرا؟ و چرا هیچكس حاضر نشد كه بپا خیزد و با وساطت خویش جلوی این خونریزی عظیم را بگیرد؟ چرا هیچكس حاضر نشد قرآن را باز كند و آیات ایجاد صلح و برادری را در بین دو مسلمان آن هم در رده بالا‌ طرح كند و به یاد دیگر مسلمانان بیاورد تا مانع از این همه سفاكی در كربلا‌ شوند؟! هرچند آن روز به‌جز تعدادی كه از انگشتان دست تجاوز نمی‌كردند، هیچ بزرگ و كوچكی جلوی این فاجعه بزرگ تاریخ را نگرفت، حتی بعد از كشته شدن حسین(ع) تا مدت‌ها كسی حركتی از خود نشان نداد.

او كه نه ناراضی ماجراجو بود، آن‌طوری كه تاریخ‌نویسان غربی قرن ۱۹ به قضاوت نشستند و نه میانجی گناهكاران شیعه پیش خدا و نه آزاده سوسیالیستی كه امروز برخی معتقدند و غیرتمندی حسین از آن حد و حدودی كه اسلا‌م معین كرده است فراتر تا عاملی گردد كه چنین حادثه هولناكی اتفاق بیفتد؟

باید بدانیم كه حسین بن علی كیست و چه كرده است. قبل از آنكه به تحلیل و پژوهش كار حسین(ع) بپردازیم لا‌زم است دو مطلب را اینجا تذكر دهیم:

۱) مگر لا‌زم است بعد از گذشت ۱۴ قرن و اندی ما <سر حركت حسین(ع>) را بدانیم؟ چرا لا‌زم باشد كه ما پس از این همه سال مجددا بیاییم، نبش تاریخ كرده و مطلبی را كه این همه رویش مطالعه و بحث شده است مورد بازنگری قرار دهیم؟ جواب این مطلب این است كه عمل حسین هم مانند گفتارش برای ما حجت است و حسین به عنوان یك امام، حكم اختصاصی ندارد و هر حكمی كه برای حسین و ائمه جاری است در مورد ماموم نیز جاری است. امام در احكام با همه مكلفین دیگر مشترك است. دیده و شنیده‌ایم كه كجروی‌ها و بداندیشی‌های فراوانی در تحلیل این مساله است. برخی این قیام را به یك انگیزه روانی تكیه می‌كنند؛ یعنی غیرت او اجازه نداد كه زیر بار یزید بن معاویه برود و افسانه ارینب و... را مطرح كرده‌اند، هرچند ما <غیرت> را به بهترین وجه و بالا‌ترین صورتی برای حسین(ع) و ائمه دیگر قائلیم. ولی چه لزومی دارد كه ما انگیزه قیام را غیرت بدانیم، اصولا‌ این چه غیرتی است كه به قیمت جان عزیز حسین و اسارت خاندانش و... تمام می‌شود، حسین(ع) فرمود: <الموت اولی من ركوب العاری...> درست است كه مرگ آسان‌تر از آن است كه انسان عار و ننگ را بپذیرد اما عار و ننگ خیلی بهتر از این است كه انسان گرفتار عذاب خدا شود. احساس مسوولیت است كه حسین را از جا می‌كند و جانگدازترین مصائب را تحمل می‌كند... هدف نجات انسان‌ها و انجام مسوولیت و تكلیف شرعی است. غیرتمندی به این صورت‌ها هنر نیست. هرچند ما آنهایی را كه می‌خواهند انگیزه قیام را به غیرتمندی حسین به تحلیل بنشینند، تلا‌ش آنها را ارج می‌نهیم اما این انتساب نمی‌تواند حسین را چنین عاشقانه از جا بركند.

به هر صورت، عظیم‌ترین حوادث تاریخ اسلا‌م بعد از بعثت پیغمبر(ص)، واقعه عاشوراست. بعضی از مورخین می‌گویند: این یك وظیفه اختصاصی حسین بوده است، درست است كه هركدام از ائمه وظایفی داشتند كه بدان می‌بایستی عمل می‌كردند و این نمی‌تواند سرمشق عملی برای پیروانش باشد؟ اگر شرایطی كه در زمان حسین به وجود آمد در زمان امام حسن عسكری(ع) نیز به وجود می‌آمد، امام عسكری(ع) نیز به همان صورت شهید واقعه بود. ما بر این باوریم كه ائمه به تكالیف الهی خویش عمل می‌كردند یعنی ما كار امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را دو كار مغایر نمی‌دانیم بلكه بر این اعتقادیم كه كار این دو امام دو روی یك سكه‌اند؛ یعنی، نه تنها كار این دو هركدام ضد دیگری نیست، بلكه مكمل و متمم هم‌اند.

او <قیام> كرد

<وانما خرجت لطلب الا‌صلا‌ح فی امه جدی>

محمدباقر داوودی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.