جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

موسم حج و تلاقی افكار


موسم حج و تلاقی افكار

عدّه ای پیوسته می كوشند این فكر را به مردم القا كنند كه موسم حجّ , تنها زمان عبادت آن هم به معنا خاصّ و محدود یعنی مراسم و اعمال, بدون فهم معنا و آثار آن می باشد و هیچگونه فعل و حركت دیگری در موسم حج, هر چند به سود و صلاح مسلمانان, و در راستای مقاصد شریعت باشد, نباید در اراضی مقدّسه انجام گیرد

عدّه‏ای پیوسته می‏كوشند این فكر را به مردم القا كنند كه موسم حجّ ، تنها زمان عبادت (آن هم به معنا خاصّ و محدود؛ یعنی مراسم و اعمال، بدون فهم معنا و آثار آن) می‏باشد و هیچگونه فعل و حركت دیگری در موسم حج، هر چند به سود و صلاح مسلمانان، و در راستای مقاصد شریعت باشد، نباید در اراضی مقدّسه انجام گیرد. ولی آنگاه كه به قرآن مراجعه كنیم، می‏بینیم كه خداوند خانه كعبه را وسیله‏ای برای حفظ كیان جامعه اسلامی می‏شمارد، و هیبت و احترام آن، در دل مؤمنان را، مایه حلّ بسیاری از مشكلات آنان به حساب می‏آورد و می‏فرماید: «جعل اللَّه الكعبهٔ البیت الحرام قیاماً للناس».۱ قرطبی در تفسیر این آیه می‏نویسد: «به خاطر شكوه و عظمتی كه خدا برای كعبه، در دل مسلمانان نهاده است، هركس بدان پناه آورد، از هر آسیبی محفوظ است، و هر كس ستمی دیده باشد، با پناه آوردن به آن، تحت حمایت قرار خواهد گرفت».۲ بنابراین، اختلافات فكری و اعتقادی و سیاسی مسلمانان، در غیر موسم حج را كه بسا ممكن است منشأ جنگ‏ها و نزاعهای خونین باشد، می‏توان به بركت موسم، و حرمت بیت و حرم، با گفتگو و مذاكره و تفاهم حل كرد، و با كمك از معنویت این فریضه بزرگ الهی، بلاهای بسیاری را از مسلمانان دور كرد. سوء استفاده دشمنان دین، از اختلاف مسلمین‏.

خداوند متعال می‏فرماید: «لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحكم واصبروا ان‏اللَّه مع الصابرین».۳ «با یكدیگر به ستیزه‏جویی مپردازید كه مایه شكست و ضعف شما می‏گردد و آبرویتان می‏رود. پایدار و شكیبا باشید كه خدا با شكیبایان است». تفرقه و اختلافی كه مایه تقسیم نیروهای مسلمان و درگیر شدن آنها با یكدیگر باشد، در اسلام حرام است، و در قرآن به شدّت از آن نهی شده است. از این رو اسلام، جدایی و قهر میان دو برادر مسلمان، بیش از سه روز را، جایز نمی‏داند. از پیامبر - ص - نقل شده است كه فرمود: «لا یحل لِمُسْلِمٍ ان یهجر اخاه فوق ثلاث، فمن هجر اخاه فوق ثلاث فمات، دخل النار». «مسلمان حق ندارد كه با برادرش بیش از سه روز قهر كند، و اگر كسی با برادرش بیش از سه روز قهر كند و بمیرد به دوزخ می‏رود».۴ و در همین رابطه، ثواب اصلاح میان مسلمانان و آشتی دادن آنان را، از نماز، روزه و صدقه بیشتر می‏داند، و فساد میان امّت را مایه نابودی دین می‏شمارد.۵ برخورد نادرست و انحرافی، با اختلافات‏ در طول تاریخ اسلام، گاه اتفاق افتاده است كه بر اثر دور شدن از روحیه تسامح و پرورش فكر، برخی از مسلمانان و رهبران آنان، با این تفاوتهای فكری، به گونه نادرستی برخورد كرده‏اند و به مسیر می‏كشانده شده‏اند كه خدا و پیامبر، به یقین از آنها خشنود نبوده است. روشهای نادرست كه گاه برای حلّ این اختلافات به كار می‏رفته به این شرح است:

۱) تكفیر، تفسیق و اعلام برائت و بیزاری از مسلمانانی كه دارای گرایش فكری متفاوتی هستند، و حتّی در مواردی مسلمانان را بدتر از كفار و مشركین قلمداد كردن!

۲) حكم به وجوب قتل آنان.

۳) اعلام جنگ و جهاد بر ضدّ آنان.

۴) سعی در شكنجه و آزار آنان، برای تغییر دادن عقیده‏شان.

۵) خودداری از همكاری با مسلمانان، برای دفاع از اصل اسلام.

۶) دعوت از كفّار و مشركین رسمی، برای نابود كردن مسلمانها.

۷) خودداری از نصیحت و ارشاد و مذاكره با مسلمانان، بلكه تحریم مذاكره و بحث با آنها.

۸) اولویت دادن به مبارزه با آنها و غافل شدن از جهاد برای حفظ اصول اسلام. بدیهی است كه این روشها، در مقاطعی از تاریخ، باعث بروز اغتشاشاتِ بزرگ، در پایتختهای اسلامی شده، و قدرت توده‏های میلیونی مسلمان را در هم شكسته و در نهایت به حاكمیت دشمنان انجامیده است.۶ سنت پیامبر، در زمینه بهره‏برداری از فصل حج برای تعلیم دین‏

پیامبر اكرم - ص - در حجهٔالوداع، در جای جایِ مشاعر و مواقف، از اجتماع مردم بهره‏برداری نموده، مناسكِ حج، مسائل فقهی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دین را به آنان تعلیم فرموده است. خطبه‏های آن حضرت در این سفر، در مواضع زیر نقل و ثبت شده است:

۱) مسجد خیف در منی‏.۷

۲) در صحرای عرفات.۸

۳) خطبه حضرت در پایان حجهٔالوداع در غدیر خم.۹ در زمان پیامبر - ص - هیچگاه این سخن مطرح نمی‏شد، كه موسم حج و مشاعر و مواقف آن، تنها جای انجام مناسك است، بحث و سخن دیگری نباید در آن زمان و مكان انجام گیرد. بویژه اموری كه با دین و دنیای عموم مسلمانان سر و كار داشت، در آنجا مطرح می‏شد؛ اعراب مسلمانی كه شنیده بودند، پیامبر می‏خواهد به حجّهٔالوداع (آخرین حج زندگی خود) برود؛ مشتاق بودند، تا آنجا كه ممكن است، از راهنماییهای حضرتش استفاده كنند. شمار آنان از ۱۴۰ هزار تن فراتر می‏رود، پیامبر برای آنان خطبه‏هایی خواند و همه امور دین و دنیا را در این خطبه‏ها مطرح فرمود. سیره سلف: تبادل نظر در موسم حج‏ از نخستین روزهای طلوع خورشید اسلام، صحابه و تابعین، و قبل از همه، رسول خدا - ص - از این زمان و مكان برای انتقال افكار و نظریات و علوم و معارف، بهره‏برداری كرده‏اند كه ما در اینجا بطور گذرا به نمونه‏هایی اشاره می‏كنیم: تا روشن شود كه بحث و گفتگوی دینی و دنیوی در موسم حج، سیره صحابه و تابعین بوده است.

الف) مباحثات عقیدتی و فقهی‏

۱) رسول اكرم - ص - در موسم حج و در حرم مكه و مسجدالحرام به بحث و گفتگوی دینی با مشركان می‏پرداخت.۱۰

۲) نمایندگان خوارج و معاویه در همین موسم به تبادل نظر پرداختند.۱۱

۳) امام حسین بن علی - ع - در همین مسجد به بیان علل دینی و اجتماعی قیام خود بر ضدّ یزید پرداخت و با كسانی چون عبداللَّه بن عباس، عبداللَّه بن عمر و عبداللَّه بن زبیر در این زمینه بحث و گفتگو نمود.۱۲

۴) عبداللَّه بن زبیر در مسجدالحرام با سران خوارج مانند نافع بن ازرق به بحث دینی پرداختند.۱۳

۵) فرزدق، قصیده شیوای خود را در مدح امام زین‏العابدین در حجّ، و در همین مسجد سرود.۱۴

۶) امام باقر - ع - در همین مسجد و در موسم حج با نافع مولی عمر، مناظره كرده‏اند.۱۵ در زمینه مسائل دینی، فقهای صحابه و تابعین، در فصل حج، به افتاء، تدریس و مناظره می‏پرداختند؛ گویا به نظر آنان، حجّ، با تعلیم و تعلّم و تبادل‏نظر سالم و سازنده در امر دین، هیچگونه منافات و ناسازگاری نداشته است.

۷) امام شافعی در مسجدالحرام، در مسائل فقهی مناظره می‏كرد.۱۶

ب) تدریس معارف دینی در موسم حج‏ یكی از فعّالیتهای علما و دانشمندان، در مسجدالحرام، و در موسم حج، تدریس بوده است، و بسیاری از ائمه مذاهب، در همین زمان و مكان با شخصیتهای بزرگی آشنا شده‏اند و تحت تأثیر آنها قرار گرفته‏اند. به چند نمونه در این زمینه توجه كنید:

۱) ابن عباس، كه به بحرالعلم یا «حبر امت» مشهور بود، هر ساله، در موسم حج، به مكه می‏آمد و به تدریس و افتا می‏پرداخت.۱۷

۲) سفیان ثوری از تابعین معروف، در مسجدالحرام، حلقات تدریس و گفتگوی دینی به پا می‏كرد.۱۸

۳) عطاء بن ابی رباح در مسجدالحرام می‏نشست و به بحث می‏پرداخت.۱۹

۴) ابوحنیفه در دوران جوانی در كنار خانه خدا از عطاء بن اُبی رباح درس می‏آموخت.۲۰

۵ ) ابوحنیفه وقتی خود، امام شد؛ هرساله به حج می‏آمد و در همین مكان، به تدریس می‏پرداخت.۲۱

۶) شافعی نیز مدّتها در مسجدالحرام تدریس می‏كرد.۲۲

۷) احمد بن حنبل نیز در حجّ از امام شافعی درس می‏آموخت.۲۳

۸) صحابه والامقامی چون جابربن عبداللَّه انصاری، و تابعینی چون محمدبن منكدر و سفیان و طاووس یمانی، حتی در حال طواف حدیث نقل می‏كرده‏اند.۲۴

۹) محمد بن عبدالأعلی با سند متصل از عبیدبن عمیر نقل می‏كند كه برای حیان بن عمیر در برابر «ركن» حدیث نقل می‏كرد و در ضمن آن می‏گفت: درهای آسمان برای ستایش خدا باز می‏شود و تكبیر، میان زمین و آسمان را پر می‏كند.۲۵

۱۰) جمعی از محدّثین بزرگ، در مسجدالحرام و در حال طواف، حدیث نقل كرده‏اند.۲۶

عباسعلی براتی‏

پاورقی‏ها: - ۱ - مائده: ۹۷ .

۲ - الجامع لاحكام القرآن، ج ۳، ص ۳۲۵، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۶۵ م.

۳ - انفال: ۴۶ .

۴ - ابوداود، سنن، كتاب الأدب، حدیث ۴۷ - بخاری، صحیح، كتاب الأدب، حدیث ۵۷ و ۶۳ - مسلم، صحیح، كتاب البرّ، حدیث ۲۳، ۲۵، ۲۶ .

۵ - احمد، مسند ج ۶، ص ۴۴۵ - ابوداود، سنن، كتاب الأدب، حدیث ۵ - ترمذی، سنن، كتاب قیامت، حدیث ۵۶ .

۶ - ابوالفداء، المختصر فی تاریخ البشر، ۲/۸۲ - دكتر یوسف القرضاوی، الصحوهٔ الإسلامیهٔ بین الجمود والتطرف، ص ۵۹ - دكتر سعید رمضان البوطی؛ السلفیهٔ، ص ۲۴۴، مجله رسالهٔ الاسلام، سال دوّم، شماره ۴، ص ۳۵۷ .

۷ - علی متقی هندی، كنزالعمال ص ۳، ۲۳ و ۶۲، ۸/۲۰۲ و ۲۲۸ - ابن كثیر، البدایهٔ والنهایهٔ، ج ۵ ، ص ۱۴۸ و ۱۹۷ و ۱۹۴ و ۱۹۸ .

۸ - ابن ماجه، سنن، حدیث ۵۶۵ - ابن حجر هیثمی، مجمع‏الزواید ج ۷ ، ص ۳۳۸، مصر، ۱۳۵۲ ه .

۹ - حاكم نیشابوری، مستدرك الصحیحین، ج ۱، ص ۹۳ - ابن سعد، الطبقات الكبری، ج ۲ ، ص ۱۸۵ .

۱۰ - دیاربكری، تاریخ الخمیس، ج ۱ ، ص ۲۹۲ - ابن هشام، السیرهٔ النبویّهٔ، ج ۱، ص ۳۸۰ - ۳۹۰ (باب مالَقیَ رسول اللَّه من الأذی). دار احیاء التراث العربی، بیروت، بدون تاریخ.

۱۱ - همان، ج ۲، ص ۱۸۰ - ابن عساكر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳ ، ص ۲۹۸ (ترجمهٔ الامام علی - ع -)

۱۲ - ابن عساكر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴ ، ص ۳۲۸، تحقیق محمد باقر محمودی - طبری، تاریخ، ج ۵ ، ص ۱۹۳، مؤسّسهٔ عزّالدین، بیروت، ۱۴۰۷ ه / ۱۹۸۷ م.

۱۳ - المبرّد، الكامل، ج ۲ ، ص ۲ - ۲۰۳ - ۲۰۶ - طبری، تاریخ، ج ۵ ، ص ۵۶۳، ۵۶۶ .

۱۴ - الشبراوی، الإتحاف بحبّ الأشراف، ص ۵۱ - قرمانی، اخبار الدول، ص ۱۱۰، ابن عساكر، تاریخ مدینه دمشق، ۳۶ و ۱۶۱؛ بستانی، دائرهٔالمعارف، ج ۹ ، ۳۵۶ - زهرالآداب، ج ۱ ، ص ۱۶۳، ابن نباته، شرح العیون، ص ۳۹۰ - انوارالربیع، ج ۴ ، ص ۲۵ - ابن صباغ المالكی، الفصول المهمّهٔ، ص ۱۹۳ - نهایهٔالأدب، ج ۲۱ ، ص ۳۲۷ - ۳۳۱ .

۱۵ - ابن عساكر، تاریخ مدینه دمشق، ترجمهٔ الامام الباقر، ص ۱۶۷ - ۱۶۸ تحقیق محمد باقر المحمودی.

۱۶ - دكتر مصطفی شكعهٔ، الأئمهٔ الاربعهٔ، ط ۷، ج ۳، ص ۱۸۶، الشركهٔ العالمیهٔ للكتاب، بیروت، ۱۴۰۳ ه / ۱۹۸۳ م.

۱۷ - همان، ج ۱ ، ص ۴۶ - المبرد، الكامل فی الأدب، ج ۲ ، ص ۱۳۷، ۱۶۳، ۱۶۴ .

۱۸ - همان، ص ۴۶ - ۱۵۰ - ابن عنبه، عمدهٔ الطالب فی انساب آل ابی‏طالب، ص ۲۸۷، ط ۲، النجف، ۱۳۸۰ ه/ ۱۹۶۱ م.

۱۹ - أزرقی، ابوالولید محمد بن عبداللَّه بن احمد(م ۲۴۴ ه)؛ اخبار مكه، ج ۱ ، ص ۳۱۴ - ۳۱۵، دارالثقافهٔ، مكّهٔ، بدون تاریخ.

۲۰ - دكتر مصطفی شكعهٔ، الأئمهٔ الأربعهٔ، ج ۱، ص ۴۱، ۴۶، ۴۷ - ابونعیم، حلیهٔ الاولیاء، ج ۳ ،ص ۳۱۰ - ابن خلكان، وفیات الاعیان، ترجمه عطاء بن أبی رباح.

۲۱ - همان، ج ۱، ص ۱۵۸ .

۲۲ - همان، ج ۳، ص ۱۸۰ .

۲۳ - همان، ج ۴ ص ۳۹ - ۴۱ - ذهبی ترجمهٔ الامام احمد در مقدّمه مسند، ص ۶۰ .

۲۴ - فاكهی، محمد بن اسحاق، اخبار مكّه، ج ۲ ، ص ۳۵۰ - ۳۸۰، ط ۱، مكّه المكرمه، ۱۴۰۷ ه / ۱۹۸۷ م (ر.ك: أزرقی، اخبار مكه، ج ۱، ص ۳۱۶ - بلادی، فضایل مكه، ج ۱ ، ص ۲۲۵، و نیز فاكهی، اخبار مكّه، ج ۱، ص ۹۳).

۲۵ - همان، ج ۲ ، ص ۱۷۷ .

۲۶ - همان، ج ۱، ص ۳۲۵ - ۳۳۱ - ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۶ ، ص ۲۴۱ - همو، سیر اعلام النبلاء، ج ۷ ، ص ۱۸۶ - احمد مسند، ج ۲ ، ص ۱۶۱ - ۱۶۲ - سیوطی، الجامع الكبیر، ج ۱ ، ص ۷۱۵ - ابن حجر، تعجیل المنفعهٔ، ص ۴۹۸؛ عبدالرزاق، المصنف، ج ۱۱ ، ص ۲۴ - ابوداود، سنن، كتاب أدب، ج ۴ ، ص ۳۵۶ - بخاری، صحیح، كتاب مغازی، ج ۷ ، ص ۳۱۷ - مسلم، صحیح، كتاب صلاهٔ، ج ۶ ، ص ۹۲ - فاكهی، محمد بن اسحاق، اخبار مكه، ج ۱ ، ص ۲۰۵ - ۲۱۵،ط ۱، مكهٔالمكرمهٔ، ۱۴۰۷ ه / ۱۹۸۷ م.

۲۷ - نسائی، سنن، كتاب حج، ص ۱۶۱ - دارمی، سنن، كتاب سیر، ص ۶۲؛ احمد، مسند، ج ۱ ، ص ۳ و ج ۲، ص ۲۹۹ - مسبوطی، الدارالمنثور، تفسیر سوره برائت، بخاری، صحیح، ج ۲، ص ۱۵۳ .

۲۸ - ابن القیم الجوزیهٔ، زادالمعاد فی هدی‏ خیرالعباد، ج ۲، ص ۱۶۵، دارالفكر، بیروت، تصحیح الشیخ حسن محمد المسعودی.

۲۹ - ابن سعد، الطبقات الكبری، ج ۳، ص ۲۱۱ - كاندهلوی، حیاهٔ الصحابهٔ، ج ۲ ، ص ۳۳۴، منتخب كنزالعمال، ج ۴ ، ص ۴۱۹.

۳۰ - ذهبی شمس الدین، دول الاسلام، ص ۲۸، مؤسسهٔالاعلمی، بیروت، ۱۴۰۵ ه ۱۹۸۵/ م.

۳۱ - یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۶۴ - ۱۶۵، دارصادر، بیروت.

۳۲ - همان، ج ۲، ص ۳۵۳ .

۳۳ - همان، ج ۲، ص ۳۷۴ .

۳۴ - ابن ماجه، السنن، كتاب الفتن، باب خروج المهدی، ج ۲، ص ۱۳۶۶ - ۱۳۶۸، حدیث شماره ۴۰۸۲ تا ۴۰۸۸ - دكتر محمد أحمد جلیّ، دراسهٔ عن الفرق فی تاریخ المسلمین، ص ۱۵۶ - ۱۶۲، ط ۱، الریاض، ۱۴۰۶ ه / ۱۹۸۶ م.

۳۵ - الفاكهی (ت ۲۷۲)، اخبار مكّه، ج ۱، ص ۴۰۷، تحقیق عبدالملك بن دهیش، مكتبهٔ النهضهٔ، مكهٔ المكرمهٔ، احمد، مسند، ج ۱ ، ص ۹۹ - عاتق بن غیث البلادی، فضایل مكهٔ، ج ۱، ص ۲۲۳ - ۲۲۵، دار مكّهٔ - مكّهٔ المكرمهٔ، ۱۴۱۰ ه / ۱۹۸۹ م.

۳۶ - فاكهی، اخبار مكه، ۲/۳۸۲ .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.