جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

در حاشیه بحران در بازارهای جهان


در حاشیه بحران در بازارهای جهان

دوست من راب واتسون, رئیس مرکز اکوتک اینترنشنال همیشه می گوید مادر طبیعت همان شیمی, فیزیک و زیست شناسی است راب می گوید به همین خاطر است که نمی توانید با طبیعت درافتید شما نمی توانید به طبیعت رشوه دهید, نمی توانید تملقش را بگویید نمی توانید نادیده اش بگیرید اوضاع آب و هوایی تغییر می کند چون شیمی و فیزیک این را دیکته می کنند

دوست من راب واتسون، رئیس مرکز <اکوتک اینترنشنال> همیشه می‌گوید: <مادر طبیعت همان شیمی، فیزیک و زیست‌شناسی است.> راب می‌گوید: <به همین خاطر است که نمی‌توانید با طبیعت درافتید. شما نمی‌توانید به طبیعت رشوه دهید، نمی‌توانید تملقش را بگویید. نمی‌توانید نادیده‌اش بگیرید. اوضاع آب و هوایی تغییر می‌کند چون شیمی و فیزیک این را دیکته می‌کنند.

کار را همیشه طبیعت تمام می‌کند.میان بازار و طبیعت شباهت‌هایی وجود دارد. بازارها را هراس و حرص شخصی به جلو می‌رانند. (در هر لحظه میان این دو حس توازنی وجود دارد.) نکته مهم اینجاست که شما در بلندمدت نمی‌توانید با بازارها رودررو شوید. شما نمی‌توانید دل بازار را به دست بیاورید یا به او التماس کنید که اوضاع را خراب نکند. بازار راه خودش را می‌رود. هراس و حرص، بازار را به آن طرف که خودشان می‌خواهند می‌کشند. این بازار است که همیشه کار را تمام می‌کند.>

منظور من چیست؟‌ منظور من این است که ما در این سال‌ها با منابع و تسهیلات بانکی و مالی خوشگذرانی کرده‌ایم و حالا باید بهای آن را بپردازیم. آمریکا واقعا در این زمینه در دنیا اول بود و به همین خاطر، به خاطر تکیه بیش از حد بر اعتبار و تسهیلات بانکی، در بحران حاضر ثروت فراوانی از صحنه روزگار محو خواهد شد. در حال حاضر شما شاهد قیمت‌گذاری و ارزیابی دوباره تمام دارایی جهان توسط بازار هستید؛ آن هم بدون هیچ گذشتی. ما داریم وارد دنیای پس از خوشگذرانی‌های اعتباری می‌شویم؛ کشور پس از کشور و بانک پس از بانک. ‌

برای درک بهتر مساله باید به نقطه آغاز این مشکل برگردیم. بعد از سقوط دیوار برلین تقریبا تمام اقتصادهای جهان به سمت سیستم سرمایه‌داری حرکت کردند و جهان از کسانی لبریز شد که هدفی جز سرمایه‌گذاری نداشتند. اینجا ماجرای وام‌ها و بهره‌ها پیش آمد. مردم از بانک‌های نزدیک خانه‌شان وام می‌گرفتند تا خانه بخرند و شرکت‌های بزرگ هم از بانک‌های بزرگ‌تر وام دریافت می‌کردند و جالب اینجاست که این امتیازات و وام‌ها هم توسط واسطه‌هایی خریداری و فروخته می‌شد؛ آن هم در نقاط مختلفی از دنیا. این روند باعث رشد سریع اقتصادی در نقاط مختلف شد، اما همه به هم وابسته بودند. این رفاه کاذب خیلی‌ها را گول زد و خیلی‌ها به وام بازی روی آوردند.

‌ بالاخره بعضی سرمایه‌گذاری‌ها جواب نداد و بعضی‌ها دیگر نتوانستند قسط‌های کوچک و بزرگ بانک‌ها را پرداخت کنند. پس کل سیستم مالی به مشکل خورد؛ همه به هم وابسته بودند. بانک‌ها دیگر به شرکت‌ها و مردم وام ندادند. ‌

در طول ماه‌های اخیر دولت به هر راهی متوسل شده تا دوباره بانک‌ها را به وام دادن مجبور کند اما بازار صبر نمی‌کند. تا وقتی این سرمایه‌های زهرآگین و وام‌هایی که بازنگشته‌اند وجود داشته باشند بحران ادامه خواهد داشت. بانک‌ها و موسسات مالی باید با شرایط دنیای پس از خوشگذرانی مالی کنار بیایند یا از بین بروند. ‌

اما به هر حال بازار از بین نمی‌رود. قواعدش را دیکته می‌کند و می‌ماند. در این تردیدی نیست. ‌

بامداد خمار آمریکا - توماس فریدمن / ترجمه: کاوه شجاعی