جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اختلاف پذیری قرآن و دسته بندی مسلمانان


اختلاف پذیری قرآن و دسته بندی مسلمانان

پیام اصلی این نوشتار تأكید بر این نكته است كه اسباب و عوامل شكل گیری و رواج اندیشه های مختلف فرقه ای و مناقشات گروهی اعم از سیاسی, كلامی و فقهی اگرچه فراوان, متنوع و متفاوت است, بن مایه های آنها را می توان در تفاوت برداشت ها از متون دینی به ویژه قرآن جست وجو كرد

پیام اصلی این نوشتار تأكید بر این نكته است كه اسباب و عوامل شكل‏گیری و رواج اندیشه‏های مختلف فرقه‏ای و مناقشات گروهی (اعم از سیاسی، كلامی و فقهی) اگرچه فراوان، متنوع و متفاوت است، بن‏مایه‏های آنها را می‏توان در تفاوت برداشت‏ها از متون دینی به‏ویژه قرآن جست‏وجو كرد.

شاید این ادعا كه یكی از عوامل اصلی رشد مباحث و مجادلات كلامی و در پی آن، متمایزشدن فرقه‏ها از یكدیگر اختلاف برداشت صاحبان اندیشه‏های مختلف از قرآن و سنت بوده است، چندان نیازی به اثبات نداشته باشد. درست است كه نقش این دو منبع دینی در شكل‏گیری و ظهور فرقه‏های نخستین (نظیر شیعه، خوارج، مرجئه و معتزله) در درجه نخست قرار ندارد، اما می‏توان مدعی شد كه هیچ یك از این فرق بعد از ظهور و تمایز ابتدایی خود، نمی‏توانستند بدون تمسك به قرآن و احادیث ــ هرچند گاهی ناصحیح و بدون ضابطه ــ به حیات فكری و نفوذ اجتماعی خود ادامه بدهند. پیام اصلی این نوشتار تأكید بر این نكته است كه اسباب و عوامل شكل‏گیری و رواج اندیشه‏های مختلف فرقه‏ای و مناقشات گروهی (اعم از سیاسی، كلامی و فقهی) اگرچه فراوان، متنوع و متفاوت است، بن‏مایه‏های آنها را می‏توان در تفاوت برداشت‏ها از متون دینی به‏ویژه قرآن جست‏وجو كرد. داوری درباره انواع و اقسام فهم‏ها و تمییز و تفكیك فهم صحیح از ناصحیح و میزان ضابطه‏مندی هر كدام از آنها و نیز ورود به مباحث بسیار مهم هرمنوتیك در حدّ وسع و بضاعت علمیِ این نوشتار نیست؛ آنچه مطمح نظر نگارنده است این است كه در بررسی زمینه‏ها و خاستگاه‏های روش‏ها و اندیشه‏های دینیِ مختلف و متضاد، نباید از زمینه‏های بنیادی و درونی فرهنگ و تفكر اسلامی چشم‏پوشی كرده، توجه خود را فقط به عوامل بیرونی معطوف كنیم.

با نگاهی گذرا به رساله‏ها و مرام‏نامه‏های به‏جامانده از قرون نخستین، این نكته به روشنی به‏دست می‏آید كه مددكار اصلی صاحبان آنها در باورهای مهم كلامی، استناد به قرآن و احادیث منتسب به پیامبر(ص) بوده است. جالب توجه اینكه در بسیاری از موارد، از یك آیه یا یك حدیث دو برداشت كاملاً متفاوت صورت گرفته است(۱).

ابن‏قتیبه در اثر كهن خود تأویل مختلف الحدیث، از قول عبید الله بن حسن، قاضی بصره، این موضوع را چنین بیان می‏كند:

هر آنچه در قرآن آمده، حق است و بر اختلاف دلالت می‏كند؛ قول به «قدر» صحیح است و اصل و مستند این قول در كتاب وجود دارد، قول به «جبر» نیز صحیح است و مستند آن قول هم وجود دارد. هر كه از قدر بگوید بر صواب است و آنكه از «جبر» نیز سخن بگوید بر صواب است، زیرا یك آیه گاهی بر هر دو وجه دلالت می‏كند و محتمَل دو معنای متضاد است. روزی از او درباره قدری‏ها و جبری‏ها سؤال كردند، گفت: تمامی آنان بر صواب‏اند؛ گروهی خداوند را بزرگ شمردند و گروهی دیگر خداوند را منزه ساختند. همین‏گونه درباره اسماء گفت: آنكه فرد زناكار را مؤمن می‏شمارد بر صواب است و آنكه او را كافر می‏انگارد نیز بر صواب است. آنكه بگوید او فاسق است و مؤمن یا كافر نیست، بر صواب است و آنكه بگوید او كافر و مشرك است نیز بر صواب است، زیرا قرآن بر همه این معانی دلالت می‏كند.(۲)

شیخ الاسلام زنجانی بعد از گزارشی مختصر از عقاید فرقه‏های اصلی و نوع تمسك آنها به آیات قرآنی، و تذكر این نكته كه هر یك از فرقه‏ها در عقاید خود، با توجه به ظواهر آیات عذر و حجتی از قرآن داشتند، می‏گوید:

امام احمد بن مختار رازی كتابی با عنوان حجج القرآن تالیف كرده و در مقدمه آن گفته: هیچ دسته و گروهی نیست كه عالمان آنها مذهب و عقیده خود را به كتاب الاهی مستند نكرده باشند و خود را بر حق و دیگران را در گمراهی ندانند، و در پایان آن نیز می‏گوید: مجموعه این حجّت‏هایی كه از قرآن آوردیم می‏تواند پاسخ به آن دسته از ظاهرگرایانی كه از تاویل اجتناب كرده، مخالفان خود را «معطّله» می‏انگارند، باشد و هم حجتی است برضد آن دسته از متعصّبانی كه دیدگاه مخالف خود را حمل بر كفر گویی، گمراهی، بدعت‏گذاری و نادانی می‏كنند و یا تفكر عقلانی را در برابر جمود بر نقل، برنمی‏تابند و پیوسته بر طبل تكفیر اهل قبله و عصبیت فرقه‏ای می‏كوبند.(۳)

كلینی به منظور اثبات نیاز ضروری به حجّت و مفسر واقعی قرآن به نقل از منصور بن حازم نقل می‏كند كه:

به امام جعفر صادق(ع) عرض كردم كه به برخی از مخالفان گفتم: بعد از رسول خدا چه كسی حجت خدا بر خلقش می‏باشد؟ آنان پاسخ دادند: قرآن. اما من در قرآن نظر كردم و دیدم مرجئیان، قدریان و حتی زنادقه‏ای كه ایمانی بدان ندارند برای مباحثه و غلبه بر دیگران بدان احتجاج و استدلال می‏كنند، پس دانستم كه قرآن بدون قیم [سرپرستی كه تفسیر واقعی آن را بداند] حجت نمی‏باشد و آن قیّم هر چه نسبت به قرآن بگوید حق است، پس به ایشان گفتم: قیّم قرآن كیست؟ گفتند ابن مسعود قرآن را می‏دانست، عمر هم می‏دانست، حذیفه هم می‏دانست، گفتم: تمام قرآن را؟ گفتند: نه [به آنها گفتم] من كسی را ندیدم كه بگوید كسی جز علی(ع) تمام قرآن را می‏دانست... حضرت فرمود خدایت رحمت كند.(۴)

فراموش نباید كرد كه هیچ یك از مفسران بزرگ و معروف قرآن نیز با همه اختلافاتی كه در ذوق و قریحه فلسفی، عرفانی، روایی، ادبی و علمی و با همه تفاوت‏هایی كه در فهم و برداشت داشتند، مدعی نبودند كه تفسیرشان تفسیر به رأی و در جهت تحمیل نظرهای خود بر قرآن است. همگی آنان در مقدمه‏هایی كه بر تفاسیر خود نوشته‏اند مدعی هستند كه در صدد فهم و عرضه مراد واقعی آیات الاهی بوده‏اند. اما اختلافات آنها در تفسیر آیات قرآن حد و حصری ندارد. و چه بسا كمتر آیه‏ای را بیابیم كه در آن به گونه‏ای اختلاف نباشد. شاید بر مبنای همین نكته است كه برخی بر این باورند كه «گستره معانی و صورت‏های دلالی آیات قرآنی به گونه‏ای است كه جست‏وجو، گزارش و دست‏یابی به حقیقت آن ناممكن است».(۵) و یا برخی بر این باورند كه خاستگاه اصلی برخی از فرقه‏ها، ظهور علم كلام و اختلاف درباره صفات خدا، جبر و اختیار، ایمان و كفر، ارجاء و اعتزال، اسماء و احكام، و امر به معروف و نهی از منكر، چیزی جز ویژگی زبان قرآن نبوده است.(۶) از آن صریح‏تر اینكه برخی به این نتیجه رسیده‏اند كه اساسا ویژگی ذاتی نص قرآن، تعدد معانی و تاویل‏پذیری بوده و این كتاب به عمد راه هر گونه تفسیر و تاویلی را باز گذاشته است(۷) بنا به گفته شهید مطهری «آیات قرآن اساسا اینطور نازل شده كه گاهی در آنِ واحد از آن یك معنا، دو معنا، سه معنای درست و بیشتر استفاده می‏شود».(۸) از دیدگاه وی تدبر در قرآن نه تنها منحصر به گروه خاصی نیست، بلكه برداشت از آن هر اندازه بدون غرض باشد، باز نمی‏توان آن را یكسان فهمید و عرضه كرد، چرا كه از خصایص و معجزات قرآن این است كه گاهی تعبیرات خودش را به گونه‏ای می‏آورد كه می‏توان از آنها چندگونه معنا فهمید.(۹)

گنابادی در مقدمه تفسیر عرفانی بیان السعادهٔ بعد از ذكر حدیث نبوی «ان القرآن ذلولٌ ذو وجوه فاحملوه علی احسن الوجوه» می‏گوید: «قرآن هم به حسب مواد و الفاظ و اعراب و قرائات و هم به حسب دلالت و معانی و مصادیق ذی‏وجوه بوده و دارای معانی مختلف طولی و عرضی است و اساساً معنای «ذلول» در حدیث این است كه چنانچه شتر «ذلول» رام و مطیع بهره‏برداری است، از قرآن نیز می‏توان هر معنایی را كه اراده شود به دست آورد و حتی راز و رمز صدور برخی از روایات ناهمگون در تفسیر یك آیه نیز در این مهم نهفته است».(۱۰) جالب‏تر اینكه وی در وجوه اعراب و قرائاتِ پنج آیه اول سوره مباركه بقره ارقام ۲۴۰، ۷۷۰، ۲۰۵، ۴۸۴ و ۱۱ وجه را ذكر كرده است. با این حال وی آمار ارائه شده را بر اساس برخی از وجوه می‏داند.

اگرچه برخی از این تعابیر، مبالغه‏آمیز و حاصل نگاه خاص صاحبان آنها به ویژگی‏ها و اهداف وحی بوده است، با این حال اندیشمندانی كه معتقدند قرآن در دلالت خود گنگ نبوده، ظاهر آن ساده و حتی برای عموم مردم كه به زبان عربی آشنایند قابل فهم است و هیچ گاه شیوه لغزگویی را پیشه خود نكرده است،(۱۱) باز به گونه دیگری قابلیت قرآن را برای برداشت‏های مختلف پذیرفته‏اند. به عنوان نمونه مرحوم علامه طباطبایی، در عین پافشاری بر خطابودن روش‏های برداشت و تطبیق آیات الاهی از سوی نحله‏های مختلف اسلامی، بر این نكته نیز تاكید دارد كه قرآن در ارائه برخی از آموزه‏ها دارای شیوه و اصطلاح مخصوص به خود است. از نگاه وی فهم معانی و حقایق آیات قرآن بالاتر از درك عموم بوده، تنها به‏واسطه آشنایی با ترجمه و به‏كارگیری اصول لفظیه و دانش عربی كه كاربرد آن ویژه تفسیر است، به دست نخواهد آمد. البته وی به رمزی‏بودن قرآن معتقد نیست، اما بر آن است كه زبان قران در مواردی مخصوص به‏خود است و چه بسا موجب بروز فهم‏های مختلف خواهد بود و بدین جهت برای پرهیز از اشتباه برداشت علاوه بر رعایت معیارهای عرفی و عمومی معیارهای ویژه دیگری نیز لازم است.(۱۲) جالب‏تر اینكه وی بعد از گزارش احتمالات تفسیری درباره آیه ۱۰۲ از سوره بقره نتیجه می‏گیرد كه اگر این احتمالات را در هم ضرب كنیم، یك میلیون و سیصد و شصت هزار احتمال خواهد شد. وی حتی احتمال چنین كثرت وجوهی را كه عقول را متحیر می‏كند از نشانه‏های اعجاز و فصاحت و بلاغت قرآن دانسته(۱۳) و بر آن است كه قرآن در مواردی قصد ابهام و رمزگویی داشته است.(۱۴)

علاوه بر آن مسلمانان قرن نخست و معاصران وحی قرآنی با اینكه از مخاطبان مستقیم قرآن بودند و در فهم لغات و الفاظ و دلالت‏های زبانیِ قرآن توفیق بیشتری داشتند، اما شواهد متعددی موجود است كه آنان و حتی افرادی همانند ابن عباس نیز، در فهم واژگان و مراد واقعی آیات مشكل داشتند. داستان چگونگی فهم بعضی از صحابه از حكم تیمّم و تشخیص راه شناخت سپیده‏دم با توجه به آیه «حتی یتبین لكم الخیط الابیض من الخیط الاسود» شاهد این مدعاست.(۱۵) گزارش این جریان تاریخی نیز خواندنی است كه وقتی پیامبر(ص) رحلت كرد، خلیفه دوم وفات او را منكر شد و با تهدید، دیگران را نیز از چنین اعتقادی پرهیز داد، اما وقتی آیه «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل أفإن مات او قتل انقلبتم علی اعقابكم....»(۱۶) برای او تلاوت شد سكوت كرد و شمشیر خود را غلاف كرد،(۱۷) اما جالب اینكه خود وی در توجیه كار خود به ابن‏عباس می‏گوید، آنچه مرا به این سخن واداشت، آیه شریفه «و كذلك جعلناكم امهٔ ... و یكون الرسول علیكم شهیدا» بود و گمان من بر این بود كه پیامبر (ص) باید تا روز قیامت بماند و شاهد اعمال امت خود باشد.(۱۸) اختلاف مخالفان پرداخت زكات نیز با خلیفه بدین جهت بود كه آنان معتقدبودند كه آیه«خذ من اموالهم صدقهٔ...»(۱۹) صرفا متوجه‏شخص پیامبر است.(۲۰) بنابراین، تفاوت برداشت‏ها از قرآن و نیز سنت همواره مطرح بوده و مورد انكار احدی نیست. پرسش مهمی كه در اینجا مطرح می‏شود این است كه چرا تفاوت استنباط یا برداشت یا تفسیر وجود دارد؟ آیا ویژگی‏های خود قرآن در این امور نقشی دارد. به‏عبارت دیگر، چرا قرآن مجید اختلاف‏بردار و تأویل‏پذیر است و حتی تأویل‏پذیری‏آن به‏گونه‏ای است كه طرفین یا اطرافِ یك‏نزاع فكری همواره به‏قرآن احتجاج می‏كنند. برای روشن‏شدن این مطلب ضروری است به عوامل اصلی اختلاف برداشت كه مربوط به ساختِ متن است پرداخته، به برخی از پیامدهای فكری آن اشاره كنیم.

نویسنده:علی آقانوری

منبع:فصلنامه هفت آسمان، شماره ۲۰


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.