دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

از کسانی مباش که ...


از کسانی مباش که ...

مردی از امام علی علیه السلام خواسته بود که اندرزش دهد. امام علیه السلام فرمود :
از کسانی مباش که بی عمل به آخرت امید بسته است و به آرزوی دراز توبه را به عقب می اندازد. در دنیا چون …

مردی از امام علی علیه السلام خواسته بود که اندرزش دهد. امام علیه السلام فرمود :

از کسانی مباش که بی عمل به آخرت امید بسته است و به آرزوی دراز توبه را به عقب می اندازد. در دنیا چون زاهدان (سخن ) می گوید و چون علاقه مندان عمل می کند.

اگر از دنیا به او داده شود سیر نگردد و اگر از آن بازداشته شود (به داشته ها) قناعت نکند. از عهده شکر آن چه که به او داده شد بر نمی آید و (در این حال ) زیادت می طلبد در باقی مانده (از دنیا).

نهی می کند و خود نهی نمی پذیرد. امر می کند به کاری که خود انجام نمی دهد.

به صالحان محبت می ورزد و عمل آنان را انجام نمی دهد. گناهکاران را دشمن دارد و خود یکی از آنان است .

مرگ را به خاطر کثرت گناهانش ناپسند دارد و (در این حال ) بر (انجام گناهان و) کارهایی که به خاطر آن مرگ را ناپسند دارد مداومت می کند.

اگر بیمار شود (از گناهانش ) پشیمان می گردد و اگر تندرستی یابد آسوده می گردد و (دوباره ) به لهو می پردازد.

اگر عافیت بیند خود بزرگ بین می شود و اگر گرفتار آید ناامید. اگر بلا اصابت کند به زاری دعا می خواند و اگر آسایش برسد با غرور (از خدا) روی برمی گرداند.

نفسش در گمان هایش بر او چیره می شود و او در یقین هایش بر نفس غالب نمی آید.

بر دیگران به (گناهی ) کم تر از گناه خود می ترسد و به نفس خود بیش از آن چه که عمل کرده است امید دارد.

اگر مستغنی شود به نعمت مغرور می گردد و اگر فقیر ناامید و ضعیف می شود.

وقتی عمل می کند کوتاهش می گذارد (کوتاه به جا می آورد) و وقتی درخواست می کند مبالغه می ورزد.

اگر شهوتی پیش آید معصیت را مقدم می دارد و توبه را به تاخیر می اندازد.

اگر محنتی روی دهد از شرایط ملت (اسلام ) دور می شود (و بی صبری پیشه می کند).

عبرت گیری (و حسنات آن ) را وصف می کند و (خود) عبرت نمی گیرد. با مبالغه پند می دهد و (خود) پند نمی پذیرد. در سخن گفتن سر است و در عمل کم کار.

در امور فانی (و دنیایی ) رقابت می کند و در امور (اخروی و) باقی مسامحه .

غنیمت (و طاعت خدا) را غرامت می شمارد و غرامت (و معصیت خدا) را غنیمت .

از مرگ می هراسد و (با این حال ) فوت شدن (فرصت ) را چاره نمی کند (و به توبه و عمل صالح روی نمی آورد).

معصیت دیگران را عظیم می شمارد. و بیش تر از آن را از سوی خود کم به حساب می آورد. طاعت خود را کثیر می شمارد و همان طاعت را از دیگران حقیر به حساب می آورد. بر مردم طعنه می زند (و سخت گیر است ) و برای خود سهل گیر.

لهو با توانگران برای او محبوب تر است از ذکر (خدا) با مستمندان .

علیه دیگران به نفع خود حکم می کند و هیچ گاه علیه خود به نفع دیگران حکم نمی کند.

(حقوق خود را) تمام می ستاند و (حق دیگران را) تمام نمی دهد.

درباره پروردگار از مردم می هراسد (و از اطاعت چشم می پوشد) و درباره مردم از پروردگار خوفی ندارد. (نهج البلاغه حکمت ۱۵۰ )

از کسانی مباش که :

به آخرت امید بسته است و به آرزوی دراز توبه را به عقب می اندازد.

نهی می کند و خود نهی نمی پذیرد امر می کند به کاری که خود انجام نمی دهد.

اگر مستغنی شود به نعمت مغرور می گردد و اگر فقیر ناامید و ضعیف می شود.

در امور فانی و دنیایی رقابت می کند و در امور باقی و اخروی مسامحه .

معصیت دیگران را عظیم می شمارد و بیش تر از آن را از سوی خود کم به حساب می آورد.

از مرگ می هراسد و با این حال از دست رفتن فرصت را چاره نمی کند (و به توبه و عمل صالح روی نمی آورد)

علیه دیگران به نفع خود حکم می کند و هیچ گاه علیه خود به نفع دیگران حکم نمی کند.