شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

مزاحمت


مزاحمت

پدیده مزاحمت بیشتر پدیده ای زنانه است, اگرچه من منکر وجود زنان و دخترانیکه مزاحم مردان می شوند نیستم من هم داستان حضرت یوسف را شنیده ام اما چنین مواردی نسبت به گروه مقابل در اقلیت محض قرار دارند وقتی هم پدیده ای زنانه شد معمولا در حاشیه قرار می گیرد و در نهایت اگر هم از آن صحبت بشود همه کاسه و کوزه ها را سر زنها می شکنند که تا زنی خودش نخواهد کسی مزاحمش نمی شود

▪ چند سال پیش، زمان اکران فیلم سگ کشی بهرام بیضایی، میان تنی چند از دوستان بحثی در گرفت. یکی از بچه ها معتقد بود که فیلم درمورد وضعیت زن در جامعه ایران آن زمان سیاه نمایی می‌کند و اینطور نیست که اغلب مردان ایرانی به چشم طمع به زنان نگاه کنند. می‌گفت این قبیل فیلم ها به فضای بی اعتمادی میان دو جنس دامن می زند در حالیکه حقیقت غیر این است و کم نیستند مردان چشم پاک و متعهد و خویشتندار… دوست دیگری اما می‌گفت نه تنها آن زمان که این زمان هم کم اند! می‌گفت اگر می‌بینیم اغلب دختران –با هر ریخت و تیپی- موقع گرفتن بلیط اتوبوس تاکید می‌کنند که یا صندلی های جلو بنشینند، یا روی آخرین صندلیها و یا روی صندلی که قبل از در عقب اتوبوس واقع شده و صندلی پشت آن نیست و مطمئن هستند اگر اتفاقا روی صندلی بنشینند که پشت سرشان را مسافران مرد اشغال کرده باشند از مزاحمت آنان- در هر سن و شغل و ریخت و تیپی که باشند- در امان نخواهند بود می‌توان نتیجه گرفت که مطمئنا چنین اکثریت قاطعی اگر آبی بیابند شناگران قابلی خواهند بود و بی خود نیست که فرمود جهاد اکبر ...

الان مدتهاست که تعریف کردن جک های مستهجن در محل کار، ارسال مکرر ایمیل های حاوی مطالب مستهجن یا توهین آمیز با اسامی اصلی یا جعلی، سو استفاده از موقعیت برتر شغلی یا تحصیلی، شوخی های توهین آمیز یا رفتارها و تماس های تعمدی و کنایه های معنادار، بدگویی و زدن انواع تهمت های ناروا جهت قدرت نمایی یا انتقام جویی، توهین و تحقیر و بد دهنی( چه در خیابان از سوی اوباش و چه از کارفرما و یا همکلاسان/ اساتید دانشگاه)، اصرار بر تقاضاهای غیر اخلاقی و گرو کشی برای انجام آنها و شایعه پراکنی در کنار انواع مزاحمت های خیابانی و یا مزاحمت در تاکسی ها یا اتوبوس های درون شهری و برون شهری دامنه مزاحمت ها را برای دختران چنان وسیع کرده است که به طرز حیرت آوری پای درد دل هر دختری که می‌نشینم همین ها را می‌شنوم و بهانه ای برای نوشتن این یادداشت شد. شکایت از رفتارها و رخ دادهایی که به شدت مایه آزار دختران است و با همان شدت از بیان آن می هراسند و همین هراس بعلاوه موج روبه افزایش ورود دختران به عرصه های عمومی موجب تشدید روزافزون این مسائل شده است.

من اینجا در پی ریشه یابی این پدیده دردناک و یا محکوم کردن مردان××× یا زنان××× جامعه مان نیستم. این مشکل، مشکل جامعه ما تنها نیست، این مشکلات کمابیش در اغلب محیط های مختلط وجود دارد، با این تفاوت که ما از آن صحبت نمی‌کنیم و به هیچ وجه حاضر نیستیم به راهکارهایی برای دفاع از حقوق قربانیان چنین حوادثی بیاندیشیم. ما با این دست مسائل به مثابه مسئله برخورد نمی‌کنیم تا به دنبال راه حل برای آن باشیم بلکه همواره به دنبال ریشه کن کردن معضلات هستیم. و این ریشه ها هم که معلوم است از کجا آب می‌خورند

▪ پدیده مزاحمت بیشتر پدیده ای زنانه است، اگرچه من منکر وجود زنان و دخترانیکه مزاحم مردان می‌شوند نیستم(من هم داستان حضرت یوسف را شنیده ام). اما چنین مواردی نسبت به گروه مقابل در اقلیت محض قرار دارند. وقتی هم پدیده ای زنانه شد معمولا در حاشیه قرار می‌گیرد و در نهایت اگر هم از آن صحبت بشود همه کاسه و کوزه ها را سر زنها می‌شکنند که تا زنی خودش نخواهد کسی مزاحمش نمی‌شود و یا به قول جکی«کرم از خود درخت است» در حالیکه چنین حکم کلی کاملا نادرست است و با اینکه در برخی موارد مصداق دارد به نظر من بیشتر حاکی از یک تحلیل مرد-ساز برای کنترل و سرکوب و یا سواستفاده از زنان است تا واقعیت جامعه؛ منتهی به قدری در جامعه ما رواج یافته که در بسیاری از موارد حتی خود زنان هم به محض اینکه با مواردی از مزاحمت مواجه می‌شوند در اولین قدم عذاب وجدان می‌گیرند و به سرزنش خود می‌ پردازند و اگر به تدریج وسوسه نشوند و زندگی خود یا زن دیگری را در ازا یک هوس نابود نکنند و یا به چنین وضعی عادت نکنند، در قدم بعدی مدام در پی یافتن عیوب ظاهری و رفتاری خود هستند.

مشکل دیگری هم که وجود دارد این است که در برخی موارد آنچه برای بسیاری از زنان مزاحمت و شکنجه روحی تلقی می‌شود از جانب مردان به اصرار بر ابراز عشق تعبیر می‌شود و اخم و ناراحتی های زنان هم به پای ناز و دلبری آنان گذاشته می‌شود

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم / جواب تلخ می‌‌زیبد لب لعل شکرخا را

مزاحمت اما، غالبا اثرات بسیار مخربی بر روح و روان زنان بجا می‌گذارد و اگر بطور جدی و قاطع با آن برخورد نشود آسیب های جبران ناپذیری بر وضعیت روحی و موقعیت شغلی و تحصیلی و حتی اجتماعی زنان بجا می‌گذارد

▪ نمی‌خواهم از قوانینی که وجود ندارند و یا اگر وجود دارند با وجود نداشتن فرقی نمی‌کنند و یا همان بهتر که وجود نداشته باشند چیزی بگویم، یا از مزاحمت های خیابانی - که اگرچه بیشترند اما صدمات کمتری به بار می‌ آورند و مقابله با آنها به اندکی شجاعت و اعتماد به نفس نیاز دارد- حرفی نمی‌زنم و همینطور از کسانی که مزاحمت ها آنقدرها هم برایشان ناراحت کننده نیست.

ولی در مورد مزاحمت های شغلی و کاری: همیشه برخوردهای اول خیلی چیزها را تعیین میکند و جبران رفتارهای غلط ناشی ازبی تجربگی و دهان بینی در برخوردهای اول بسیار دشوار است. در هر محیطی ممکن است شما با اطرافیان ××× برخورد کنید که میخواهند ادای آدمهای زیاده از حد متجدد را دربیاورند. آنها معمولا به شما پیشنهاد میکنند که در برخورد با جنس مخالف راحت باشید و مزاحمت ها را جدی نگیرید و به عنوان یک دختر تحصیلکرده و با فرهنگ و امروزی از کنار آنها عبور کنید و یا حتی محض گسترش روابط اجتماعی هم که شده به برخی از آنها پاسخ هم بدهید. این آدمهای زیاده از حد متجدد زمانیکه برای شما دردسری ایجاد شود اگر در جبهه دشمن قرار نگیرند در بهترین حالت همگی گم و گور خواهند شد، آنچنانکه گویی هرگز وجود نداشته اند. در مقابل آدمهای به همان اندازه ××× هم هستند که به شما پیشنهاد میکنند که صدایتان درنیاید و با صبر و سکوت از کنار مزاحمت ها عبور کنید، خودتان را به ندیدن و نفهمیدن بزنید مبادا آبرویتان برود و یا مشکلی کاری و یا تحصیلی برایتان به وجود آید چون در نهایت همیشه پای زن است که در میان است! آنها به شما توصیه خواهند کرد که بگردید و عیب و علت های خودتان را پیدا کنید و ببینید چه چیزی در شما وجود دارد که این بلاها به سرتان می آید یا بگردید ببینید به چه کسی بدی کرده اید که خدا اینطور توی کاسه تان گذاشته و بروید از او حلالیت بطلبید. آنها شما را از دشمن تراشی برای خودتان می ترسانند. البته در نهایت این آدمها هم زمان بروز مشکل میروند بغل دست همان قبلی ها لم یکن شیئا مذکورا

▪ برای پیشگیری از چنین موقعیت هایی بد نیست به حقیقتی که در اغلب کتابهای روان‌شناسی برای شرح تفاوت های میان زنان و مردان به آن اشاره شده است توجه کنیم و آن این که مردان معمولا متوجه کنایه ها و اشاره ها نمیشوند و یا برداشتی که از آنها دارند در بسیار مواقع عکس منظور شماست. در این کتابها پیشنهاد میشود که مواضع و عقاید خودتان را روشن و شفاف بروز دهید. اگر رفتاری آزارتان می دهد خیلی صریح ورک احساس خود را بیان کنید و خیلی جدی اعتراض کنید. تجربه نشان داده است که هرگونه ملاحظه کاری در این مواقع برایتان گران تمام خواهد شد! اما اگر صریح و شفاف اعتراض کنید و طرفتان آدم سالمی باشد، یعنی مریض روانی یا معتادی چیزی نباشد، خودش را جمع و جور خواهد کرد

خیلی از دختران با اشاره به موقعیت نابرابر خودشان با فرد مزاحم، مثلا کارفرما یا استاد، بیان میکنند که قدرت اعتراض یا مخالفت را ندارند. به نظر من چنین حرفی صرفا توجیهی بر ترسی دخترانه از اعتراض و ناشی از فقدان اعتماد به نفس است. کسی که میخواهد موقعیت حرفه ای مناسبی داشته باشد ناگزیر از قاطعیت و شجاعت در بیان احساسات است وگرنه همواره بخاطر ضعف و ملاحظه کارهایش مورد سو استفاده قرار خواهد گرفت و درجا خواهد زد. صبر و سکوت در این مواقع معمولا نه به حفظ آبرو کمک خواهد کرد و نه به پیشرفت تحصیلی و شغلی

▪ مشکل فقط این نیست که مردان ما هنوز یاد نگرفته اند که به همکار زن به چشم یک همکار نگاه کنند نه یک زن! مشکل از این هم هست که زنان ما هم متقابلا چنین آموزشی ندیده اند. زنان از خانه ها بیرون آمده اند اما خلق و خوی زن خانه را هنوز رها نکرده اند. متاسفانه مشکل بزرگ زنان محصل و یا شاغل ما این است که از نظر احساسی به شدت درگیر مردان محیط کار و یا تحصیل خود میشوند و همین امر زمینه های مزاحمت را ایجاد میکند. زن ها اغلب دوست دارند که مردها در محیط کار یا تحصیل هم به عنوان موجودی دوست داشتنی به آنها نگاه کنند. می‌خواهند که از آنها توجه دریافت کنند و کلا محبوب باشند. رفتار محبت آمیز در پیش میگیرند و تفکیک خاصی میان نقش زنانه خود در خانه و نقشی که در محیط تحصیلی و یا کاری برعهده دارند قائل نمیشوند.پاسخ رفتارهای بی ادبانه و توهین آمیز را از روی شرم و حیا و یااز ترس قضاوت منفی درمورد شخصیت زنانه شان با صبر و سکوت می دهند. گاهی هم بخاطر بی تجربگی وآشنایی دیرهنگام با جنس مخالف رفتارهایی از خود نشان می دهند که منجر به سو تفاهم و سو استفاده میشود. مثلا برای همکلاس پسرشان که سرماخورده سوپ درست میکنند و یا برای همکار مردشان که همسرش به مسافرت رفته غذا میبرند! کادو می دهند و کادو میگیرند! به درد دلهای همکلاسان و همکاران مرد خود گوش میکنند و برایشان دلسوزی های مادرانه! و خواهرانه! میکنند. دانشجوها به ویژه دردوره لیسانس به سرعت شیفته اساتیدشان میشوند و اصرار دارند که استادها را متوجه این ارادت خود کنند. در مقابل تحقیرها و توهین‌های همکاران، همکلاسان و یا اساتیدشان سکوت میکنند یا بدتر از آن لبخندهای ملیح تحویل میدهند و همه اینها را نه از روی غرض و مرض که از روی آموزش های فرهنگ سنتی در باره زن و زنانگی انجام میدهند و اینها همه بطور ناخواسته زمینه های مزاحمت و سو استفاده را فراهم میکند چرا که مردان معنایی کاملا متفاوت از آنچه مد نظر زنان است از این رفتارها دریافت میکنند. آنها ندرتا این رفتارها را ناشی از انگیزه های خیرخواهانه و نوع دوستانه و یا ادب و اخلاق دلسوزانه زنان میدانند و در بسیاری موارد این همان نقطه آغاز دردسر است .



همچنین مشاهده کنید