شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

۴ سال پیش در چنین روزهایی


۴ سال پیش در چنین روزهایی

اکنون سال ۸۴ است و قریب ۳ سال از روزی که تحکیمیان قهر رسمی خود از اصلاح طلبان را در بیانیه ای رسمی اعلام کرده اند می گذرد سال ها پیش در چنین روزی, صحنه بازی برای اصلاح طلبان از دست رفت و ناقوس پایان عصر اصلاح گری به صدا درآمد

اکنون سال ۸۴ است و قریب ۳ سال از روزی که تحکیمیان قهر رسمی خود از اصلاح طلبان را در بیانیه ای رسمی اعلام کرده اند می گذرد. سال ها پیش در چنین روزی، صحنه بازی برای اصلاح طلبان از دست رفت و ناقوس پایان عصر اصلاح گری به صدا درآمد.

شوک فرو ریختن داربست اصلاحات آنقدر وسیع بود که دیگر تا مدت ها صدایی از تریبون های اصلاحات برنخواست و این، آغاز ماجرایی تازه بود. دانشجویان منتقد اکنون به گذشته ای می نگریستند که اصلاح طلبان را از مسیر دانشگاه به دالان قدرت رهنمون شده بود و حالا پس از ۸ سال، درب های قدرت و دانشگاه توامان بر آن ها بسته می شد. از تئوری پردازی استراتژیست های جریان دوم خرداد و نوگرایان دینی که طی سال های مدید کار ویژه جریان دانشجویی را، پر کردن شکاف دولت- ملت معرفی میکردند، هم خبری نبود.

گویی خاک مرگ بر اردوگاه اصلاحات ریخته بودند. اینگونه بود که زمزمه هایی در بافت فرسوده و کم رمق جریان دانشجویی به ترنم درآمد که «دموکرات های تقلبی» از چه رو جام زهر شکست را اینگونه و به یکباره سر کشیدند؟ اساساً اگر دموکراسی، مبنایی صحیح داشته است و خشت های جامعه مدنی به درستی بر هم نهاده شده چرا وضع بر این منوال رفته است؟ چگونه است که ۸ سال تلاش نوگرایان دینی برای زدودن فرهنگ دینی از رخساره ملت و هزاران مقاله، سمینار و کنفرانس در راستای براندازی بنیان های معرفتی حکومت دینی با انتخابی متفاوت در گرمای سوم تیر ماه ۸۴، آتشی بنیان سوز را به دامان «روشنفکری سیاست ورز» نهاده و بانگ بی اعتباری آن را به یکباره به گوش عالم رسانیده است؟

اگرچه اصلاح طلبان به محاق رفته را یارای پاسخگویی به انبوهی از ابهامات دانشجویانی نبود که بدون کارمزد، سال ها پادوی جریان اصلاحات بودند و مجری حجم انبوهی از هیاهو، جنجال و مخالف خوانی، اما ناظران صحنه سیاسی ایران پاسخ را در «بی ریشگی و بی هویتی فکری دوم خردادی ها» از یک سو و «عمق استراتژیک گفتمان امام و رهبری در بطن جامعه» ورسوخ ناپذیری آن از سوی دیگر یافتند و غربی ها هم به همین نکته اذعان داشتند.

به اصل موضوع - وقایع نگاری ایام ختم گفتمان اصلاح طلبی -بازگردیم. اسفند ماه سال ۱۳۸۱، همزمان با برگزاری انتخابات شورای شهر، اعضای طیف غیرقانونی دفتر تحکیم در اوج نارضایتی از اصلاح طلبان، خروج تحکیم از جبهه دوم خرداد را به بحث گذاردند. تحکیمیان، اصلاح طلبان را کارفرمایان فراموشکار و نالایقی می دانستند که حاضر نیستند بر عهد معهود خود پایبند باشند و پس از بهره کشی های گسترده، حتی اندک سهمی از قدرت را به ایشان نداده اند. دانشجویان تحکیمی اگرچه دیر هنگام، اما بهر حال متوجه این موضوع شده بودند که علی رغم ادعاهای نخستین، نوعی از «دموکراسی درجه دوم» که مبنای آن تقسیم قدرت در میان الیت سیاسی و سهم خواران صاحب نام و پرنفوذ است به اجرا گذارده شده و دانشجویان دیگر محلی از اعراب ندارند. در همین شرایط بود که اصلاح طلبان نیز درصدد سرکوب واگویه های نقدآمیز دانشجویان برآمده و آنان را «خیال پردازان شهر آشوب» خواندند، در مقالاتشان نوشتند که؛«دیگر عملگرایی بس است» و «اکنون زمان آن فرا رسیده است که جنبش دانشجویی از «حوزه پراتیک» خروج کرده به «حوزه تئوریک» ورود نماید». آنان را «توهم زدگانی افراط گرا» نامیدند که در «خیال براندازی» بسر می برند. در آن برهه، دانشجویان زخم خورده هرچه کردند که فریاد زنند و رفع این اتهامات را به عنوان درس های دیروز کلاس اصلاح طلبی واگویه نمایند، گوش شنوایی نیافتند. در ماه های پایانی سال ۸۴ و درست در همان هنگام که رای مردم به صندوق اصلاح طلبان ریخته نشد و انتخابات شورای شهر با ناکامی دوم خردادی ها و ملی- مذهبی ها- که حضوری پررنگ در این انتخابات داشتند- همراه شد، دانشجویان تحکیمی خروج خود از جبهه دوم خرداد را به تصویب رسانیدند و با این اقدام شاه بیت جدایی از اصلاح طلبان سروده شد. دانشجویان عضو تحکیم با این تصمیم، فروپاشی جبهه اصلاحات را که اکنون با نفس های به شماره افتاده و اختلافات گسترده به میدان آمده بود سرعت بخشیدند.

● تیرگی روابط دانشجویان

اصلاح طلبان مانع از آن شد که حتی در انتخابات سال ۸۴ نیز پلی میان آنان ایجاد گردد. در آن زمان تنها یک جلسه میان «مصطفی معین» - به عنوان کاندیدای افراطیون اصلاح طلب - که در دوراهی «آمدن-نیامدن» گرفتار آمده بود و اعضای دفتر تحکیم برگزار شد. در آن جلسه به دکتر معین گفته شد که حکم حکومتی که منجر به تایید صلاحیت او شده را نپذیرد تا در عوض، او را در راس برنامه های خویش قرار دهند. ناگفته پیدا بود که معین و «هیچ یک» از کاندیداهای اصلاح طلبان «هیچ گاه» از منظر استقلال طلبی به عرصه سیاست پای نگذارده بودند و اکنون نیز نتیجه روشن بود، مشارکتی ها از معین خواستند که پاسخ منفی خود را به تحکیمیان ابلاغ کند و البته این پاسخ هزینه «تحریم انتخابات» را بر گردن اصلاح طلبانی نهاد که همین دیروز و از پله کان دانشگاه به کرسی قدرت نشسته بودند.

البته موضوع دیگری نیز معرکه اختلاف اصلاح طلبان و طیف واخورده تحکیم را غبارآلود ساخته بود و آن، انتصاب «علی شکوری راد» به سمت مسئول ستاد دکتر معین بود. «شکوری راد» همان کس بود که طی سال های قبل به همراه «معصومه ابتکار» و بعدها به همنوایی «جلایی پور» نقدهای تند و بی سابقه ای را نثار تحکیم ساخته بود، از بافت «غیراسلامی» و «لائیک» تحکیم گلایه کرده بود و به همراهی آنان با بیگانگان و دشمنان، خرده گرفته بود، دست آخر هم تصریح کرده بود که: «تحکیم را به رسمیت نمی شناسد.» شکوری راد در مقاطعی با لحن آتشین خود کلیت دفتر تحکیم را بی اعتبار خوانده و حتی به رشوه گیری متهم کرده بود. از آن جمله گفتگوی تفصیلی او با روزنامه شرق است:

«نمی شود حرکت تشکل را بگویید جنبش! الان در دانشگاه ها چند درصد دانشجویان را به خود اختصاص می دهند؟ این ها حرکت غالب دانشگاه ها نیستند. اگر تبدیل شدند به یک حرکت غالب می شود نام جنبش بر آن نهاد، به خصوص وقتی ارتباط با بدنه اجتماعی پیدا می کند... دفتر تحکیم وحدت تشکل انحصاری موجود در دانشگاه بود، انحصاری البته برای اصلاح طلبان. یعنی تنها تشکلی که اجازه داشت در دانشگاه فعالیت کند».

شکوری راد اما به همین جا بسنده نکرده و تحکیمیان را عامل تضعیف جبهه اصلاح طلبی خواند:

«من معتقدم؛ همان قدر که دانشجویان و مطبوعات به پیشبرد اصلاحات کمک کردند، زمانی هم که خودشان را جایگزین سیاست مداران کردند به اصلاحات ضربه زدند. اشتباه تحکیم ورود به عرصه انتخابات میان دوره ای در قالب یک حزب بود. دفتر تحکیم آن موقع پول گرفت تا تبلیغات یک کاندیدایی را انجام دهد. آن هایی که پول گرفتند بچه های خود ما بودند الان بعضی از همان ها عضو مشارکت هستند.»

تیر خلاص عضو مرکزی جبهه مشارکت به دفتر تحکیم نیز در جمله پایانی او به صراحت بیان گردید:

«اگر دانشجویان هم نبودند اصلاحات می توانست پیروز شود».

قطع نظر از چند و چون اختلاف نظر تحکیمیان و اصلاح طلبان، همین عبارات تند کافی بود تا یخبندان گسترده شکل گرفته میان آن ها را مستحکم تر سازد.

به هر ترتیب حضور شکوری راد به عنوان بزرگترین منتقد اصلاح طلب تحکیم، در بالاترین سطح ستاد اصلاح طلبی به تنهایی هم دلیلی کافی برای تشدید واگرایی میان این دو بود.

دیوار بلند بی اعتمادی میان دانشجویان و دوم خردادی ها آنقدر مرتفع شده بود که حتی به وساطت بزرگان و ریش سفیدان اصلاح طلب نیز از میان نرفت. اکنون جدا از تحکیمی ها، توده دانشجویان نیز به کاندیدای انتخاباتی اصلاح طلبان روی خوش نشان نمی دادند. دیگر خبری از میتینگ های تبلیغاتی، هیاهوها و جنجال های رأی آفرین دوم خردادی ها نبود چرا که حنای اصلاح طلبان مدت ها بود که نزد دانشگاهیان رنگ باخته بود.

این سکه اما روی دیگری هم داشت و آن، سرنخ فکری تحکیم بود که اکنون نظام اسلامی را در قاب نگاه کاخ سفید می نگریست، بنابر تجویز براندازان وطنی اقامت گزیده در کالج های به اصطلاح علمی آمریکا، اصلاح طلبی به شیوه دوم خردادی منطبق بر شرایط کنونی جمهوری اسلامی نبوده و به انسداد منجر می شد. تحکیم غیرقانونی اکنون بهار اصلاح طلبی در ایران را تنها به عاملیت نیروهای نظامی آمریکا ممکن می دانست و این موضوعی بود که پس از حمله وحشیانه آمریکا به عراق در بیانیه ای تحت عنوان «بهار بغداد» به آن اذعان کرده بود.و اما اکنون، گذری ۴ ساله از زیست تحریمی ها، تغییری استراتژیک را برای آن ها به دنبال داشته است. الان دیگر نه از تحریم سخنی هست و نه به ظاهرآغوشی برای حمله خارجی به ایران گشوده است.

بسیاری از حلقه های برانداز که سوابق طولانی از تحریم انواع انتخابات های نظام اسلامی را در کارنامه ننگین خود به همراه دارند اینک پا به میدان نهاده، از «ضرورت تغییر» سخن می گویند و «عملگرایی» را تنها گزاره رهایی بخش می دانند. براستی قصه چیست؟! چرا جریان های مشکوکی نظیر سازمان ادوار تحکیم و شاخه دانشجویی ملی- مذهبی ها پا به میدان انتخابات نهاده اند؟ چرا پدر معنوی طیف غیرقانونی تحکیم به میدان آمده و این بار بجای سخن گفتن از «انتزاعات فلسفی» به دنبال«مرد عمل» می گردد.

آیا انتخابات همان گونه که عباس عبدی گفت: «صرفا مقدمه و بهانه ای است برای ورود آرام به ساخت قدرت» و یا آن گونه که عزت الله سبحانی گفته بود، «تنها راه چاره است؟» آیا نوگرایی دینی نقشه راهی جدید را با آرزوی بازگشت یافته اند؟و آیا این بار قرار است دیگر به صراحت و در آشکارا، مبانی اسلام، انقلاب و گفتمان امام مورد هجمه قرار نگیرد؟ برای پاسخ گویی به انبوهی از این دست سؤالات جای دارد واکاوی نسخه جدید انتخاباتی تحریمی های دیروز و عملگرایان پا در رکاب تغییر امروز را با محوریت نقش دانشگاهیان، در مجالی دیگر به بحث بگذاریم.

محمد عبدالهی



همچنین مشاهده کنید