سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

آیا این تساوی های سریالی اتفاقی است


آیا این تساوی های سریالی اتفاقی است

“فوتبال با سیاست نمی خوایم , نمی خوایم”

هواداران استقلال به هیچ‌ عنوان گل دقایق آخر پرسپولیس را نمی‌پذیرفتند، آنها انگار به تعویض علیزاده و پنالتی بچگانه او مشکوک بودند‌. آنها باورشان نمی‌شد در شرایطی عادی یک بازیکن چنین حرکتی انجام دهد و گمان داشتند حتما توطئه‌ای در کار بوده است. به‌همین دلیل هم بود که وقتی محسن ترکی سوت پایان بازی را زد در ورزشگاه ماندند و یکصدا با هم فریاد زدند: «فوتبال با سیاست نمی‌خوایم، نمی‌خوایم!» این اتفاق درحالی افتاد که درست چند ثانیه پیش از پنالتی‌، سیاوش اکبرپور یک موقعیت گل صددرصد را از دست داد و از سه قدمی دروازه پرسپولیس‌، توپ را به آسمان کوبید. البته تعویض‌های امیر قلعه‌نویی هم که مثل بازی دور رفت راه را برای گلزنی پرسپولیس هموار کرد‌، هرگونه شائبه‌ای را درباره احتمال تبانی از بین می‌برد و می‌توان نوشت که استقلال چوب بی‌دقتی بازیکنانش را خورد. به‌هرحال پس از پایان مسابقه‌، تماشاگران تیم یکصدا‌، به داربی انگ تبانی می‌زدند و فریاد می‌کردند: « مگه ما مسخره‌ایم؟!» اعتراض آشکار آنها به مدیران فوتبال کشور از این جهت بود که مساوی‌های متوالی خسته‌کننده داربی در بازی‌های اخیر را حاصل تصمیم مدیران بالادستی فوتبال کشور می‌دانستند تا طرفداران دو تیم را راضی نگه دارند. یکی از هواداران استقلال با گریه و زاری فریاد می‌زد: «آخر ما این همه پول بنزین دادیم‌، پول بلیت دادیم که شما با هم کنار بیایید؟» یکی دیگر از تماشاگران هم به دوستش می‌گفت: «علیزاده را آوردند که بازی را مساوی کنند.»

البته در واکنش به همه این اتفاقات روی سکوها‌، سردار عزیز‌محمدی که وسط زمین و روی چمن‌ها قدم می‌زد به اطرافیانش می‌گفت: « نه بابا‌، این چه حرفی است آخر؟ بازی به این خوبی بود. این بازی خیلی راحت می‌توانست برنده داشته باشد.»

” فریادهای گوشخراش امیر بر سر اکبرپور و علیزاده / در رختکن استقلال چه گذشت؟ “

چشم‌های نگران امیرقلعه‌نویی به‌دنبال توپ بود. درست زمانی که ساعت ورزشگاه روی ۹۰ ایستاد ژنرال که از فرط هیجان کت طوسی رنگش را درآورده بود دو دستش را روی دهانش گذاشت. این عادت امیرقلعه‌نویی است که هر وقت استرس دارد دو دستش را روی دهانش می‌گذارد. هواداران استقلال جشن گرفته بودند و بالا و پایین می‌پریدند. انگار اصلا در این دنیا نبودند. صدایشان تا فلک می‌رفت.

از آن سو هواداران پرسپولیس نگران و ناامید به حملات کورکورانه تیمشان دل‌بسته بودند. علی علیزاده بازیکن سابق پرسپولیس که الان دیگر سه سالی می‌شود که در استقلال بازی می‌کند تازه به زمین رفته بود.

به قول خود امیر، او رفته بود تا سر بزند و در پرتاب اوت‌ها به پرسپولیس فشار بیاورد اما روی یک سانتر از جناح راست استقلالی‌ها، همه‌چیز خراب شد. صحنه را که دیده‌اید یک هند بچه‌گانه. یک پنالتی که انگار دو دستی تقدیم پرسپولیس شد.

امیر این‌بار دو دستی زد توی سرش. او دنبال آب معدنی می‌گشت تا روی تارتان قرمز رنگ آن را به سمتی شوت کند اما اثری از بطری‌های خالی نبود. درست مثل بازی رفت تا دقیقه آخر تاب آورده بود و حالا حتی به طالب‌لو هم امیدوار نبود. پنالتی را زارع استادانه زد و همانطور که خیلی‌ها پیش‌بینی کرده بودند بازی یک‌-یک به‌پایان رسید. گزارشگران فوتبال در دهه ۶۰ اینطور وقت‌ها می‌گفتند:‌ «یک-یک به سود دو تیم!»

● امیر در رختکن

داربی رفت را به یاد دارید؟ همان لحظه‌ای که کوشکی از کریمی غافل شد و پرسپولیس به گل تساوی رسید. ژنرال در آن بازی بیژن کوشکی را در رختکن آنچنان ادب کرد که پس از آن روز شاید کوشکی یکی از کم اشتباه‌ترین مدافعان لیگ باشد.

قلعه‌نویی همین که فهمید مصاحبه مطبوعاتی وینگادا دارد طولانی می‌شود سری به رختکن استقلال زد. رختکنی که بیشتر شبیه به ماتمکده بود. همه سرها پایین. علیزاده که در لحظه سوت پایان در مراسم خداحافظی شرکت نکرده بود و حتی اصرار نبی برای متوقف کردن و پشیمان کردن او نزدیک بود منجر به سقوط دبیر کل فدراسیون شود، مشغول گریه کردن بود. برهانی سعی می‌کرد با ژنرال چشم تو چشم نشود و حالا تنها کسی که مطمئن بود به این راحتی‌ها اشکش در نمی‌آید سیاوش اکبرپور بود:«آقای اکبرپور؟ تو خجالت نمی‌کشی؟ دو تا فرصت صددرصد رو از دست دادی؟ می‌دونی یعنی چی؟»

● سیاوش واکنش نشان می‌دهد

اکبرپور سرش را پایین انداخت. اما امیرخان مثل فلفل قرمز شده بود. آنقدر تند شده بود که فریادهایش همه بازیکنان داخل رختکن را تکان می‌داد:«این هوادارها بردن پرسپولیس رو بیشتر از قهرمانی دوست دارن، یعنی شمایی که اومدید استقلال اینو نمی‌دونید؟ آره آقای اکبرپور؟» از این لحظه به بعد امیرخان اکبرپور را به شیوه علی پروین استیضاح می‌کند که قابل چاپ نخواهد بود. حالا دیگر صدای اکبرپور هم درمی‌آید: «آقا مگه چی شده؟ شما که سرمربی که هستید باید تیم را جمع کنید. من قبل از اینکه شما بیای تو رختکن از همه عذرخواهی کردم.»

امیر قلعه‌نویی دست‌بردار نیست. احتمالا او آن لحظه هنوز نمی‌دانست که تصاویر حملات لفظی او به سیاوش اکبرپور به‌طور مستقیم برای بینندگان میلیونی پخش شده است. حالا کله‌اش را می‌چرخاند به سمت علی علیزاده. اما اشک‌های علیزاده نمی‌تواند مانع از حمله ژنرال به او شود. صدای امیر آنقدر بلند است که آن طرف زمین هم شنیده می‌شود، فریادهای امیر اشک را در چشمان علی علیزاده بیشتر می‌کند:«دیگه چی می‌خواستی بشه؟ پنج دقیقه رفتی تو زمین یک پنالتی دادی به پرسپولیس؟ آره(…)؟» اشک‌های علیزاده تاثیری روی میزان عصبیت امیر قلعه‌نویی ندارد.

فریادها بر سر علیزاده ادامه دارد. پیروز قربانی می‌آید تا قلعه‌نویی را آرام کند:«۹۰ دقیقه زحمت بچه‌ها با اون کار بچه‌گانه تو هدر رفت، چی داری واسه دفاع از خودت بگی؟ یه چیزی بگو منم قبول کنم…» حالا فرهاد مجیدی هم به پیروز قربانی می‌پیوندد تا بلکه ژنرال آرام شود.

سر جباری پایین است. گلش با یک هند ساده پرپر شد. امیرآبادی، حیدری و برهانی قیافه‌های جالبی دارند. برهانی خدا خدا می‌کند بلکه مورد هجوم قرار نگیرد که از خوش‌اقبالی‌اش نمی‌گیرد. هق‌هق علیزاده قطع نمی‌شود.



همچنین مشاهده کنید