چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
تکنولوژی در جوامع
در کتاب موج سوم اثر الوین تافلر در صفحه ۱۳۰میخوانیم که:«آمریکا با رهبری موج دوم که انقلاب صنعتی نام گرفت باعث گردید که کشور ابرقدرتی بنام شوروی در صحنه بطور روزافزونی به مخاطره بیفتد. هرچند لنین در سال۱۹۱۶یعنی یک سال قبل از به دست گرفتن عصای قدرت در مقالهای کشورهای سرمایهداری را بخاطر صیانت از سیاستهای استعماریشان بشدت مورد انتقاد و حمله قرار میدهد و البته کتاب وی به نام «امپریالیسم» در زمرهی پرنفوذترین و پرفروشترین کتابهای قرن اخیز شناخته شده است و این کتاب در افکار و ایدهی صدها میلیون انسان در اقصی نقاط جهان پایگاه خاص خود را زده است، اما آنچه به عینه در تاریخ سیاسی جهان مشاهده میکنیم با آنچه که لنین بر آن معتقد است کاملاً در تضاد است، هرچند مکتب لنینیسم بر سوسیالیسم و معیارهای آن در جهت تشتت و گسترش در سطح جوامع اعتقاد راسخ دارد. به نحوی که در کتاب امپریالیسم لنین چنین بیان میدارد که:«سوسیالیسم نه تنها کشورها را بهم نزدیکتر میسازد، بلکه آنان را تحت یک نظام واحد درمیآورد». اما آنچه امپریالیسم و تکنولوژی و فناوری آن میگوید با آنچه که سیاستمداران اعم از لیتن و ... بر آن پایبند هستند، تفاوت دارد. چه اینکه امپریالیسم جهانی به سرمداری آمریکا، گرچه در بخشی از سیاستهای خود با شکست مواجه شده است و هنوز هم در این گرداب شکست ناآشنا دست و پا میزند که میتوان به طرح خاورمیانهی بزرگ و بحران چالشبرانگیز در عراق اشاره نمود اما با این همه تفاسیر باید گفت که در طرح خاورمیانه بزرگ امپریالیسم بر مفاد این طرح در قالب گسترش منافع اقتصادی کشورهای خاورمیانه و ارتقاء حقوق بشر و فرهنگ دموکراسی و از اینها مهمتر بر خاتمهی بحران در فلسطین تاکید مؤکد مینماید، ولی متأسفانه در اجرای این طرح هنوز هم مشکلات و موانع عدیدهای البته به دلایل مختلف روبروست که در جای خود نیز محل بحث و نظر است. اما با این تفاصیل باید اذعان داشت که امپریالیسم جهانی دقیقاً با پیشرفت تکنولوژی و فناوری خود و البته به نفع خود کمر همت بسته است و با آوردن همین تکنولوژی و فناوری به عرصهی عمل میخواهد که این مهم را به مرحله تثبیت برساند. لذا این تز با استفاده از همان شعار لنینی بعنوان یک ابزار تبلیغاتی است با این تفاوت که نظام واحدی را برای امپریالیسم جهانی ایجاد میکند و نتیجه آن نیز منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میشود.
بنابراین میتوان برداشت کرد که در تغییر و تحول یک کشور و یا حتی جهان امروز ابزاری بنام تکنولوژی بسیار مهم و کارساز است. الوین تافلر در کتاب موج سوم اهمیت و جایگاه تکنولوژی را بطور صریح در تاریخ بشر عنوان میدارد. وی در مقدمه این کتاب آیندهنگری میکند، و میگوید که تاریخ بشر علاوه بر انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی انقلابی به نام انقلاب الکترونیک را نیز تجربه خواهد کرد. لذا با مرور زمان درمییابیم که نظریهی تافلر همان چیزی است که ما امروز به عینه مشاهده مینمائیم. با این تفاسیر نکتهی مهمی که جای بحث دارد، همان تکنولوژی و جایگاه آن در جوامع میتوان باشد. به نظر میآید هر جامعهای که خود را با روحیات فناوری روز آشنا کرده است، جایگاه اقتصادی و سیاسی آن نامدارتر و کارآمدتر بوده است. بعنوان مثال: کشور ایران با اینکه از لحاظ اقتصادی از طرف کشورهای پیشرفته با بحران شدید و چشمگیر در سطح جهان مواجه شده است، اما در جادهی علم و دانش و فناوری موقعیت و جایگاه شایان توجهی را در عرصههای سیاسی به خود اختصاص داده است. علاوه بر کشور ایران میتوان به کشورهایی از قبیل چین، ژاپن، کره، تایلند، مالزی، هند و پاکستان اشاره نمود. این کشورها نیز سوای از قدرت فناوری هستهای خود که جلب نظر است، از لحاظ تکنولوژی و فناوری در زمینههای دیگر نیز دارای اهمیت بسزایی هستند. پس منطقی است که بگوئیم: بشر از هر نقطهای در جهان که زندگی میکند، دارای برنامه و هدف متعالی است. و یا به بیانی ساده میتوان گفت دوست دارد که از لحاظ تکنولوژی و فناوری در ابعاد مختلف به پیشرفتهایی نایل آید. اما اینکه یک کشور پیشرفته تا چه اندازه در ترقی و تعالی جامعه مؤثر است و یک کشور پیرامونی تا چه اندازه، موردی است که محل بحث دارد.
در جهانی که همه شعار دموکراسی سر میدهند و برای احقاق حقوق مردم برنامههای مختلفی را با پشتوانههای فکری تهیه و تدوین مینمایند، بیتردید جای شک و شبهه است، چرا که مقولهی تکنولوژی که جوامع را در خود جای میدهد و برای جوامع تصمیمگیری لازم را بعمل میآورد، متأسفانه از تکنولوژی بعنوان ابزاری در جهت خدمت به مردم در هر کجای جهان که باشد، نیست بلکه ابزاری است که کشورهای پیشرفته آن در جهت ترقی مقولهای بنام قدرت به پلکان بالاتر را مدنظر دارند، علاوه بر این میتوان ابراز داشت که کشورهای جهان سوم بیشتر از کشورهای دیگر در معرض خطر قرار میگیرند، چونکه از این صنعت حیاتی و مؤثر بیبهرهاند و همین مسئله باعث شده که کشورهای پیرامونی بعنوان مصرف کنندهی تکنولوژی بشمار آیند و نه تولید کنندهی آن.
لذا میتوان گفت که این قدرت طلبی و خودبینی بشر نیز به مقطعی خاص از تاریخ مرتبط نمیگردد، چه اینکه در مقاطع مختلف تاریخی این مسئله بعنوان یک گفتمان و پروسهی بیپایان به چشم میخورد. اما آنچه که بشر را نسبت به این مسئله حریصتر میکند و از آن نگاه عدالتخواه و عدالتگستر بدور میدارد شاید همان خودفناوری باشد که دستاورد بشر است و بشر نیز در حفظ و صیانت از آن به نفع خود اهتمام میورزد. ولی به نظر میآید که هر چند این امر میتواند از نظر عرف معقول باشد، اما عقلایی است که جایگاه تکنولوژی به عنوان یک دستاورد بشری از جایگاهی فراتر از منطقه برخوردار باشد. یعنی بایستی یک فرهنگ جهانشمول را به خود اختصاص دهد و در آنجاست که جایگاه واقعی علم و دانش مشخص و شناخته میگردد، چراکه با این کار همان شعار عدالتپروری و دموکراسی تحقق مییابد. اما اگر بدست آوردن تکنولوژی در جهت قدرتنمایی و سیطره بر افکار و کیان ملل مظلوم و بیدفاع باشد که در این مقاله نیز اشاره شد، طبعاً این نوع تکنولوژی در چارچوب عقل و منطق انسانی نمیگنجد. بنابراین با توجه به کتاب موج سوم الوین تافلر، برخورد تمدنها از هانتیکتون و طرح نظریهی «گفتگوی تمدنها» از سوی ریاست محترم جمهور وقت، جناب آقای سید محمد خاتمی. در مییابیم که نوع دیدگاهها نسبت به جوامع و جهان در قالبهایی متفاوت گنجانده شده است و هر دیدگاهی از نظر سیاسیون دارای ابعاد خواهان توجهی میتوان باشد، ولی هدف از آیندهنگری نسبت به موقعیت زمانی و مکانی جهان در جوامع توسط افکار بشر و تحولاتی که براساس انسان جستجوگر و کنجکاور در ادوار مختلف انجام میپذیرد و تبعیض و یا احیاناً اختلاف نظری که به خاطر همین پیشرفت تکنولوژی در بین جوامع رخ میدهد و سبب شکاف و تقسیمبندی طبقات اجتماعی و سیاسی میگردد و البته گفتگوی تمدنها نیز که در جهان امروز میتواند یک هماندیشی در جهت رشد و تعالی فرهنگها و تمدن فرهنگی کشورها در ازمنهی تاریخ بوده و رسیدن به یک ایدهی گرانسنگ و فراگیر را به نفع ملل مختلف جهان دنبال میکند، یقیناً بسیار پراهمیت و کارگشاست. ولی از دید این قلم شاید آنچه که جایگاه تکنولوژی را در ابعاد مختلف آن برای مردم، البته به معنی عام مبرهن میسازد، همان مثبت اندیشیدن به واقعیات موجود در تاریخ سیاسی و فرهنگ کشورهاست و این مثبتگرایی نیز چیزی جز احیا کردن احقاق حقوق ملل نیست و علاوه بر این در بسط و تداوم و بقای مقولهای بنام عدالت نیز میتواند کارساز باشد.
عابدین پاپی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست