چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
وقتی جوگیر فرانسه می شویم
از زمانی که دبستانی بودم، زبان انگلیسی میخواندم و از همان موقع یادم هست که پیشرفت قابل توجهی نداشتم. علاقهای هم به این زبان نداشتم چون میدیدم که اصلاً جلو نمیروم. دیگر زبان انگلیسی خواندن را رها کردم و به خاطر همین، توی مدرسه در درس زبان مشکل داشتم. توی کنکور هم زبانم معمولی بود یعنی چون کلاس رفتم برای کنکور بهتر شد. اما بعد از سال دوم دانشگاه، شرایطی پیش آمد که مجبور شدم بروم سراغ زبان فرانسه. هرچند خیلی برایم وحشتناکتر از انگلیسی به نظر میرسید ولی مجبور بودم بخوانم چون احتمال مهاجرت برایم وجود داشت. خلاصه فرانسه را شروع کردم ولی اصلاً برایم مثل انگلیسی نبود. هم اینکه به این زبان علاقهمند شدم و هم خوب پیشرفت کردم.
الان هم دارم در دانشگاه سوربن زبانم را تکمیل میکنم تا بروم در رشته خودم درس بخوانم. فرانسه خواندن عوالم خودش را دارد و به نظرم شبیه انگلیسی خواندن نیست. اما به نظرم انگلیسی دانستن هم خیلی لازم و واجب است. آدم بیشتر سر و کارش به انگلیسی میافتد تا فرانسه. مثلاً در کار کردن با اینترنت کمی مشکل دارم چون انگلیسی را خیلی کم میدانم. پیش از اینکه به فرانسه بیایم، در ایران که بودم مدت زیادی یک معلم خصوصی که یک شخص فرانسویزبان بود داشتم و او باعث شد خوب پیشرفت کنم. اواخر هم به کلاسهای سفارت فرانسه میرفتم. من از بچگی زبان انگلیسی خواندم تا سال آخر دانشگاه. وسطهایش وقفههایی هم افتاد اما به هر حال هیچ وقت بیگانه نبودهام با زبان انگلیسی. زبانم را تا سطح پیشرفته رساندم و بعد رها کردم. خسته شده بودم یک جورهایی. تا اینکه به دلیل امکان تحصیلی که احتمال داشت در کشور فرانسه برایم به وجود بیاید، رفتم سراغ زبان فرانسه.
اوایل برایم ساده بود اما هر چه پیشتر رفت پیچیدهتر شد. گاهی خسته میشدم و میگفتم «زبان فقط انگلیسی»! و دلم میخواست برگردم و انگلیسی را ادامه بدهم. علاقه اصلی هم واقعاً زبان انگلیسی بوده و هست. اما فرانسه هم بد نیست و دنیای خودش را دارد. بیشتر ذهن را درگیر میکند چون قواعد دشوارتری دارد. مثلاً من معمولاً افکارم را توی ذهنم بدون اختیار خودم به زبان فرانسه برمیگردانم. این به این خاطر است که این زبان، ذهن را بیشتر درگیر میکند و دقیقاً به همین خاطر عمیقتر توی ذهن میماند و دیرتر فراموش میشود. منطق یادگیری و آموزش فرانسه با زبان انگلیسی کاملاً متفاوت است. هرچند مثلاً توی لغت گاهی اشتراکاتی بین این دو زبان هست اما کلاً به هم ربطی ندارند. اگر سر کلاس زبان انگلیسی باید حرف بزنی تا بهتر یاد بگیری، سر کلاس زبان فرانسه اگر حرف نزنی، کلاهت پس معرکه است. به همین خاطر فکر میکنم فرانسه را باید فقط و فقط در موسسه و سر کلاس یاد گرفت و کلاس خصوصی بدون داشتن همکلاسی شاید خیلی مفید نباشد.
خواهرم که رفت سراغ زبان فرانسه، من هم فکر کردم خوب است یک زبان دیگر را هم بدانم. انگلیسیام هم نمیگویم عالی، ولی خوب است. از همسن و سالهای خودم بیشتر انگلیسی میدانم و بهتر صحبت میکنم. زبان اسپانیولی به گوشم زیبا میآمد و از لحن و آهنگش خوشم میآمد. رفتم و اسپانیولی ثبت نام کردم. الان هم راضیام. زبان قشنگی است و چون خیلی سخت هم نیست، زود پیش میروی. به نظرم اسپانیولی زبانی است که بیشتر از فرانسه به درد ما میخورد. تعداد بیشتری از مردم دنیا به این زبان حرف میزنند تا فرانسه. عقیدهام این است که اکثر آنهایی که میروند سراغ فرانسه خواندن، تحت تاثیر جو قرار میگیرند وگرنه زبان فرانسه آنقدرها هم همهگیر نیست. قبول دارم به درد رشتههای خاصی میخورد، مثل حقوق. اما همه آنهایی که فرانسه میخوانند، رشتهشان حقوق نیست.
یک ترم فرانسه خواندم، از بس سخت بود، افسرده شدم و ول کردم! یعنی از استادم هم راضی نبودم. شاید زبان خودش خوب بود اما بلد نبود چطور آموزش بدهد. مثلاً سر کلاس فارسی حرف میزد که اصلاً نباید این کار را میکرد. خلاصه فرانسه را ول کردم و بیخیالش شدم. حدود دو سال بعد یک موسسه خوب پیدا کردم با استادی که از آشنایانم بود و آنجا تدریس میکرد. رفتم و دوباره از ابتدا شروع کردم. این بار خیلی برایم فرق داشت. مثل دوره قبلیام نبود. از استاد جدیدم هم چیز یاد میگرفتم هم اینکه کلی انگیزه و انرژی به ما میداد. خوب پیشرفت کردم و الان همچنان دارم ادامه میدهم. بیشتر از قبل به این زبان علاقهمند شدهام. فکر میکنم دلیل اینکه اول کار توی ذوقم خورد، همان استادم بود که به کارش وارد نبود. و چون من تازه این زبان را شروع کرده بودم، ترس برم داشت و فکر کردم فرانسه چقدر زبان وحشتناکی است.
اما این طور نبود. استاد و موسسه خوب خیلی مهم است. علاقه من به ایتالیایی خواندن از دوران راهنمایی شروع شد. پدرم برایم چند تا کتاب و نوار آموزش زبان فرانسه گرفت و من خودم توی خانه زبان میخواندم. بدون استاد سخت بود و فقط میتوانستم لغت یاد بگیرم. تا اینکه کنکور دادم و رشته زبان ایتالیایی قبول شدم؛ همان چیزی که خودم میخواستم. چهار سال این زبان را خواندم و خیلی هم با علاقه خواندم. اما خب توی کشور ما خیلی بازار کار ندارد. در کنارش زبان فرانسه هم خواندم. هم چند واحدی توی دانشگاه فرانسه داشتم و هم اینکه بیرون کلاس رفتم. بعد از فارغالتحصیلیام ازدواج کردم و مجبور شدم به روسیه مهاجرت کنم. در روسیه هم یک سال زبان خواندم و الان دانشجو هستم. به هر زبانی که فکر کنید یک ناخنکی زدهام! اما زبان انگلیسیام ضعیف است و از این بابت مشکل دارم. هرچه باشد زبان بینالمللی است و دانستناش لازم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست