جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چگونگی غلبه بر اعتیاد به مصرف


چگونگی غلبه بر اعتیاد به مصرف

بشر هیچ گاه بهتر از این نزیسته است در دورانی زندگی می کنیم که امکان دارا بودن زندگی خوب و رفاه بیشتر از هر زمانی برایمان فراهم تر است

بشر هیچ‌گاه بهتر از این نزیسته است. در دورانی زندگی می‌کنیم که امکان دارا بودن زندگی خوب و رفاه بیشتر از هر زمانی برایمان فراهم‌تر است.تنوعی که امروز جوامع انسانی تجربه می کنند، رفاهی که امروز امکان چشیدنش را دارند و فضای های موازی و بدیعی که امروز به مدد فناوری و پیشرفت های علمی می توانند تجربه کنند، قابل قیاس با سده ها و دوران پیش نیست.

هیچ گاه بشر تا این حد در تغییر جایگاه، موقعیت، طبقه و محیط زندگی خود توانمند نبوده است. انسان ها در هیچ زمانی برای انتخاب سبک و شیوه زندگی خود تا این حد آزاد نبوده اند. این وضع مطلوب شاید ایده آل بشر نبوده باشد، اما در مقایسه با دوران گذشته و امکانات کم زندگی قدیم، بیشتر شبیه یک رؤیاست که به سبب پیش چشم بودن و تکرار، نعمت وجودش را خیلی از آدمیان نادیده می گیرند یا عادی و طبیعی می پندارند.

تنوعی که امروز جوامع انسانی تجربه می کنند، رفاهی که امروز امکان چشیدنش را دارند و فضای های موازی و بدیعی که امروز به مدد فناوری و پیشرفت های علمی می توانند تجربه کنند، قابل قیاس با سده ها و دوران پیش نیست.

اما این تمام ماجرا نیست.در مقابل این حال و هوای شیرین، امروز سخت تر از هر زمان دیگری می توان آرام بود و از اضطراب های کاری رها شد. بحران های شغلی و مالی به طور مداوم برای انسان مدرن شهری ایجاد می شود و به نوعی فصل های زندگی او را از هم متمایز می کند. بشر امروز بیشتر از هر زمان دیگری از نداشتن امنیت شغلی دچار نگرانی می شود و با وجود انواع بیمه ها و تضمین های رفاهی، از ناملایمات و سختی های کار آسیب می بیند.

در مقایسه با انسان امروز، انسان گذشته ناملایمات بیشتری را تجربه می کرد، از جمله بیماری، خشکسالی، استبداد، تبعیض و… که اجازه پیشرفت را از او می گرفت؛ انسان گذشته از اختیار و حوزه عمل بسیار محدودتری نسبت به امروز برخوردار بود، با این حال انسان های گذشته می توانستند ناملایمات را با تقدیرگرایی و تفسیرهای کلی و معناهایی تسکین دهنده، التیام بخشند.

در مقابل بشر امروز امکان التیام و آرامشی چنین را دیگر ندارد، در جهان امروز حق (در برابر تکلیف) و آزادی انسان، مسئولیتی را به او بخشیده که در عین رفاه، پیشرفت و زندگی خوب، اضطراب و دلشوره فزآینده ای را هم به او تحمیل کرده است.

امید به سعادت که در دعاها و آرزوهای تبریک تولد دیروز آدمیان نهفته بود، اینک جای خود را به آرزوی آرامش و رضایت داده است و این دقیقا نمایانگر فقدان اموری چون رضایت، آرامش و تسلی در زندگی روزمره مدرن انسان است. همان طور که ابتدا اشاره شد این حالت در شرایطی است که انسان در بهترین حالتش در مقایسه با گذشته قرار دارد. سلسله مراتب و جایگاه اجتماعی، میزان قدرت و فضاهای ارتباطی آدم ها را تعیین می کند.

با وجود برابری ماهوی انسان امروز و رنگ باختن همه دلیل های گذشته برای تبعیض میان انسان ها، اکنون به واسطه پاداش های معنوی حاصل از جایگاه اجتماعی، شغل، ظاهر و میزان توان خرید، آدم ها از هم متمایز می شوند. در واقع این امور بشدت مادی (جایگاه اجتماعی، شغل، میزان درآمد و توان مصرف) واسطه پاداشی معنوی می شوند. انسان امروز مادی گرا بی نیاز از آرامش روحی نیست،اما بیشتر از طرق مادی به التیام معنوی این جهانی (که همان جلب توجه، مهم پنداشته شدن و ارتباطی خوب با دیگران است) می رسد.

اما این شکل از آرامش آنقدر موقتی و متزلزل است که خیلی زود دلزدگی از زیاده تر از نیاز مصرف کردن و اختیار کامل نداشتن را برای انسان ایجاد می کند. انسان مدرن ماهیتا در آزادترین و خودبسنده ترین دوران زندگی خود به سر می برد اما به واسطه نیازهای متنوعی که برایش ایجاد می شود و وابستگی اش به کالاها و چیزها، آزادی اش از نظر فیزیکی و روحی لحظه به لحظه محدودتر می شود. امروز تصور شهروندی بدون کیف دستی یا کوله حاوی تعداد زیادی کالا بسیار سخت است.

این در حالی است که مثلا در شهرهای مختلف کشور خودمان شاید یک کارمند یا پزشک و… هیچ گاه در محل کار جز برای کارهایی غیرضروری و لوکس همچون سیگار کشیدن، یا آراستن وسواسی ظاهر و… مجبور به باز و بسته کردن کیف نشود. نتیجه آن استفاده و حمل باری است که چیزی به فرد اضافه نمی کند، جز باری خسته کننده و آسیب زننده به بدن که نتیجه اش احساس کاذب از امنیت حاصل از داشتن کالاست. در واقع کالاها به ما احساس جایگاه داشتن می دهند، حتی اگر کمترین استفاده را از آنها بکنیم.

بسیاری از شهروندان برای بهتر شدن حال خود خرید می کنند. این به عنوان یک تجویز هم اکنون به کاربران مدرن یا همان انسان های جدید توسط مشاوران روان شناس هم توصیه می شود. در واقع پاداش دادن به خود از طریق اشیا، راهی است برای خوشنودی از زندگی. اما تعادل نداشتن در مصرف با آن روح پراضطراب، احساس آزادی و امکان های متنوع، اتفاقا دنیای امروز را محدود کرده است! مصرف گرایی به سبب التیام بخشیدن موقت و مخدر گونه اش به اعتیاد انسان تبدیل شده و از این جهت مخل آزادی و اختیار شده است.

نه می توان از رفاه، کیفیت بالای زندگی، آزادی های ناشی از پیشرفت تکنولوژی و صنعتی شدن، فراوانی و دموکراسی ناشی از آن چشم پوشید و این میوه معطر باغ مدرنیته و توسعه را منکوب کرد،و نه می توان اضطراب ها و ناخوشایندی های کاری و بحران های روحی ناشی از دشواری ها و انسدادهای شغلی را درمان نشده رها کرد.

اعتیاد به مصرف هم اضطراب ها را در دراز مدت بیشتر می کند؛ درست مثل مواد مخدر که باعث رهایی موقت و وابستگی درازمدت می شود. در چنین شرایطی ابتدا تعادلی طلایی در به دست گرفتن هدایت خود در برابر نهادهای قدرتمند و مهاجم تجاری لازم است، تا هم از لذت مصرف بهره برد و هم از خطر اعتیاد گریخت. دوگانه زندگی خوب و اضطراب، به تغییر فرهنگی نیاز دارد.

جامعه ای که افراد را به دلیل این که مثلا بهترین مارک ها را نمی پوشند و به روزترین وسایل رفاهی را استفاده نمی کنند، بازنده یا ناتوان می پندارد، اضطراب مداوم بازنده و ناتوان شدن در آینده ای نامعلوم را برای توانمندان و برنده های امروز تولید می کند. بر هم زدن بازی برنده و بازنده، خلاصه نشدن در استانداردهای موفقیت و قبول تنوع طبیعی جان های آزاد، فردیت را حفظ و از زندگی، قفسی جمعی و ناامیدکننده نخواهد ساخت.

جواد طلسچی یکتا