پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

نشانه شناسی و معرفت دینی


نشانه شناسی و معرفت دینی

توصیفات بسیار گوناگونی از معرفت دینی وجود دارد گاهی معرفت دینی از راه منابع آن مشخص می شود

● معرفت دینی

توصیفات بسیار گوناگونی از معرفت دینی وجود دارد. گاهی معرفت دینی از راه منابع آن مشخص می‌شود. معرفت دینی یا از متون دینی به دست می‌آید یا از تجارب دینی؛ اما نه متون دینی یکدست و همرازند و نه تجارب دینی همه در یک سطح و از یک نوع؛ همچنین معرفت دینی از تأمل در افعال و نحوه سلوک پیامبران و بانیان ادیان به دست می‌آید. تجارب دینی طیف بسیار گسترده‌ای از تجارب پیامبرانه و عارفانه گرفته تا تجارب دینی معمولی و حتی خواب‌های دینی را دربرمی‌گیرد؛ بنابراین معرفت دینی خاستگاه‌های متفاوتی دارد و از راه‌های گوناگون حاصل می‌آید. میان معرفت‌های دینی که از راه‌های ذیل به دست می‌آید، می‌توان تفاوت نهاد:

۱) متون دینی: سرراست‌ترین و عمده‌ترین منبع معرفت دینی، متون دینی است که با فهم آنها به دریای بیکران دین راه می‌یابیم. هسته اصلی معرفت دینی همان متون دینی است. دینداران و عالمان دین، فعالیت‌های علمی خود را بر محور این متون استوار می‌کنند.

۲) تجربه‌های پیامبران: تجربه‌های پیامبران بر دو دسته است: تجربه‌های وحیانی و غیروحیانی. تجربه‌های وحیانی تجاربی است که پیامبران در خلال عملیات اخذ وحی داشته‌اند. گزارش‌های پیامبران از تجارب وحیانی‌شان متون اصلی هر دینی را فراهم می‌آورد. برخی از گزارش‌های دیگر تجارب هم در کتاب‌های سیره و تاریخ کتب روایی ثبت شده است.

۳) افعال و نحوه سلوک پیامبر و امامان(ع): افعال و نحوه سلوک پیامبر و امامان(ع) نیز تنها از راه متون دینی در دسترس دیگران قرار دارد. این افعال نیز مانند تجربه‌ها در دسترس ما قرار ندارد و تنها به گزارش‌هایی از آنها دست می‌یابیم.

این گزارش‌ها در کتاب‌های سیره و کتاب‌های روایی آمده است.

۴) تجربه‌های عرفانی: تجربه‌ها از آن رو که حالات شخصی است تا گزارش‌هایی از آنها در دست ما نباشد، راهی به آنها نداریم. تجربه‌های عرفانی و نیز دیگر تجربه‌های دینی معمولی از این قاعده مستثنا نیستند.

بنابراین، تجربه‌های دینی و عرفانی در صورتی برای دیگران معرفت‌زا می‌شود که به صورت گفتار یا نوشتار درآید و گزارشی را در اختیار دیگران قرار دهد. تجربه‌های عرفانی و دیگر تجربه‌های دینی نیز در نهایت بر نصوص دینی تکیه می‌زند.شایان ذکر است که نخست این تجربه‌ها مفاهیم خود را از نصوص دینی می‌گیرد و در چارچوب متون دینی معنا می‌یابد و بر باورهایی تکیه می‌زند که از متون دینی برآمده است؛ دوم، این تجربه‌ها باید با مضمون نصوص دینی همساز و سازگار باشد و نمی‌تواند از قلمرو محتوای آنها فراتر رود.

نصوص دینی دهلیزی برای ورود به عرصه معارف دینی است. معرفت دینی یا به طور مستقیم از متون دینی گرفته می‌شود یا در نهایت به نحوی با مضامین آنها همساز می‌گردد. دیگر معارف دینی نیز به نحوی در خدمت تبیین، تفسیر یا توجیه یا تطبیق آنها با شرایط جدید است یا به شکل‌های مختلف، فعالیت‌های علمی برروی آنها انجام می‌دهند؛ به عنوان نمونه علم کلام در خدمت تبیین، توجیه و اعتقادات دینی است که عمدتاً از متون دینی استفاده می‌شود و به صورتی خاص معرفت دینی را گسترش می‌دهد. دیگر علوم دینی نیز از این نکته مستثنا نیست که معرفت دینی را در زاویه‌ای خاص گسترش می‌دهند و به غنای آن می‌افزایند.

نشانه‌های زبانی که نصوص دینی را می‌سازد، ماده اصلی معرفت دینی را تشکیل می‌دهد و عالمان دین فعالیت‌های بسیاری را با این ماده اصلی انجام می‌دهند تا معرفت دینی حاصل آید. این نشانه‌ها بر معانی خاصی دلالت دارد. شارع مقدس نشانه‌ها را علامت‌هایی بر معانی قرار داده است؛ یعنی شارع مقدس «علامت‌گذاری» (encoding) کرده است.

دسته‌ای از فعالیت‌های عالمان، به بررسی این نشانه‌ها و پی بردن به نحوه دلالت آنها مربوط می‌شود؛ به عبارت دیگر نخستین کاری که در معرفت دینی صورت می‌گیرد، بررسی دلالت این نشانه یا به تعبیر دقیق‌تر «علامت‌خوانی» (decoding) است. علامت‌خوانی، گشودن دلالت‌های نشانه‌ها است.نشانه‌ها عمل خاصی را انجام می‌دهند و دال‌هایی برای مدلولات خاصی هستند. امروز این عمل را معمولاً با اصطلاح فرایند نشانه بودن یا «فرایند نشانگی» یا (Semiosis) نشان می‌دهند. نشانه‌ها وقتی نشانه چیزی قرار می‌گیرند، در حقیقت یک فرایند را طی می‌کنند.

نشانه شناسی (semiotics) هم دانشی است که این فرایند را بررسی می‌کند. این دانش نشان می‌دهد که چگونه نشانه‌ها این فرایند را طی می‌کنند و علامت‌گذاری چگونه صورت می‌پذیرد؛ همچنین در مقابل به بررسی این امر می‌پردازد که علامت خوانی و گشودن نشانه‌ها چگونه رخ می‌دهد و چه فرایندی را طی می‌کند.

بنابراین می‌توانیم به مطالب یادشده این نکته را بیفزاییم که نشانه شناسی، رابطه دال‌ها با مدلول‌ها و نحوه دلالت آنها بر مدلول‌ها و نحوه پی بردن از مدلول‌ها به آنها را بررسی می‌کند.

نخستین فعالیت عالمان دینی، فعالیتی نشانه شناختی است و معرفت دینی دست‌کم در یک سطح، محصول تحلیل‌های نشانه شناختی است؛ علامت‌خوانی نصوص دینی چیزی جز انجام دادن بررسی‌های نشانه‌شناختی در نصوص دینی نیست. تحلیل‌های ادبی و لغت‌شناسی، تحقیقات بلاغی و معانی بیانی در آیات و روایات، در مجموع کارهایی نشانه شناختی است و در این سطح قرار دارد؛ ولی نشانه شناسی نصوص دینی خود، نامی برای مجموعه‌ای از فعالیت‌های گوناگون است و در این مجموعه کارهای بسیاری می‌گنجد که اکنون به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

دو کار عمده که در این سطح انجام می‌گیرد، معناشناسی و کاربردشناسی است.

گاه عالم در پی این است که نشانه‌ها و جملات نصوص دینی چه معنایی دارند و گاه نیز از این بحث می‌کند که شارع مقدس از نشانه‌ها و جملات مورد نظر در سیاق خاص، چه معنایی را اراده کرده است. این دو کار با هم تفاوت دارد و در حیطه دو زمینه جداگانه قرار می‌گیرد. معنای نشانه‌های نصی در دو سطح گوناگون مطرح می‌شود: گاه معنای آنها فارغ از سیاق و بدون ارتباط با قصدالاهی مطرح می‌گردد؛ یعنی از این بحث می‌شود که در درون نظام زبان، این نشانه یا ترکیب خاص چه معنایی دارد؛ ولی گاه در سطح دیگری این مسئله مطرح می‌شود که آیا در این سیاق خاص، این معنا را شارع مقدس قصد کرده است یا نه. در علم اصول نیز به تفاوت این دو سطح اشاره شده است. وقتی گوینده‌ای کلامی را به زبان می‌آورد، ممکن است معنای آن را هم به طور جدی جدا اراده کرده باشد یا اینکه اراده جدی او چیز دیگری باشد؛ برای نمونه از باب شوخی آن را گفته باشد یا هدف دیگری داشته باشد.

در هر کلامی این امکان هست که گوینده مدلول آن را اراده کرده باشد یا اینکه مراد دیگری داشته باشد. وقتی گوینده‌ای به شوخی می‌گوید: «تو چقدر آدم دانایی هستی!» مدلول آن را قصد نمی‌کند و قصدش استهزا است؛ ولی باز ممکن است همین مدلول را واقعاً قصد کند؛ یعنی اراده جدی‌اش به آن تعلق گیرد. اصولیون در صورت اول می‌گویند که گوینده الفاظ را در معنا استعمال کرده و اراده استعمالی وجود دارد؛ اما اراده جدی در کار نیست؛ در نتیجه میان مراد استعمالی و مراد جدی فاصله وجود دارد؛ ولی در صورت دوم هم الفاظ را در معنای مورد نظر استعمال کرده و اراده جدی‌اش هم به آن تعلق گرفته است و این دو اراده بر هم منطبق شده است.

تفکیک اراده استعمالی و اراده جدی به تفاوت دو سطح نشانه‌های زبانی مربوط می‌شود. گاه ما از معنای نشانه‌ها و جملات زبانی بدون توجه به عوامل خارجی از قبیل سیاق و قصد گوینده نظر می‌کنیم و صرفاً در پی این هستیم که این نشانه‌ها یا جملات در نظام زبان چه معنایی می‌تواند داشته باشد. گاه نیز آنها را در ارتباط با سیاق، بافت خاص و گوینده‌اش در نظر می‌گیرد. امروز این دو سطح، دو شاخه متفاوت را به خود اختصاص داده که معناشناسی و کاربردشناسی است. معناشناسی (Semantics) در سطح اول و کاربردشناسی (Pragmatics) در سطح دوم کار می‌کند. هر دو شاخه به بررسی معنا می‌پردازد؛ ولی دو تفاوت عمده میان این دو شاخه وجود دارد:

۱) معناشناسی به سطح اراده استعمالی و کاربردشناسی به سطح اراده جدی مربوط می‌شود؛ معناشناسی با این امر سر و کار دارد که نشانه‌ها در نظام زبان، بدون نظر به بافت، سیاق و قصد گوینده، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؛ اما کاربردشناسی از این نکته بحث می‌کند که نشانه‌های خاص در بافت و سیاق خاص و نسبت به گوینده‌ای خاص چه معنایی دارد.

۲) معنای مورد بحث در معناشناسی به صورت رابطه‌ای درمی‌آید که به دو طرف نیازمند است؛ یعنی معنا رابطه‌ای قائم به دو طرف (diadic relation) است؛ ولی در کاربردشناسی، معنا رابطه‌ای است که سه طرف می‌خواهد و اصطلاحاً رابطه‌ای قائم به سه طرف (triadic relation) است. برای نمونه، در معناشناسی از این بحث می‌شود که جمله (الف) به معنای (ب) است؛ معنا در این زمینه به صورت رابطه‌ای میان الف و ب بیان می‌شود، اما در کاربردشناسی می‌گوییم جمله (الف) نسبت به گوینده (ج) به معنای (ب) است: معنا به صورت رابطه‌ای میان الف و ب و ج بیان می‌شود.

نشانه‌شناسی متن، یعنی تحلیل روابط موجود میان نشانه‌های متن و مدلولات آنها که در سطوح مختلفی انجام می‌پذیرد؛ خواننده نه تنها نشانه‌های متن را در رابطه با مدلول‌هایشان بررسی می‌کند، بلکه کاری معناشناختی و کاربردشناختی نیز انجام می‌دهد؛ او نخست معنای نشانه‌های متن را در سطح نظام زبان جست‌وجو می‌کند، سپس به دنبال تعیین قصد گوینده و ارتباط آنها با بافت‌های خاص متن برمی‌آید. عالم دین هم همین فعالیت‌ها را انجام می‌دهد. او نشانه‌هایی را که در نصوص دینی می‌بیند، مورد بحث قرار می‌دهد و روابط آنها با یکدیگر و مدلولاتشان را بررسی می‌کند و قواعد معناشناختی و کاربردشناختی به کار می‌گیرد تا معانی آنها را دریابد.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی