پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
هلاک عقل
حلاج: الالسنه مستنطقات تحت نطقها مستهلکات
یعنی: کسی که سخن می گوید در سخنِ خویش میمیرد. شاید یدالله رویایی ازین باب گفته است: هلاک عقل به وقت اندیشیدن. نزدیک به این جمله از شمس تبریز است که: سخن گفتن جان کندن است و شنیدن جان پروریدن. و همو که میگوید: سخن را چون نمینویسم در من میماند، و هر لحظه مرا روی دگر میدهد. پس این چه حکمتیست که با این همه سخن میگویند و بر دار میروند؟ و اگر لب به سخن نمیگشودند چه میشد؟ چرا شمس به هلاک خویش دست میزند و از پروریدن روی میگرداند؟ در فرهنگ عرفانی ما اشارت بیش از سخن مورد توجه است. امروزه این حکایت بر رفتار و هنجارهای ما رسوخ دارد و زبان فقط به اشارت باز میشود و بازار نکته سنجان داغ. این بیشک نه پروریدن است نه جان کندن. هر کس بر سخن خویش میزید. آن بر تناقضاش چیره میشود و این بر تناقضاش بیخبر میماند. هر دو از دردسرهای منطق رها میشوند. و هر کس بر سخن خویش هلاک میشود.
شمس میگوید: «کلام صفت است، چون در کلام میآید خود را محجوب میکند، تا سخن به خلق برسد. تا در حجاب نه آید، کی تواند سخن به خلق رسانیدن که در حجاباند؟» او از حجاب سخن، سخن میگوید. از سویی سخن حجاب است و از سویی همو باید خودش را بازگشاید. در جایی باز میگوید: «این که میگفت عرصهی سخن بس فراخ است، خواستم جواباش گفتن که بل که عرصهی معنی بس فراخ است، عرصهی سخن بس تنگ است.» این تنگنا از آن جا برخاست که سخن هم باید خود را روشن کند و هم گوینده را. توانی که بر سخن گذاشته شده بس محدود و متناقضنماست. نیچه در غروب بتها میگوید: «زبان را برای چیزهای میانه، نیمه کاره، و بازگفتنی ساختهاند و بس. گوینده همین که زبان باز کرد خود را عامی کرده است. – اندرزی برای کر و لالان و دیگر فیلسوفان». آگاه شدن بر این تنگناها همان تناقضیست که گفته شد: از یک سو زبان مهلک است و از سوی دیگر برملا کنندهی راز. آیا کسی که آگاه به این حرکت حلزونی سخن است خاموش باشد بهتر نیست؟ ولی نتیجهی این آگاهی این نیست. آن که به خاموش ماندن تن میسپارد جهان صوفیست. او از هر چیز اشارتی میفهمد و خود را بر امواج آن مینشاند. و خاموش ماندن او را بر این امر یاری میدهد. اتفاقا کسانی که بر این تناقض آگاه بودهاند توانستهاند فراتر از آن بنشینند. کسانی که سخن را بر انسان چیره داشتهاند و هستی را بر آن استوار ساختهاند کمر خود را شکستهاند.
تنگنای سخن آدمی را ورزیده میسازد چون جان کندنی به وقت گفتن. سخن پروردن به اشارتهای صوفیانه میماند که جهان را بر درون خود باز میتابانند. هلاکت از واژههای جهان صوفی نیست. او خود را بر مدار تنگنا نمیگذارد. وقتی بر عرصهی سخن تنگ میشوی، ذره ذرهی وجودت را آب میکنی. و این تناقض هنوز بر جاست که، جان بر چیزی مینهیم که نیمه کاره است. چون انحنای حلزونی بر خود میپیچد.
خلیل غلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست