یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

روزنامه نگاری بسته ای و گزارش های همسان‏


روزنامه نگاری بسته ای و گزارش های همسان‏

روزنامه نگاری بسته ای ‏Pack journalism‏ عملکرد روزنامه نگارانی را تشریح می کند که اخبار مشابهی را از دیدگاه مشابه پوشش می دهند. با ورود برنامه ریزی خبری ۲۴ ساعته، گزارشگران از نواحی مختلف …

روزنامه نگاری بسته ای ‏Pack journalism‏ عملکرد روزنامه نگارانی را تشریح می کند که اخبار مشابهی را از دیدگاه مشابه پوشش می دهند. با ورود برنامه ریزی خبری ۲۴ ساعته، گزارشگران از نواحی مختلف جغرافیایی می توانند در سراسر دنیا مسافرت کرده و رویدادهای خبری مشابه را پوشش دهند. واژه روزنامه نگاری بسته ای برای اولین بار بر روی برچسب مشخصات وسایل سفرو " بسته های " سفر روزنامه نگارانی که همراه با کاندیداهای سیاسی سفر می کردند ظاهر شد. هدف از این سفرها پوشش دادن اخبار مربوط به مبارزات انتخاباتی کاندیداها بود.‏

اصطلاح " روزنامه نگاری بسته ای " ( همچنین به آن " روزنامه نگاری گله ای" و " روزنامه نگاری کابین هواپیما " اطلاق می شود) به توماس کروز نسبت داده می شود. توماس کروز این مفهوم را در کتابش ‏Boys on the Bus ‎‏ که در سال ۱۹۷۲ منتشر شد به کار برد. کروز شرح داد که چطور روزنامه نگاران باهمدیگر ( که " بسته ها" نامیده می شد) از یک ایستگاه مبارزات انتخاباتی به ایستگاه دیگر منتقل می شوند تا اخبار مربوط به سخنرانی ها، کمک های مالی، و دیگر رویدادهای مربوط به مبارزات انتخاباتی را پوشش دهند.

طی پوشش دهی خبری مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری مک گورن، فقط تعداد اندکی گزارشگر، که به " گروه آماده به کار" شهرت داشتند اجازه داشتند تا در حین وقوع رخدادهای انتخاباتی خاص (ازقبیل یک مراسم شام مختصر) حضور داشته باشند. این گزارشگران گزارشی در مورد این رویداد می نوشتند، و سپس گزارش مذکور کپی شده و در بین بقیه اعضای " بستهء " روزنامه نگاران توزیع می شد. روزنامه نگاران " بسته" ای

هریک اطلاعات مشابهی را در قالب گزارش های خبری خودشان ارائه می کردند.

در نتیجه، هریک از خبرنگاران رویداد مشابهی را از دیدگاه مشابه گزارش می کرد زیرا فقط تعداد اندکی از گزارشگران مجاز بودند که در صحنه وقوع رخداد حضور داشته باشند. طبق اظهارات کروز، پس از مدتی روزنامه نگاران " به باورکردن شایعات مشابه، موافقت با و حمایت تئوریهای مشابه، و نوشتن گزارشات مشابه مبادرت ورزیدند".

امروزه این پدیده همچنان به قوت خود باقی است. گزارشگران و خروجی های خبری تراز اول ( از قبیل ‏New York Times ‎و ‏Washington Post ‎‏ ) خبرها را گزارش می کنند و متعاقب آن روزنامه نگاران بسته ای این اخبار را گزارش می کنند. گزارشگران بسته ای آنچه را که گزارشگران و خروجی های خبری تراز اول گزارش

کرده اند را مجددا بیان می کنند. نتیجه این می شود که این " روزنامه نگاران بسته ای " هیچ تنوعی در ارائه گزارشات خبری از نظر دیدگاه ارائه خبر ایجاد نمی کنند. در عوض، این روزنامه نگاران تلاش می کنند تا گزارشاتی که ارائه می دهند با خروجی های خبری به نام دیگر همخوانی داشته باشد. این طرزتفکر روزنامه نگار بسته ای می تواند منجربه " هجوم فعالیتی غیر قابل کنترل" در بین گزارشگران شود. یکی از موارد روزنامه نگاری بسته ای که اغلب از آن نام برده می شود، در مبارزات انتخاباتی او. جی. سیمپسون روی داد. خروجی های خبری تقلا می کردند تا آخرین اطلاعات مربوط به مبارزات انتخاباتی و نتایج آنها را به دست آورند. این رفتارغالبا متعاقب انتشار یک گزارش خبری در گزارشگران دیده می شود.‏

مشکل دیگر روزنامه نگاری بسته ای این است که گزارشگرانی که رویداد مشابهی را پوشش می دهند، اطلاعات غلط مشابهی را منتقل می کنند. این قضیه در گزارش های خبری که بلافاصله پس از بمب گذاری شهر اکلاهما در سال ۱۹۹۵ منتشر شد مشهود است. دراین رویداد چندین منبع خبری گزارش کردند که مظنونین بمب گذاری از مردم خاورمیانه بودند. اخیرا، یک گفته غم انگیز نادرست گزارشگران را به سوی این قضیه سوق داد تا همگی تقلا کنند که اولین کسی باشند که یک خبر را منتشر می کنند. مضمون این خبر این بود که ۱۲ نفر کارگر معدن که درژانویه ۲۰۰۶ در یک معدن در ویرجینیای غربی گیرافتاده بودند، همگی جان سالم به در بردند. متاسفانه، پس ازگذشت زمان کوتاهی نادرستی این خبر مشخص شد و این خبر گزارش شد که فقط یکی از این ۱۲ نفر کارگر معدن نجات یافت.

سخنان کروز انعکاسی ازپدیده روزنامه نگاری از گذشته تاکنون است. وی در ‏Boys on the Bus ‎‏ اظهار می دارد " روزنامه نگاری در حیطه مبارزات انتخاباتی از نظر مفهومی همان روزنامه نگاری بسته ای است؛ زیرا برای اینکه بتوانی یک کاندیدا را تعقیب کنی، باید به بسته گزارشگران دیگر بپیوندی؛ حتی مستقل ترین روزنامه نگارهم

نمی تواند به طور کامل از قرارگرفتن در جمع روزنامه نگاران بسته ای فرار کند." ‏

کریستین کی. فروملینگ

مترجم: پروین مشتاقی