چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا

اختلاف رحمانی


اختلاف رحمانی

زراره از عبدالملک نقل کرد که بین حضرت باقر(ع) و بعضی از فرزندان امام حسن(ع) اختلافی پیدا شد. من خدمت حضرت باقر(ع) رفتم، خواستم در این میان سخنی بگویم تا شاید اصلاح شود. حضرت فرمود …

زراره از عبدالملک نقل کرد که بین حضرت باقر(ع) و بعضی از فرزندان امام حسن(ع) اختلافی پیدا شد. من خدمت حضرت باقر(ع) رفتم، خواستم در این میان سخنی بگویم تا شاید اصلاح شود. حضرت فرمود تو چیزی در بین ما مگو زیرا مثل ما با پسرعموهایمان مانند همان مردی است که در بنی اسرائیل زندگی می کرد و او را دو دختر بود یکی از آن دو را به مردی کشاورز و دیگری را به شخصی کوزه گر شوهر داده بود.

روزی برای دیدن آنها اول پیش آن دختری که زن کشاورز بود رفت و از احوال او پرسید. دختر گفت: پدرجان شوهرم کشت و زراعت فراوانی کرده، اگر باران بیاید حال ما از تمام بنی اسرائیل بهتر است. از منزل آن دختر به خانه دیگری رفت و از او نیز احوال پرسی کرد گفت پدر، شوهرم کوزه های زیادی ساخته اگر خداوند مدتی باران نفرستد تا کوزه های او خشک شود حال ما از همه نیکوتر است. آن مرد از خانه دختر خود خارج شد در حالی که می گفت: خدایا تو خودت هر چه صلاح می دانی بکن در این میان من نمی توانم به نفع یکی درخواستی بکنم، هر چه صلاح آنها است انجام ده!

حضرت باقر(ع) فرمود: شما نیز نمی توانید بین ما سخنی بگویید. مبادا در این میان بی احترامی به یکی از ما شود، وظیفه شما به واسطه پیامبر اعظم(ص) احترام نسبت به همه ما است.(۱)

۱- داستان ها و پندها، ج ۱، ص ۱۳۵