سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

تربیت در مکتب علوی عبدالحسین


تربیت در مکتب علوی عبدالحسین

تربیت, یکی از حیاتی ترین عناصر انسانی است که تمام خوبی ها و زشتی ها, سعادت ها و شقاوت ها به مصادیق آن برمی گردد

● تربیت در مکتب علوی

تربیت، یکی از حیاتی‏ترین عناصر انسانی است که تمام خوبی‏ها و زشتی‏ها، سعادت‏ها و شقاوت‏ها به مصادیق آن برمی‏گردد. مهم این است که آدمی، راه صحیح را باز شناسد و طریقت آن را اراده نماید. امیرمؤمنان علی(ع) به این نکته‏ی مهم، چنین رهنمود داده است: «ای مردم، کسی که راه آشکار را بپیماید به آب درآید و آن که بیراهه را پیش گیرد، در بیابان بی‏نشان افتد.» [۱] علی(ع) نسبت به گم شدگان و متحیّران خطاب می‏کند: «پس کجا می‏روید؟ و کی باز می‏گردید؟ که علامت‏ها برپاست و دلیل‏ها هوید است، و نشانه‏ها برجاست. گمراهی تا کجا؟ سرگشتگی تا کی و چرا؟ خاندان پیامبرتان میان شماست که زمام‏داران حق و یقین‏اند و پیشوایان دینند. با ذکر جمیل و گفتار راست قرینند. پس همچون قرآن، نیک حرمت آنان را در دل بدارید و چون شتران تشنه که به آبشخور روند، به آنان روی آرید.» [۲]

امام علی(ع) در سخنان گهربار خود از مبانی، عوامل و موانع، اصول، روش‏ها و تربیت سخن گفته است. که به اختصار بدآن‏ها خواهیم پرداخت.

الف) عوامل و موانع تربیت

امام(ع) درباب موانع تربیت، دنیاپرستی و وابستگی به دنیا را مهم‏ترین مانع تربیت آدمی قلمداد می‏کند؛ زیرا دنیا و آخرت دشمن و دو راه مخالفند. [۳] و به همین دلیل رسول خدا(ص)، دنیا را خوار و کوچک شمرد. [۴] علی(ع) نیز به دنیا خطاب می‏کرد که «ای دنیا، از من دور شو که مهارت بر دوشت نهاده است گسسته، و من از چنگالت به دوری جسته‏ام و از ریسم‏آن‏هایت رسته و از لغزشگاههایت دوری گزیده‏ام». [۵] «ای دنیا، ای دنیا، از من دور شو، با خودنمایی فرا راه من آمده‏ای؟ یا شیفته‏ام شده‏ای؟ هرگز آن زمان که تو در دل من جای گیری فرا نرسد. هرگز، دور شو، دیگری را فریب ده، مرا به تو نیازی نیست، تو را سه طلاقه کرده‏ام که بازگشتی در آن نیست.» [۶] اما آن‏چه در این بحث مهم است، تبیین چیستی دنیاست:

چیست دنیا؟ از خدا غافل بُدن نی قماش و نقره و میزان و زن

مال را کز بهر حق باشی حَمول نِعمَ مالٌ صالحٌ خواندش رسول

آب در کشتی هلاکِ کشتی است آب اندر زیرِ کشتی پُشتی است

[۷]

پس اگر تصویر صحیحی از دنیا داشته باشیم و زشتی‏ها و زیبایی‏های آن و مقدمه و مزرعه بودنش نسبت به آخرت را بشناسیم، در مسیر تربیت صحیح گام نهاده‏ایم. امام علی(ع) درباره‏ی دوستان خود می‏فرماید:

«دوستان خدا آنانند که به باطن دنیا نگریستند. هنگامی که مردم ظاهر آن را دیدند، و به فردای آن پرداختند، آن گاه مردم خود را سرگرم امروز آن ساختند. پس آن‏چه را از دنیا ترسیدند آنان را بمیراند، میراندند و آن را که دانستند به زودی رهایشان می‏کند، راندند. و بهره‏گیری فراوان دیگران را از دنیا خوار شمردند، و دست یافتنشان را بر بهره‏های دنیایی، از دست دادن (سعادت اخروی) خواندند». [۸]

امام(ع) در یک حکمت حکیمانه مردم را به تربیت خویش توصیه می‏کند و مربی بودن آن‏ها را نسبت به خویشتن گوشزد می‏نماید و راه تربیت را نیز رهانیدن نفس از عادت‏هایی که انسان بدان حریص است، معرفی می‏نماید. [۹]

علاوه بر دنیاپرستی، حجاب‏های نفسانی نیز منشأ، بی‏تمایلی به تربیت است. [۱۰] محیط و فرهنگ اجتماعی از ارزش‏ها و آداب و سنن اسلامی و دینی برخوردار نباشد، به عنوان مانعی در مسیر تربیت، تجلّی پیدا می‏کند. به همین دلیل، امام(ع) می‏فرماید: «در شهرهای بزرگ سکونت کن که جایگاه فراهم آمدن مسلمانان است و بپرهیز از جاهایی که در آن از یاد خدا غافلند و آن‏جا که به یک دیگر ستم می‏رانند و برطاعت خدا کم‏تر یاورانند.» [۱۱]

نوع حکومت و حاکمیت و مناسبات سیاسی نیز می‏تواند از موانع و زمینه‏های تربیت شمرده شود. امیرالمؤمنین به همین دلیل، از اوضاع گذشته شکایت می‏کند و می‏فرماید: «خدایا، تو می‏دانی آن‏چه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود و نه از دنیای ناچیز؛ خواستن زیادت؛ بلکه می‏خواستیم نشانه‏های دین را به جایی که بود بنشانیم و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم تا بندگان ستم دیده‏ات را ایمنی فراهم آید و حدود ضایع مانده‏ات اجرا گردد.» [۱۲]

امام علی(ع) مناسبات اقتصادی و نوع کسب و درآمد را نیز از موانع و زمینه‏های تربیت و اصلاح معرفی می‏کند. درباره‏ی سلامتی کارگزاران می‏فرماید: «پس روزی ایشان را فراخ دار که فراخی روزی نیرویشان دهد تا در پی اصلاح خود برآیند، و بی‏نیازشان سازد تا دست به مالی که در اختیار دارند نگشایند، و حجّتی بود بر آنان اگر فرمانت را نپذیرفتند، یا در امانتت خیانت ورزیدند». [۱۳] علی(ع) به فرزند گرامی خود فرمود: «فرزندم، هرکس دچار فقر شود، به چهار خصلت گرفتار می‏شود: ضعف در یقین، نقصان در عقل، سستی در دین و کم حیایی در چهره؛ پس به خدا پناه می‏برم از فقر». [۱۴]

ب) اهداف تربیت

مهم‏ترین بخشی که در نظام‏های تربیتی مطرح است، مقوله‏ی اهداف تربیتی است که حضرت علی(ع) در فرمایشات خود بدان پرداخته است. قبل از آن که به این بحث‏ بپردازیم، لازم است به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که چه کسی می‏خواهد به اهداف تربیتی دست یابد؟ به عبارت دیگر، انسان کیست و از چه ابعادی تشکیل شده است؟ همان‏گونه که حضرت فرموده است: «دانا کسی است که قدر خود را بشناسد، و در نادانی انسان همین بس که قدر خویش را نشناسد.» [۱۵] «آن کس که به شناخت خود دست یافت، به بزرگ‏ترین نیک‏بختی و کام‏یابی رسید». [۱۶] «کسی که ارزش خود را نشناخت، تباه گشت». [۱۷] حقیقت انسان دارای بعد مُلکی و ملکوتی است و از استعدادهای نامتناهی برخوردار است؛ به گونه‏ای که می‏توانست اسمای حسنای الهی را بیاموزد و به فرشتگان بیاموزاند. و مقام خلیفة اللهی را بیابند. [۱۸]

نهج البلاغه و سایر مجامع روایی اهداف تربیتی را در ضمن غایات بعثت و خلقت آدمی بیان کرده‏اند و بندگی، [۱۹] خردورزی، [۲۰] توجه به آخرت، [۲۱] پرهیزکاری، [۲۲] آزادگی، [۲۳] عدالت خواهی‏ [۲۴] و ... را در این راستا تبیین می‏نمایند.

ج) اصول تربیت

روش‏های تربیتی که به عنوان عنصر دیگر از نظام تربیتی علوی بدان خواهیم پرداخت، از اصول تربیت علوی گرفته می‏شوند. بر این اساس، بیان اصول تربیت از اهمّیت ویژه‏ای برخوردار است. اصل عزّت‏ [۲۵] اصل کرامت‏ [۲۶] اصل اعتدال‏ [۲۷] اصل تربیت تدریجی‏ [۲۸] اصل تسهیل و تیسیر [۲۹] اصل زهد [۳۰] اصل تعقّل‏ [۳۱] اصل تفکر [۳۲]اصل تدبر و عاقبت اندیشی‏ [۳۳] نمونه‏ای از اصول تربیت علوی است.

د) روش‏های تربیت

مهم‏ترین بحث کاربردی در نظام تربیتی، عنصر روش‏های تربیتی است که مهم‏ترین آن‏ها به شرح ذیل‏اند:

۱) روش الگوسازی: همه‏ی انسان‏ها جهت هدایت و تربیت خویش به الگو و نمونه‏های تربیتی نیازمندند؛ به همین دلیل، امام علی(ع) بر اقتدا ساختن به رسول خدا و الگو بودن و سرمشق قرار دادن راه و رسم آن حضرت تأکید می‏ورزیدند. [۳۴]

۲) روش تشویق و تنبیه: تشویق، باعث برانگیختن و تنبیه، منشأ بیدار کردن و هشیار ساختن است. خداوند سبحان نیز ثواب را بر طاعت و کیفر را بر معصیت لازم گردانید. [۳۵]

۳) روش مراقبه و محاسبه: امام علی(ع) می‏فرمایند: بندگان خدا، خود را بسنجید، پیش از آن که آن را بسنجند؛ و حساب نفس خویش را برسید، پیش از آن که به حسابتان برسند؛ پیش از آن‏که مرگ گلویتان را بگیرد و نفس کشیدن نتوانید.» [۳۶]

۴) روش امتحان و آزمایش: حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه‏ها و نامه‏ها و کلمات گوناگون از آزمایش الهی سخن گفته است و مخاطبان را بدان هشدار داده است. [۳۷]

۵) روش محبّت: «اسلام، دین خداست که آن را برای خود گزید، و به دیده‏ی عنایت خویش پرورید، و بهترین آفریدگان خود را مخصوص آن گردانید و ستون‏های آن را بر دوستی خود استوار نمود». [۳۸]

۶) روش یادآوری: تذکّر نعمت‏ها و نقمت‏ها در تربیت انس‏آن‏ها مؤثر است و غفلت از آن‏ها مایه‏ی گم‏راهی است. امام می‏فرماید: «بدانید که آرزوهای نفسانی خِرَد را به غفلت وادارد و یاد خدا را به فراموشی سپارد. پس آرزوهای نفسانی را دروغ زن دانید که آن چه خواهد فریب است و امید بیهوده؛ و خداوندِ آرزو فریفته است و در خواب غفلت غنوده.[۳۹] در این زمینه، یاد خدا و یاد مرگ در تربیت انسان، بسیار مفید است. فرمودند: «در بستر یاد خدا روان شوید که نیکوترین یاد، یاد خدا است». [۴۰] «شما را به یاد کردن مرگ و کاستن

بی‏خبری‏تان از آن سفارش می‏کنم. چگونه از چیزی غافلید که شما را رها نمی‏کند و از شما غافل نیست؟ چگونه از کسی که مهلت نمی‏دهد (عزرائیل) مهلت می‏طلبید؟ برای پند دادن به شما مردگان بسنده‏اند که آنان را دیدید. بر دوش‏ها به گورهایشان بردند، نه خود سوار بودند؛ در گورهایشان فرود آوردند، نه خود فرود آمدند. گویی آنان آباد کننده‏ی دنیا نبودند وگویی همیشه آخرت خانه‏هایشان بود و پیوسته در آن غنودند. آن‏چه را وطن خود گرفته بودند، از آن رمیدند، و در آن‏جا که از آن می‏رمیدند، آرمیدند. بدان چه از آن جدا شدند، سرگرم گردیدند». [۴۱]

۷) روش عبرت‏گیری: امام می‏فرمایند: «عبرت‏گیری پیوسته، به بینایی می‏کشاند و بازدارندگی را ثمر می‏دهد». [۴۲] «اگر از آن‏چه گذشته است عبرت گیری، آن‏چه را مانده است حفظ کنی». [۴۳]

۸) روش موعظه: علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) توصیه می‏کند که «دلت را به موعظه زنده‏دار». [۴۴] و فرمود: «به سبب موعظه، غفلت زدوده می‏شود». [۴۵]

۹) روش بازگشتن: «توبه دل‏ها را پاک می‏سازد و گناهان را می‏شوید». [۴۶] «استغفار مقام بلند مرتبکان است و آن یک کلمه است اما شش مرحله دارد: نخست پشیمانی بر آن چه گذشت؛ دوم عزم بر ترک همیشگی بازگشت، سوم آن‏که حقوق ضایع شده‏ی مردم را به آنان بازگردانی؛ چنان که خدا را پاک دیدار کنی و خود را از گناه تهی سازی؛ چهارم این‏که حق هر واجبی را که ضایع ساخته‏ای ادا کنی؛ پنجم این‏که گوشتی را که از حرام روییده است با اندوه‏ها آب کنی، چندان که پوست به استخوان بچسبد و میان آن دو گوشتی تازه روید؛ و ششم آن‏که درد طاعت را به تن بچشانی، چنان‏که شیرینی معصیت را چشاندی.» [۴۷]

خسروپناه

پاورقی

[۱]. البلاغه،کلام ۲۰۱.

[۲]. خطبه‏ی ۸۷

[۳]. البلاغه، حکمت ۱۰۳.

[۴]. خطبه‏ی ۱۰۹.

[۵]. نامه‏ی ۴۵.

[۶]. حکمت ۷۷.

[۷]. معنوی، دفتر اول.

[۸]. حکمت ۴۳۲

[۹]. حکمت ۳۵۹.

[۱۰]. خطبه‏ی ۱۵۳.

[۱۱]. نامه‏ی ۶۹.

[۱۲]. البلاغه، کلام ۱۳۱.

[۱۳]. نامه‏ی ۵۳.

[۱۴]. ن محمدالشعیری، جامع الاخبار، تحقیق حسن المصطفوی، مرکز نشر کتاب، تهران ۱۳۸۲ ق، ص ۹ ج ۱۲۸.

[۱۵]. البلاغه، خطبه‏ی ۱۰۳.

[۱۶]. غررالحکم، ج ۶، ص ۱۷۲.

[۱۷]. البلاغه، حکمت ۱۴۹.

[۱۸]. خطبه‏ی اول و خطبه‏ی ۱۹۲.

[۱۹]. خطبه‏ی ۱۴۷.

[۲۰]. خطبه‏ی ۱۰۸.

[۲۱]. حکمت ۴۷۴ و نامه‏ی ۳۱.

[۲۲]. خطبه‏ی ۶۴.

[۲۳]. نامه‏ی ۳۱.

[۲۴]. کلام ۲۲۲

[۲۵]. البلاغه، خطبه‏ی ۹۶

[۲۶]. خطبه‏ی ۱.

[۲۷]. البلاغه، کلام ۱۶، ۲۲۲.

[۲۸]. نامه‏ی ۵۳.

[۲۹]. نامه‏ی ۲۵.

[۳۰]. غررالحکم، ج ۲، ص ۶۰.

[۳۱]. خطبه‏ی ۱ و شرح غررالحکم، ج ۲، ص ۱۳۷.

[۳۲]. خطبه‏ی ۱۵۳.

[۳۳]. نامه‏ی ۳۱.

[۳۴]. خطبه‏ی ۱۶۰.

[۳۵]. حکمت ۳۶۸.

[۳۶]. خطبه‏ی ۹۰.

[۳۷]. نامه‏ی ۵۵، خطبه‏ی ۱۴۴، حکمت ۹۳.

[۳۸]. خطبه‏ی ۱۹۸.

[۳۹]. البلاغه، خطبه‏ی ۸۶.

[۴۰]. خطبه‏ی ۱۱۰.

[۴۱]. خطبه‏ی ۱۸۸.

[۴۲]. غررالحکم، ج ۴، ص ۲۲.

[۴۳]. البلاغه، نامه‏ی ۴۹.

[۴۴]. نامه‏ی ۳۱.

[۴۵]. غررالحکم، ج ۳، ص ۲۰۰.

[۴۶]. ج ۱، ص ۳۵۷.

[۴۷]. البلاغه، حکمت ۴۱۷.