پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

۱۳ آبان روز همبستگی


۱۳ آبان روز همبستگی

امروز ۱۳ آبان ماه روز مبارزه با استکبار جهانی نام دارد

۱- امروز ۱۳ آبان ماه روز مبارزه با استکبار جهانی نام دارد. در سال‌های گذشته، روز ۱۳ آبان، علاوه بر اینکه روز تبعید امام خمینی از ایران و روز دانش‌آموز بود، با ورود دانشجویان خط امام به سفارت امریکا در تهران برای اعتراض به پذیرفتن محمدرضا شاه توسط مقامات ایالات متحده، و به گروگان گرفتن دیپلمات‌ها و مامورانی که به فعالیت جاسوسی می‌پرداختند، نقطه عطفی در تاریخ دیپلماسی ایران با غرب شد. روزگاری بیشتر از ۳۰ سال سپری شد تا زمینه‌یی برای نگرش جدید در رابطه ایران و غرب فراهم شود. پیش از به دست گرفتن سفارت امریکا مشهور به لانه جاسوسی توسط جوانان پرشور و انقلابی ایران، واقعه مهم انقلاب اسلامی، رابطه ایران و غرب را تا اندازه‌یی تیره و تار کرده بود، اما روز ۱۳ آبان ۵۸، با تصمیم امریکا، دروازه ارتباط دو کشور به طور کلی بسته شد؛ دو کشوری که در بخش‌های گوناگون دارای ارتباطات زیاد و تا حدودی به هم وابسته بودند، ناگهان با هم قطع رابطه کردند و فعالیت‌های گوناگون علیه یکدیگر را آغاز کردند. امریکایی‌ها با همه ترفندهایی که به نظرشان می‌رسید، علیه ما بسیج شدند و حتی از حمله مستقیم به کشور ایران برای آزادی گروگان‌ها دریغ نکردند. در جنگی که عراق علیه ایران اسلامی راه انداخت به نفع صدام حسین وارد کارزار شدند و این سال‌های اخیر از نظر اقتصادی کشور و مردم ایران را به شدت در تنگنا قرار دادند. همه اینها گذشت تا بالاخره سیاستمداران جدید ایران با سیاستمداران امریکا به این نتیجه رسیدند که خط مشی جدیدی در رابطه دو کشور اتخاذ کنند. این خط مشی با مذاکره مستقیم دو طرف در سطح وزیر خارجه، شکل اجرایی به خود گرفت و با یک تماس تلفنی دو رییس‌جمهور تقویت شد.

۲- بر همگان روشن است که این مذاکره و تماس، آغاز راه است و برای آب کردن یخ‌های انباشته شده در طول ۳۴ سال و برداشتن همه موانع ایجاد شده در مسیر عادی شدن رابطه، زمان زیادی پیش رو است و برای رسیدن به یک رابطه منطقی که حاوی احترام متقابل و منافع طرفین باشد، گرفتاری‌های فراوانی وجود دارد.از جمله گرفتاری‌های طرفین، حضور مخالفان موثری است که در دو کشور تلاش می‌کنند هیچ یخی آب نشود و دشمنی و کدورت، همچنان پایدار بماند،‌هر چند که به ضرر دو دولت و دو ملت باشد. این مخالفان که در امریکا از صهیونیست‌ها الهام می‌گیرند، از دشمنی بین ایران و امریکا سودهایی می‌برند که مهم‌ترین آن جلوگیری از تضعیف اسراییل در منطقه خاورمیانه است.اما مخالفان ایرانی، محافظه‌کارانی هستند که کسی از علت مخالفت آنان جمع‌بندی روشنی ندارد. شاید نظر سی و چند سال قبل بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ملکه ذهن‌شان است که هنوز امریکا گرگ است و ایران میش و رابطه این دو، یعنی نابودی میش در اولین رابطه، در صورتی که می‌دانیم نه امریکا آن قدر قدرت سه دهه قبل است که هر کار بخواهد می‌تواند انجام دهد و نه ایران شرایط سی و چند سال پیش را داراست که در طرفه‌العینی اسیر چنگال گرگ شود. شاید فکر کنند اگر رابطه برقرار شد، دوباره رابطه استعماری و استثماری دوران پهلوی برقرار شود، که این هم از آن توهم‌های بی‌جایی است که ذهن‌شان را اسیر آن کرده‌اند. مردم ایران، دولتمردان ایران، رهبران مذهبی ایران، جوانان ایران و شرایط حاکم بر جهان، کوچک‌ترین زمینه‌یی را برای بازتولید آن رابطه نابرابر و ظالمانه دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، فراهم نمی‌کند. لذا معلوم نیست به چه دلایلی محافظه‌کاران تندرو داخل ایران دچار چنین توهمی شده‌اند. نگارنده این تصویر را به وفور از نوشته‌ها و سخنان آنان به دست آورده، وگرنه قصد اینکه آنها را متهم به اشتباه‌پنداری کنم، ندارم البته گفته می‌شود که به طور کلی، ‌صداقت با خوی و خصلت امریکایی همراه نیست و هرگز نمی‌توان دستی را که آنان برای رابطه دراز می‌کنند، با اطمینان فشرد. بدیهی است این پندار چندان که خوشبین‌ها فکر می‌کنند، بی‌پایه نیست و برداشتی تقریبا واقعی از رنج‌هایی است که در طول بیش از نیم قرن گذشته، دیده‌ایم، اما مگر سایر کشورهایی که با ایران رابطه دارند، از یک صداقت ناب برخوردارند؟ روسیه، انگلیس و حتی چین و نظایر آن، کی صداقت با ما را بر منافع خود ترجیح داده‌اند. وانگهی کدام یک از مقامات سیاسی یا دیپلمات‌های فعلی کشورمان که پای میز مذاکره با امریکا نشسته و خواهند نشست طرف مذاکره را صادق بی‌همتا می‌دانند؟ آنها نیز تردید ندارند که با مجموعه‌یی طرفند که با تمام توان می‌خواهند منافع خودشان را حفظ کنند، حتی با بی‌صداقتی. در این صورت دیپلمات‌های باتجربه و کارکشته ایرانی نیز همه ترفندها و تدابیر خود را به کار می‌گیرند تا با نتیجه برد – برد، میز نهایی مذاکره را ترک و ملت ایران را در مقابله با امریکایی‌ها سربلند کنند.

۳- در شرایطی که دولت برآمده از آرای مردم در خرداد ۹۲، تصمیم دارد یکی از مشکلات مهم ملت ایران را که همانا خصومت‌ها و لجبازی‌های درازمدت امریکاست، از میان بردارد، همه سیاسیون و فعالان ایران باید دست به دست هم بدهند تا دولت بتواند بدون نگرانی از تفرقه و مزاحمت‌های پشت جبهه، مذاکرات و فعالیت‌های دیپلماتیک خود را تا رسیدن به نتیجه دلخواه پیش ببرد. واقعیت این است که تندروهای جناح راست به دلیل شکستی که در روز رای‌گیری خورده‌اند، نمی‌خواهند واگر بتوانند نمی‌گذارند دولت پیروز به موفقیت در عرصه بین‌المللی دست پیدا کند. به همین دلیل هر گامی که سیاسیون معتدل برمی‌دارند آنها با فضاسازی‌های بی‌مورد، عقبه میدان مبارزه دیپلماتیک را پر گرد و خاک می‌کنند تا طرف مقابل از اطمینان به طرف ایرانی و اعتنا به استحکام توانایی ایرانی‌ها برای مذاکره دست بردارد و بپندارد که چون در ایران اختلاف‌نظر هست، پس نمی‌توان مذاکره کرد و همان نگاهی را که ما به امریکایی داریم، آنها به دولت ما داشته باشند. پس، مخالفان دولت یازدهم، بهتر است که با نوشتن مقالات مستند و آرام و با رعایت ضوابط شرعی و اخلاقی، انتقادهای خود را به گوش مقامات برسانند و دشمن را از طمع داشتن به شکست ایران در مذاکرات بر حذر دارند.

۴-‌ چند روزی است که مخالفان مذاکره ایران و امریکا با استفاده از تریبون‌های مهمی که دارند و با بهره‌گیری از امکاناتی که در بعضی ارگان‌ها می‌توانند فراهم کنند، خود را برای برگزاری مراسم ۱۳ آبان، چنان آماده می‌کنند که این مراسم ملی و فراگیر را به یک میتینگ ضدیت با سیاست بین‌المللی دولت تبدیل کنند. آنها البته با این تصور که مثلا شعار «مرگ بر امریکا» مساوی است با مجموعه فشارهایی که امریکایی‌ها علیه ما اعمال می‌کنند، می‌خواهند روز ۱۳ آبان، هرچه می‌توانند به امریکایی‌ها فشار آورند تا به مذاکره‌کنندگان ثابت کنند که اکثر ملت ایران، به مذاکرات خوشبین نیستند. در صورتی که اولا قریب به اتفاق مردم ایران، بر حسب نظرسنجی‌هایی که شده، موافق مذاکره‌اند و ثانیا پررنگ‌ کردن شعار مرگ بر امریکا، افزایش فشار به سیاست‌های امریکاییان نیست و برخلاف نظر امام جمعه موقت تهران که در نماز جمعه ۱۰/۸/۹۲ اعلام کرد اگر امریکایی‌ها می‌خواهند با افزایش فشارها پای میز مذاکره بیایند ما هم با افزایش شعار مرگ بر امریکا مذاکرات‌مان را ادامه می‌دهیم (نقل به مضمون)، این افزایش شعار مرگ بر امریکا، ذره‌یی، تصمیم آنان را به شیوه مذاکره تغییر نمی‌دهد، فقط متوجه می‌شوند که در ایران، تفرقه رو به افزایش است، لذا براساس این تصور که چون در ایران یک مراسم ملی به یک میتینگ سیاسی علیه رییس‌جمهور و حامیان او تبدیل شده، روش خود را در مذاکرات علیه مردم ایران تغییر می‌دهند. لذا به کسانی که می‌خواهند مراسم روز ۱۳ آبان را به ضرر وحدت داخلی رنگ بزنند، توصیه می‌کنیم که روز ۱۳ آبان را با شعارها و روش‌های پسندیده، به زمینه‌ساز همبستگی و همدلی تبدیل کنند تا مردم ایران، آن را یک مراسم جناحی آن هم علیه روزهای خوش آینده نپندارند.

مصطفــی ‌ایزدی