دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

گنبد سلطانیه تاریخ در سیطره هنر


گنبد سلطانیه تاریخ در سیطره هنر

دوران استیلای ایلخانان مغول یک تحول اجتماعی بی نظیر را در تاریخ ایران به معرض آزمون آورد و تجربه انحلال قوم فاتح در فرهنگ قوم مغلوب یک بار دیگر در تاریخ سرزمینمان تجلی یافت

دوران استیلای ایلخانان مغول یک تحول اجتماعی بی‌نظیر را در تاریخ ایران به معرض آزمون آورد و تجربه انحلال قوم فاتح در فرهنگ قوم مغلوب یک بار دیگر در تاریخ سرزمینمان تجلی یافت. در پی تهاجم مغولان به ایران و زیر و رو شدن کلیه شئونات زندگی این سرزمین، به دنبال ویرانی‌ها و قتل و غارت‌ها، جابه‌جایی طبقات اجتماعی، درهم‌آمیختن نشانه های فرهنگی و تمدنی در قلمرو امپراطوری فاتحان، فرار مغزها، مسلط شدن بیگانه بر مملکت و...، دگرگونی‌های بنیادینی در جو فرهنگی این دیار ایجاد شد.

اما روح ایرانی که در همه مراحل دشوار نفوذ ملل‌های مختلف توانسته بود توانایی و اصالت خود را حفظ و حراست کند، این بار هم هرگز از پا نیفتاد و جنگجویان را به سرعت وصف‌ناپذیری در تمدن خویش هضم و پس از اندکی زمان از منظرهای گونه‌گون‌خواه مذهبی و دینی، خواه اخلاقی و خواه اجتماعی به لباس ایرانی درآورد.

محرز است که این سعی مستمر و جهد مستدام را باید در سایه پیدایش نهضت‌های فکری و فرهنگی که یکی پس از دیگری از گوشه و کنار بروز یافتند و همین‌طور روی کار آمدن بزرگمردان ایرانی‌منش در دربار حکومت مغولان جستجو کرد که فرهنگ را همچون حربه‌ای برای بازسازی‌ها و تجدید حیات ملی و قومی مغلوبین به کار گرفتند تا ملیت و تمدن موطن خویش را رهایی بخشند. در این اثنا بود که احیا و دوباره‌سازی‌ها و زدودن آثار ویرانی‌هایی که در پی حملات ویرانگران حادث شده بود آغاز می‌شود که یکی از پیشامدهای مهم آن هم روی کارآمدن شهرهای معروفی چون ارغونیه در تبریز و سلطانیه بوده است.

● بزرگ‌ترین گنبد آجری ایران

دشت سرسبز و زیبای سلطانیه در ۲۵ کیلومتری شرق شهرستان زنجان، به خاطر موقعیت خاص جغرافیایی و اقلیمی و عواملی چون هوای خوش، مناظر زیبا و مرغزارهای سرسبز، چشمه‌های زلال، شکارهای فراوان و قرار گرفتن بر سر شاهراه حیاتی جاده ابریشم، از دیرباز همواره مورد توجه بشر و محل استقرار طوایف مختلف واقع گردید و طبق شواهدی که از یافته‌های باستان‌شناسان به دست می‌آیند بصراحت می‌توان از اسکان ۷۰۰۰ ساله متمدنین در این دشت خبر داد که در چارچوب تپه ماهورهای باستانی و آثار ناملموس معماری قابل رویت‌ هستند. در دوران اسلامی نیز تا زمان حمله امیرتیمور گورکانی، سلطانیه سهمی اجباری را در تاریخ کشور بازی کرد و همچنان برای بروز نقشمایه‌های تمدنی اسلام مستعد بود.

اوج سلطانیه را باید در زمان اقتدار ایلخانان جست. چراکه آنان توجه شایانی را در ابتدای به امر به جهت داشتن چمنزارهای پر برکت برای گله‌ها و احشامشان بدین منطقه مبذول داشتند و به رغم این‌که این حوزه باستانی از موقعیتی عالی در شبکه راه‌های ارتباطی امپراطوری مزبور برخوردار بود از نظر سیاسی نیز مهم انگاشته و در برهه‌ای از زمان، از آن به عنوان محل برپایی اردوگاه‌های نظامی بهره‌برداری می‌کردند.

به این ترتیب انگیزه ساخت بزرگ‌ترین سازه معماری آجری جهان و اوج شهرسازی در دشت سلطانیه در زمان اولجایتو پادشاه اسلام یافته مغولی‌تبار که نام خود را به سلطان محمد خدا بنده تغییر داد به‌گونه‌ای زنده شد که سلطان را درصدد انتقال پایتخت از تبریز به سلطانیه واداشت.

ارگ سلطانیه به عنوان عظیم‌ترین ارگ تاریخی کشور که دورتادور شهر قدیم را درنوردیده محوطه‌ای است ۱۲ هکتاری مشتمل بر:

قلعه یا کهن دژ، برج و باروهای شانزده‌گانه، ۲ دروازه در جوانب شمال و جنوب، دارالقرآن، دارالیاده، دارالضیافه، دارالشفاء، دارالحفاظ، دارالسیاده، دارالحدیث، گنبد سلطانیه، بیت‌الحکمه، خانقاه، مساجد و مدارس، بازار، میادین، کاخ‌های سلطنتی، عمارت‌های بسیار و سرا و سراچه‌های متعدد، بنای معروف به کریاسی و بالاخره خندقی که به جهت تمهیدات امنیتی و حفاظتی متاثر از سنت نیاکان متمدن ساسانی نژادشان، گرداگرد شارستان سلطانیه کشیدند.

اما شوربختانه از آن همه فر و شوکت پایتخت مقتدر سلطانیه جز گنبد خانه و گورخانه سلطان محمد که در کمال توازن و تناسب و استفاده از مصالح شایسته بر پا شده، از سایر ابنیه که قرن‌ها نیز در نقاب خاک مستور شده و به مدد چندین سال کوشش حفاران و باستان‌شناسان، بقایایشان آرام آرام سر از خاک رهیدند، چندان چیزی از مجموعه بر جای نمانده است.

اولجایتو پس از ایجاد شهر، گنبد مشهورش را که بسان نگینی فیروزه‌ای‌فام در بطن آسمان نیلگون با درخشش در میان خشت‌ها و آجرهای شهر گوشه‌هایی از تاریخ هنر این دیار را به جهانیان عرضه می‌دارد بنا کرد و برای این کار هم هنرمندان و مهندسان حاذق را از هر کرانه به پایتخت فراخواند تا یکی از شاهکارهای تکرار نشدنی و بزرگ‌ترین بنای زمانه را در قالب شگفتی معماری اسلامی که ۹ سال (۷۱۳ـ۷۰۴) به طول انجامید، شکل گیرد. تا جایی که هم‌اکنون سازه سربلند سلطانیه پس از مسجد ایاصوفیه در استانبول ترکیه و کلیسای سانتاماریا دلفیوره (حضرت مریم) در شهر فلورانس ایتالیا که خود مأخوذی از بنای نامبرده است، رتبه سومین گنبد عظیم دنیا را مختص خویش داشته است.

درخصوص عملکرد بنا ۲ نظریه ارائه شده است: نظریه نخست مربوط به جغرافیدانان و مورخان اولیه است که بنای گنبد را به آرامگاه سلطان‌محمد خدابنده نسبت داده‌اند و نظریه دوم انتساب و اختصاص آن از طرف اولجاتیو به آرامگاه ائمه اول و سوم شیعیان است که قرار بوده به جهت افزایش رونق اقتصادی و اهمیت این شهر، به آنجا انتقال یابند که ظاهرا شاه به خاطر انتقادات و مخالفت‌های علمای شیعی از این عمل انصراف حاصل کرد. ولی مطالعات و بررسی‌های باستان‌شناسان در عناصر معماری، روشن ساخت که آرامگاه سلطانیه را به تقلید از آرامگاه‌های ایرانی که به جهت تدفین بزرگان احداث می‌شد، برافراشته‌اند و تشابهی که میان این بنا و برج آرامگاهی سلطان سنجر از پادشاهان سلجوقی در مرو به چشم می‌خورد دلیل واضحی برای صحه گذاشتن بر این مدعا است.

این سمبل نمادین از مختصات روح هنر بومی‌مان، از فونداسیون ۸ وجهی برخوردار و ۳ بخش گنبدخانه، تربت‌خانه و سردابه را در بر دارد که با احتساب طبقه همکف که شامل ۳ طبقه است با ایوان‌های هشتگانه، حدود ۱۰ اتاق و دهلیزهای ارتباطی، پلکان‌ها، پاطاق گنبد، پایه‌های ۸ ضلعی از سویی دیگر مناره‌ها و ۸ مؤذنه رفیع بی‌مانند را شامل می‌شود. گنبد سبویی‌شکل دوجداره فیروزه‌ای به قطر تقریبی۶۰‌/‌۲۵ سانتی‌متر که از ۲ قشر موازی و مجزا با پشت‌بندهای آجری مابین بر روی پلان استوانه‌ای تشکیل یافته و اولین نمونه گنبد زنی با این فرم در گیتی و البته نخستین اثر تاریخی است بخش دیگری از این بنای تاریخی است که چه در نمای درونی و چه سطح بیرونی گنبد از هنر کاشیکاری سود جسته‌ است.

از حیث امور تزئینی نیز اعم از آجرکاری، مقرنس، کاشیکاری، گچبری، کتیبه‌نویسی با انواع خطوط رایج تا اوایل قرن هشتم، تزئینات رنگ و نقاشی و تزئینات سنگی و چوبی، از موفق‌ترین نمونه معماری اسلامی است که ارکان مختلف زینتی را یکجا در خود نمایان داشته که به عقیده بسیاری از مورخان هنری نقطه عطفی در هنر اسلامی منفک شده از فنون ایرانی در جامعه‌ای با استیلای غیر ایرانی به شمار می‌رود.

لکن در این بنای تاریخی هر چند سبک و سیاق‌های وطنی به وضوح در خلق آن مشهود است، از نقطه نظر ترکیب فضا با معماری هیچ‌یک از مقابر ایرانی قبل خود مطابقت ندارد و این قضیه از ترکیب دالان‌های بسیار پیچیده و تودرتو سردابه و وجود واحدهای حجمی متعدد تراوش می‌کند که با یکدیگر هیچ‌گونه ارتباط فضایی ندارند. تفحص‌های انجام شده در این بنای تاریخی، متخصصان را بر آن داشت که ساخت این بنا را بر پایه عقاید شمن‌پرستی (نوعی آیین مغولی ـ بودایی) تعمیم دهند و بر این اساس گروهی حدس می‌زنند که سلطان پس از مدتی از اسلام روی برگردانیده و دوباره به اصل و مذهب خویش بازگشت.

گنبد این بنای تاریخی، با توجه به دانش بالا در امر اجرا و تناسبات، رعایت تمام زوایا و خطوط، سیستم معماری، ایستایی و هماهنگی کامل با دیگر اجزای سازه‌ای مجموعه سلطانیه، بسیار زیرکانه پدیدار شد و کشف چاه ۹ متری کف بنا که هیچ علائمی از استفاده آن وجود ندارد، برهانی است قاطع که در راستای محاسبات دقیق معماران در طراحی و تعیین موقعیت فضایی اثر از منظر استحکام خاک به شمار می‌رود.

به هر ترتیب سازندگان گنبد سلطانیه، خلاقیت در ایجاد چنین بنای منحصربه‌فردی را به مرزی رسانیدند که این اثر اکنون در زمره نوادر جهان جای گرفته است. جالب آن است که این اثر پس از ۳۹ سال مرمت در طی ۹ دوره بازسازی که چندی نیست از نصب آخرین کاشی آن می‌گذرد در سال ۸۴ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.

اکنون مسوولان پایگاه جهانی گنبد سلطانیه از سازماندهی برنامه‌هایی ممتد جهت حفظ و صیانت از مجموعه شامل برنامه‌های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت صحبت به میان می‌آورند که می‌بایست از طرف سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور و یونسکو در قبال آثار جهانی به اجرا درآید. احیای مجدد فضاهای گنبد اعم از فضاهای آموزشی، کتابخانه، موزه، دفتر فنی، دفتر گروه مرمت و...، تقویت تیم‌های تخصصی مختلف همچون مرمت تزئینات، مرمت‌سازه‌ای، باستان‌شناسی، مرمت اشیا و طراحی فنی سفال در قالب کارگاه‌های مختلف، تعیین مسیر‌های گردشگری پیرامون حریم ۱۴ هکتاری از جمله اقداماتی است که برای مانایی این اثر جهانی ایرانیان از سوی این سازمان در نظر گرفته شده است.

مهدیس نجف‌زاده