چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

بررسی نظری نابرابری های سلامت با تأکید بر رویکرد ساخت یابی


بررسی نظری نابرابری های سلامت با تأکید بر رویکرد ساخت یابی

به لحاظ تاریخی, بررسی تأثیر شرایط اجتماعی بر نابرابری های سلامت را می توان در چهره های مؤثر جامعه شناسی کلاسیک و پزشکی اجتماعی دنبال کرد به عنوان مثال پزشک لوئی رنه فرانسوی ویلرمه Louis Rene Villerme در نیمه نخست قرن نوزدهم با ارائه شواهد و مدارک مختلفی به بررسی تأثیر طبقه اجتماعی بر نرخ مرگ و میر می پردازد و در همین ارتباط انگلیس نیز در بررسی وضعیت زندگی طبقه کارگر در انگلستان تأثیر شرایط طبقاتی را بر وضعیت سلامت و رفاه جامعه مورد بررسی قرار داد Fongo ۲۰۰۴ ۱۹۵

در این مقاله ضمن معرفی برخی از رویکردهای عمده در مطالعه نابرابری‌های سلامت و محدودیت‌ آنها در ارائه توضیحی برای این نابرابری‌ها، با توجه به نظریه ساخت‌یابی و مفهوم قدرت در این رویکرد، برخی از واقعیت‌های مرتبط با نابرابری‌های سلامت مورد بررسی قرار گیرد. علاوه بر این، در این زمینه مفهوم قابلیت‌های جمعی به‌عنوان سازوکاری عمده در جهت ایجاد پویائی بین عاملیت و ساختار در نابرابری‌های سلامت مورد بررسی قرار می‌گیرد.

● مقدمه

به لحاظ تاریخی، بررسی تأثیر شرایط اجتماعی بر نابرابری‌های سلامت را می‌توان در چهره‌های مؤثر جامعه شناسی کلاسیک و پزشکی اجتماعی دنبال کرد. به‌عنوان مثال پزشک لوئی رنه فرانسوی ویلرمه (Louis Rene Villerme) در نیمه نخست قرن نوزدهم با ارائه شواهد و مدارک مختلفی به بررسی تأثیر طبقه اجتماعی بر نرخ مرگ و میر می‌پردازد و در همین ارتباط انگلیس نیز در بررسی وضعیت زندگی طبقه کارگر در انگلستان تأثیر شرایط طبقاتی را بر وضعیت سلامت و رفاه جامعه مورد بررسی قرار داد (Fongo ۲۰۰۴: ۱۹۵). با این حال مباحث مرتبط با نابرابری‌های سلامت صرفاً محدود به مطالعات آکادمیک نبوده است. چنانچه در طول دو قرن گذشته، توجه به تعیین کننده‌های مؤثر بر سلامت و عوامل مرتبط با توزیع نابرابر آن، از سوی جنبش‌های اصلاحی در سراسر اروپا، کانادا و آفریقای جنوبی مورد توجه بوده است. با این حال، وجه مشترک همه تلاش‌های صورت گرفته در این زمینه، علی‌رغم طرح دیدگاه‌های مختلف، توجه به نابرابری‌های سلامت و تلاش در جهت تبیین آن می‌باشد (Krieger ۲۰۰۱: ۶۷۲). علاوه بر این، مطالعات موجود را می‌توان با توجه به سطح تحلیل و هم‌چنین تأکید آنها بر یکی از عوامل و تعیین کننده‌های فردی و اجتماعی مؤثر بر سلامت، در دو سطح ترکیبی (Compositional) و زمینه‌ای (Contextual) مورد بررسی قرار داد. در سط ترکیبی، عوامل خطرزای فردی به‌ویژه شیوه زندگی فردی، یکی از محورهای عمده در تبیین نابرابری‌های سلامت می‌باشد. متقابلاً در سطح زمینه‌ای، عوامل محیطی و دیگر زمینه‌های اقتصادی اجتماعی و سیاسی کلان، عامل مؤثر در ایجاد نابرابری‌های سلامت است. نمونه چنین تحلیلی را می‌توان در آثار دورکیم در خصوص ارتباط بین میزان همبستگی اجتماعی در یک جامعه، با نرخ آسیب‌های اجتماعی مورد ملاحظه قرار داد. نمونه دیگر ازاین مطالعات، ارتباط بین عوامل بوم‌شناختی در فضاهای شهری با میزان دسترسی افراد به خدمات بهداشت عمومی می‌باشد (Veenstra ۲۰۰۱: ۸۶۰). با این حال، علی‌رغم اهمیت هر دو بعد ترکیبی و زمینه‌ای در مطالعات سلامت ارتباط بین این دو سطح از تحلیل در اغلب مطالعات مورد غفلت قرار گرفته است. دلیل عمده این امر را باید در عدم توجه رویکردهای موجود به دو سویگی کنش و ساختار در تبیین نابرابری‌های سلامت دانست. چنین امری عملاً مانع از ارائه تفسیری پویا از نابرابری‌های سلامت با توجه به تعامل دوسویه فرد و ساختار گردیده است. بنابراین با توجه به اهمیت این مووضع در این مقاله تلاش می‌شود تا اهمیت و چگونگی تعامل دوسویه فرد و جامعه در ارتباط با نابرابری‌های سلامت در قالب رویکردهای ساخت‌یابی و قابلیتی مورد بررسی قرار گیرد. باتوجه به این موضوع برخی از عمده‌ترین سؤالات مورد بررسی در این مقاله عبارتند از:

۱) آیا عوامل مؤثر بر نابرابری‌های سلامت را می‌توان ناشی از یکی از عوامل فردی یا ساختاری دانست؟

۲) رویکرد ساخت‌یابی با توجه به تأکید آن بر دوسویگی و تعامل فرد با ساختار چگونه می‌تواند به ارائه تبیینی از نابرابری‌های سلامت بپردازد؟

۳) قابلیت‌های جمعی از چه طریق می‌توانند منجر به افزایش پویائی عاملیت / ساختار گردند؟ در نهایت، آیا وجود قابلیت‌های جمعی در یک جامعه می‌تواند با افزایش فضای کنترل عاملان اجتماعی منجر به کاهش نابرابری‌های سلامت گردد؟ در مجموع، با توجه به گوناگونی این سؤالات این مقاله در سه بخش تهیه شده است. در بخش نخست، برخی از تعاریف مرتبط با نابرابری‌های سلامت با توجه به سطح تحلیل آنها به اختصار مطرح می‌شود. در بخش دوم نظریه ساخت‌یابی و چگونگی تعامل عاملیت و ساختار در ارتباط با نابرابری‌های سلامت مورد بررسی قرار می‌گیرد. در بخش سوم نیز به این نکته می‌پردازیم که چگونه رهیافت جدیدتری از رویکرد قابلیتی می‌تواند با ارائه شناخت بهتری از تعامل فرد و ساختار، راه‌حل مناسب‌تری را در جهت کاهش نابرابری‌های سلامت ارائه کند.

● تعریف سلامت و نابرابری سلامت

براساس تعریف سازمان جهانی بهداشت، سلامت را نباید صرفاً به معنای عدم نشانگان (سندروم) فیزیکی بیماری دانست. بلکه این مفهوم را باید شامل طیف گسترده‌ای از رفاه کامل جسمی روانی و اجتماعی در نظر گرفت. بنابراین،دستیابی به سلامت نه صرفاً به‌عنوان یک هدف، بلکه منزلهٔ منبعی در زندگی روزمره است که در نهایت می‌تواند منجر به افزایش احساس مثبت نسبت به زندگی و توانائی خویشتن‌یابی (Self actualization) در افراد گردد (Saylor ۲۰۰۴:۱۰۱). با توجه به این تعریف، تعیین کننده‌های سلامت را باید در طیف وسیعی از عوامل فردی، ساختی و حتی اکوسیستم جهانی مورد بررسی قرار داد (Davies and keily ۱۹۹۳: ۱۷). لذا با توجه به گستردگی مفهوم سلامت، و تعیین کننده‌های مؤثر بر آن، نابرابری سلامت را نباید صرفاً به معنی نابرابری در دستیابی به مراقبت‌های بهداشتی و خدمات درمانی دانست. بلکه نابرابری‌ها را باید با توجه به توانائی کنترل و بازبینی عاملان اجتماعی بر طیف گسترده‌ای از تعیین کننده‌های محیطی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مرتبط با سلامت مورد ارزیابی قرارداد (Dejong ۲۰۰۵). از این منظر، میزا نابرابری‌های سلامت در هر جامعه به نسبت و چگونگی تعامل عاملان اجتماعی با عوامل ساختاری و میزان برخورداری و دستیابی آنان به منابع و قواعد موجود در ساختارهای اجتماعی مرتبط می‌باشد. با توجه به این امر، ارتقاء سلامت و توانمندسازی افراد و گروه‌های اجتماعی، در جهت کنترل و نظارت بر عوامل و تعیین کننده‌های مؤثر بر سلامت یکی از ارکان عمده این رویکرد محسوب می‌شود.

● مروری بر نظریه‌های نابرابری سلامت

اگرچه در ارتباط نابرابری‌های سلامت و عوامل مؤثر بر آن نظریه‌های متفاوتی ارائه شده است با این حال در یک تقسیم‌بندی کلی دیدگاه‌های ارائه شده در این زمینه را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد.

۱) دیدگاه‌های زیستی

در این دیدگاه بر عوامل زیستی و ژنتیکی مؤثر در ایجاد طبقات و نابرابری‌های سلامت تأکید می‌شود. براساس این رویکرد، از آن‌جا که ژن‌ها نقش تعیین کننده‌ای در ایجاد طبقات اجتماعی دارند ارتباط بین عوامل اجتماعی و نابرابری‌های سلامت اساساً رابطه‌ای غیر واقعی و کاذب است زیرا با کنترل عوامل زیستی و ژنتیکی این ارتباط از بین می‌رود. با این حال شواهد به‌دست آمده از اصول ژنتیک و به‌ویژه عملکرد ژن‌ها نشان می‌دهد که اساساً سنجش تأثیر ژن‌ها به‌دلیل ارتباط متقابل بین آنها و عوامل محیطی بسیار پیچیده است. به‌علاوه، با توجه به این امر که بخش عمده‌ای از تفاوت‌های ژنتیکی با تغییرات محیطی و شیوه زندگی مرتبط هستند، ارائه تعریفی از سازمان‌های اجتماعی براساس اصول ژنتیک و فرض تجمع گونه‌های ژنتیکی در طبقات اجتماعی دشوار می‌باشد (Carpiano, Link and Phelan ۲۰۰۶). رویکرد دیگر در بررسی نابرابری‌های سلامت که همانند دیدگاه نخست بر عوامل زیستی تأکید دارد دیدگاه انتخابی (Selection explanation) می‌باشد براساس این دیدگاه وضعیت سلامت، خود عامل دستیابی افراد به موقعیت‌های اجتماعی و قرار گرفتن در طبقات مختلف است. این امر را می‌تواندر موقعیت اجتماعی بیماران اسکیزوفرنی در جامعه مشاهده کرد. با این حال در سال‌های اخیر رویکردهای دیگر متأثر از این دیدگاه شکل گرفته است که علاوه بر نقش عوامل زیستی بر نقش سایر عوامل اجتماعی، روانی در فرآیند انتخاب تأکید می‌کند. بنابراین، از اوایل دهه ۱۹۹۰ رویکرد چرخه زندگی (Life course approach) براساس مطالعات طولی به ارائه تعریفی از نابرابری‌های سلامت در گروه‌های سنی مختلف می‌پردازد. این رویکرد با تأکید بر انتخاب غیر مستقیم (indirect Selection) شانس دستیابی به سلامت مناسب و پایدار متأثر از رخدادهائی می‌داند که در طول زندگی یک فرد از سال‌هال اولیه کودکی و حتی پس از آن رخ می‌دهد. بنابراین افرادی که در کودکی از وضعیت سلامت نامساعدی برخوردارند به احتمال زیاد در بزرگسالی در طبقات اجتماعی محروم قرار گیرند. نهایتاً در این دیدگاه نابرابری‌های سلامت بازتاب میزان محرومیت‌های زیستی، روانی و اجتماعی تجربه شده فرد در دیگر دوره‌های زندگی است (Bartley ۲۰۰۴: ۱۱۱). در سال‌های اخیر ماهیت فردگرایانه رویکرد چرخه زندگی از سوی برخی از صاحب‌نظران مورد نقد قرار گرفته است این گروه با تأکید بر اقتصاد سیاسی چرخه زندگی معتقدند که چرخه زندگی یک فرد در طول زندگی تحت تأثیر عوامل متعددی همچون تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های کلان اقتصادی سیاسیت و ایدئولوژیکی قرار می‌گیرد که بخش عمده‌ای از آن خارج از کنترل و صلاحدید افراد، به‌ویژه گروه‌ها و طبقات فرودست است (Bartley ۲۰۰۴: ۱۱۵).

۲) دیدگاه‌های مادی

به رغم طرح دیدگاه‌های زیستی، مطالعات موجود تأثیر متغیرهای اجتماعی و اقتصادی را عامل تعیین کننده‌تری برای وضعیت سلامت می‌داند. در چارچوب این رویکرد تعریف‌های مختلفی به‌ویژه از دهه ۱۹۸۰ در رابطه با نابرابری سلامت مطرح شده است. یکی از رویکردهای اولیه در این زمینه، تعریف‌های مادی ملهم از رویکردهای مارکسیستی است. که عمدتاً حول محور تأثیر طبقات اجتماعی و نابرابری‌های سلامت متمرکز می‌باشد. به لحاظ تاریخی بخش عمده‌ای از مطالعات انجام یافته در نسل اولیه مطالعات همه‌گیرشناسی کلاسیک در این رویکرد قرار می‌گیرد که در این زمینه می‌توان به مطالعه چادویک و ویلرمه در خصوص تأثیر طبقه اجتماعی بر نرخ مرگ و میر یا مطالعه انگلس درباره شرایط زندگی طبقه کارگر در انگلستان قرن نوزدهم، اشاره نمود (Carpiano, Link and phelan ۲۰۰۶). این رویکرد با تعریف طبقه اجتماعی در ارتباط با شیوه‌های تولید، نابرابری‌های سلامت را محصول روابط طبقاتی می‌داند. در این دیدگاه مطالعات گسترده‌ای در خصوص تأثیر فقر بر نابرابری‌های سلامت انجام شده است. بخش عمده‌ای از تحلیل‌های ارائه شده در گزارش سیاه (Black report) (۱۹۸۲) مبتنی بر دیدگاه‌های مادی و طبقاتی است. با این حال مطالعات بعدی در این زمینه نشان می‌دهد عوامل مادی و طبقاتی به تنهائی نمی‌توانند تمام واقعیات مربوط به نابرابری‌های سلامت در بین دیگر گروه‌های قومی، نژادی و جنسی را تبیین کنند (Purdy and Banks ۲۰۰۷: ۷۲). یکی از مباحث عمده‌ای که در سال‌های اخیر در بحث اثرات نابرابری‌هیا اجتماعی بر سلامت مطرح شده است، چگونگی تأثیر نابرابری‌ درآمدی (Income inequality) بر سلامت می‌باشد که اساساً در دیدگاه‌های مادی جدید مطرح شده است. این دیدگاه با نقد درآمد ملی به‌عنوان عامل عمده در وضعیت سلامت در جوامع مختلف به‌دنبال ارائه توضیحی از این واقعیت است که چرا در برخی از کشورهای توسعه یافته به‌رغم بالا بودن شاخص‌های رشد اقتصادی، شاخص‌های مرتبط با سلامت در مرتبه‌ای پائین‌تر از سایر ملل قرار دارد. به‌عنوان مثال، گزارش توسعه ملل (۱۹۹۶) نشان می‌دهد که کشور آمریکا با وجود دستیابی به رشد پایدار به لحاظ برخی از شاخص‌های مرتبط با وضعیت سلامت، نظیر امید به زندگی، در رده بیستم و پس از کشورهائی نظیر یونان و کاستاریکا قرار دارد. با توجه به این امر برخی از پژوهشگران به جای تأکید بر اهمیت درآمد ملی به‌عنوان عامل تعیین کننده وضعیت سلامت، فرضیه درآمد نسبی (Relative income hypothesis) را مطرح کردند. براساس این دیدگاه توزیع نابرابر درآمد در جوامع مختلف عامل اصلی نابرابری‌های سلامت است. ارتباط بین نابرابری‌های درآمد و سلامت عمدتاً در دو سطح خرد و کلان مرح شده است (Macinka and Starfield ۲۰۰۳:۴۲۰). در سطح خرد، عمل عمده ارتباط بین نابرابری درآمد و سلامت فرآیندهای روان‌شناختی ناشی از مقایسه اجتماعی افراد و گروه‌های درآمدی مختلف با یکدیگر می‌باشد که در نهایت می‌تواند منجر به ایجاد احساس محرومیت نسبی شود. به‌عبارت دیگر در این سطح، تأثیر نابرابری درآمد بر سلامت بیش از آن‌که ناشی از فقدان منابع مادی باشد برآیند ادراک فرد از جایگاه خود در مقایسه با دیگران است. بنابراین، وضعیت و جایگاه نابرابر افراد در سلسله مراتب اجتماعی می‌تواند از طریق ایجاد عواطف منف نظیر (احساس شرم، استرس، بی‌اعتمادی و سوءظن) منجر به بروز رفتارهای پرخطر یا اختلال در وضعیت هرمونی روانی شود (Chandola, and Mamot ۲۰۰۰). متقابلاً، این دیدگاه در سطح کلان بر تأثیر نابرابری‌های درآمد بر فرسایش سرمایه اجتماعی و فروپاشی سازمان‌های اجتماعی و مدنی تأکید می‌کند (Kawachi and Kennedy ۱۹۹۷: ۲۱۸). چنین امری در نهایت می‌تواند منجر به کاهش مشارکت مؤثر مردم در کنترل و نظارت بر تعیین کننده‌های اجتماعی و سیاسی مرتبط با سلامت شود. در این سطح از تحلیل، سرمایه اجتماعی، یک ویژگی‌ بوم‌شناختی محیطی قلمداد می‌شود که توزیع متفاوت آن در جوامع و نواحی مختلف می‌تواند با توزیع نابرابر سلامت مرتبط باشد (Kawachi ۱۹۹۹: ۲۱۸).

۳) دیدگاه‌های رفتاری ـ فرهنگی

این رویکرد در ابتدا رفتارهای فردی غیر مسئولانه و پرخطر را عامل عمده در تفاوت‌های سلامت ارزیابی می‌کرد. اساس تحلیل در این رویکرد بررسی مستقیم رفتار فرد یا مدل رفتاری مستقیم (Direct behavioural model) است که براساس آن تأثیر شیوه زندگی فردی (همانند نحوه‌گذاران اوقات فراغت، میزان فعالیت‌های بدنی، تغذیه و...) بر وضعیت سلامت مورد بررسی قرار می‌گرفت (Bartley ۲۰۰۴: ۶۶). در این دیدگاه، شیوه زندگی فرد، با توجه به میزان کنترل فرد بر رفتار خود و محیط مورد بررسی قرار می‌گیرد که این امر خود با ویژگی‌های شخصی و روانشناختی افراد مرتبط است. بنابراین، ارتباط بین ویژگی‌های شخصی یک فرد و رفتارهای پرخطر همواره مستقل از موقعیت و جایگاه او در ساختارهای اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرد. به‌عبارت دیگر، توزیع افراد با ویژگی‌های روانشناختی متمایز در طبقات مختلف عامل عمده نابرابری‌ەای سلامت است (Bartley ۲۰۰۴: ۶۶-۶۷). با این حال، بررسی این نکته که چرا برخی از گروه‌ها و طبقات اجتماعی توجه بیشتری به امر سلامت دارند اساساً در قالب این رویکرد و دیگر رهیافت‌های فردگرایانه، شدوار است. با توجه به این مسئله،برخی از مطالعات اولیه برای ایجاد ارتباط بین شیوه زندگی و فرهنگ و نیز نق تعیین کننده عوامل فرهنگی در گرایش طبقات مختلف به رفتارهای سالم تلاش گسترده‌ای انجام دادند (Blaxter ۱۹۹۰: ۱۶). به‌ پیروی از این امر، برخی از مطالعات اخیر نیز با توجه به رهیافت نظری بوردیو، بر این نکته تأکید داشته‌اند که اساساً شیوه زندگی یک فرد با توجه به ذائقه فرهنگی موجود در هر طبقه متفاوت است. به نحوی که هر طبقه با مشروعیت بخشیدن به ذائقه فرهنگی خاصی، مرز خود را با دیگر گروه‌ها و طبقات اجتماعی متمایز می‌سازد. به‌عنوان مثال گیاه‌خواری در فرهنگ هندو نشانگر موقعیت بالای فرد در کاست برهمن است. در مجموع، یافته‌های به‌دست آمده در این زمینه نشان می‌دهد که فرهنگ یا شیوه زندگی جمعی (Collective life style) نقش عمده‌ای در نابرابری‌های سلامت دارد، حتی اگر این تفاوت‌های فرهنگی در حد نگرش‌های افراد نسبت به سلامت و رفتارهای پرخطر باشد. با توجه به قدرت بیانی چارچوب نظری بوردیو برخی از صاحب‌نظران حوزه سلامت همچون کتل، ویلیامز، فرولیچ و ونسترا به بررسی تفاوت‌ها و نابرابری‌های موجود در توزیع بیماری و سلامت پرداخته‌اند. در این زمینه، ونسترا با استفاده از رویکرد بوردیو به بررسی نابرابری سلامت در بین طبقات اجتماعی و ارتباط ذائقه‌ها و ترجیحات فرهنگی افراد و گروه‌های اجتماعی مختلف با وضعیت سلامت، می‌پردازد (Veenstra ۲۰۰۴: ۲۰۶۱). در مجموع آنچه که در این رویکرد اهمیت می‌یابد، این واقعیت است که وضعیت سلامت بیش از آن‌که یک انتخاب فردی و ناشی از شیوه زندگی فردی باشد متأثر از شیوه زندگی جمعی است. در مجموع همان‌گونه که از این دیدگاه‌ها مشخص می‌شود، پژوهش درباره تعیین کننده‌های اجتماعی سلامت غالباً در دو طیف عمده قرار می‌گیرد. در یک طرف، دیدگاه‌هائی قرار دارد که در آن بر نقش عوامل ساختاری و اکولوژیکی در توزیع سلامت و بیماری تأکید شده است. در مقابل، در دیدگاه‌های فردگرایانه، شیوه زندگی سالم و مسؤلیت‌پذیری فرد بیماری تأکید شده ست. در مقابل، در دیدگاه‌های فردگرایانه، شیوه زندگی سالم و مسئولیت‌پذیری فرد و هم‌چنین عوامل خطرساز فردی عامل عمده نابرابری‌های سلامت می‌باشد (Krieger ۲۰۰۱: ۶۷۳). مطالعات انجام شده در حوزه نابرابری‌های سلامت نشان می‌دهند که هر یک از این مطالعات با توجه به مفروضات هستی شناختی (Ontological) خود در دو گروه، تحلیل فردگرایانه و اجتماعی‌گرایانه، قرار می‌گیرند. سؤالی که در این دو سطح از تحلیل مطرح می‌شود این است که آیا وضعیت سلامت فرد ناشی از ویژگی‌ها و ظفیت فردی است یا متقابلاً آن را باید پیامد تعیین کننده‌های محیطی دانست (Muntaner and Williams ۲۰۰۰: ۸۹). با این حال، این دیدگاه‌ها با قرار گرفتن در یکی از رویکردهای کنش یا ساختار، تاکنون نتوانسته‌اند به ارائه توضیحی از نابرابری سلامت براساس نحوه تعامل و ارتباط عاملیت ـ ساختار بپردازند. نتیجه این امر، ارائه تحلیلی ایستا از نابرابری‌های سلامت و عدم درک تعامل و پویائی‌های موجود بین عاملیت و ساختار بوده است. با توجه به اهمیت این موضوع در سال‌های اخیر نظریه‌های مختلفی از سوی برخی از صاحب‌نظران در جهت نشان دادن تعامل بین عاملیت و ساختار مطرح شده است که در این مورد می‌توان به نظریه ساخت‌یابی (ساختاربندی (Structuration) گیدنز، دیدگاه مبتنی بر قابلیت فرد آمارتیاسن و شیوه زندگی جمعی، بوردیو اشاره کرد (Carpiano, Phelan and Lind ۲۰۰۶).

عباس گرگی

منابع

جواهری، فاطمه (۱۳۸۴). دلالت حرفه پزشکی برای نظم جامعه. مجله جامعه‌شناسی ایران، ۲.

سن، آمارتیا (۱۳۸۲). توسعه به مثابه آزادی. ترجمهٔ وحید محمودی (تهران: انتشارات دانشگاه تهران).

کسل، فیلیپ (۱۳۸۳). چکیده آثار آنتونی گیدنز. ترجمهٔ حسن چاوشیان (تهران: انتشارات ققنوس).

گیدنز، آنتونی (۱۳۸۴). مسائل محوری در نظریه اجتماعی، کنش، ساختار و تناقض در تحلیل اجتماعی.

ترجمهٔ محمدرضائی (تهران: انتشارات سعاد).

Bartley, Mel (۲۰۰۴). Health Inequality, Envirnment & Planing: Society & Space ۱۵. Blaxter, Mildred (۱۹۹۰). Health & Lifestyles (London: Routledge)

Bury, M. and J. Gabe. (۲۰۰۴). The Sociology of Health & Illness (London: Routledge)

Carpiano, Richard M,B,G. Link and JC Phelan (۲۰۰۶. Social Inequality and Health: Future Directions for the Fundamental Cause Explanstion. Working Paper (www.nyu edu/fasassr/socialclass/papers/futuredirections/pdf

Cattell,Vicky (۲۰۰۴. Social Capital to Explore Dyvamics Between Structure & Agency in the Context of Declining & Regenerated Neigbourhoods. Sociology, Vol. ۳۸ (۵

Chandola, Tarani and M.Marmot (۲۰۰۰). Social Epidemiology. (www. eprints. ucl. ac.uk/archive/۰۰۰۰۱۴۰۵/social-epidemiology.pdf)

Curtis, Sarah (۲۰۰۴). Health and Inequalitu (Iondon: Sage) Publications publications Ltd.

Davies, J.and Michael P.Kelly (۱۹۹۳). Healthy Cities, Research and Practice. (London: Routledge)

Dejong, Jocelyn (۲۰۰۵. Capabilities, Reproductive Health & Well-being (www,gprg,org)

Fongo, Kaori (۲۰۰۴). Social Epidemiology, Definition, History & Research Examples Envirmental Health & Preventive Medicine ۹.

Guareschi, Pedringo Jovchelor (۲۰۰۴). Participation, Health & the Resource Development in Southern Brazi (Journal of Health Psychology Vol. ۹ (۲

Ishtiaq Jamil and R. Muriisa, (۲۰۰۴). Builking Social Capital in Uganda: the role of NGOs in Mitigation HIV/AIDS Challenges. (www.istr.org.conferences/toronto/working Papers/jamil. ishtiag.pdf.

Kawachi, Ichiro (۱۹۹۹). Income Inequality & Health Pathways & Mechanism, Health Services Research, ۳۴ (۱

Kawachi, Ichiro and Bruce Kennedy (۱۹۹۷). Socioeconomic Determinants of Health: Healh & Social Cohesion: Why care about income (http://www.bmj.com/cgi/content)

Krieger, Nancy (۲۰۰۱). Thoeries fof Social Epidemiology In The ۲۱ St. Century an Ecosocial Perspective. International journal of Epidemiology Vol. ۳۰ No. ۴.

Macinka, James and Shi Starfield (۲۰۰۳). Incom Inequality & Critical Review The Literature Mekical Care Reasearch & Review Vol. ۶۰. No. ۴ PP: ۴۰۷ -۴۵۲.

Purdy, M. and D. Bands (۲۰۰۱). The Sociology and Polotics of Health (London: Routledge Robeyns, Ingrid (۲۰۰۵). The Capability Approach: A Theoretical Survey. Journal of Human Development, Vol. ۶, No.۱.

Saylor, Coleen (۲۰۰۴). The Circle of Health A Health Definition Model. Journal of Holistic Nursing, Vol, ۲۲ No. ۲.

Solavae, Ibrahim (۲۰۰۶). From Individual to Collective Capabilities: The Capability Approach as a Conceptual Frameqork for Self - Help Journal of Human Development Vol. ۷, No. ۳. Columbia, Canada (www,elsevier,com/locate/health place).

Williams, Gareth H, (۲۰۰۳). The Determinants of Health: Structure, Context & agency. Sociology of Health & Illness. Vol ۲۵.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید