شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

وجوهات و تطهیر


وجوهات و تطهیر

مردی خدمت امام صادق (ع) آمد و پول فراوانی به عنوان سهم امام آورده بود، آن هم با امکانات آن زمان، با راه های دور و نبودن وسایل سفر و بودن راهزن های در کمین که با قافله حرکت می کردند. …

مردی خدمت امام صادق (ع) آمد و پول فراوانی به عنوان سهم امام آورده بود، آن هم با امکانات آن زمان، با راه های دور و نبودن وسایل سفر و بودن راهزن های در کمین که با قافله حرکت می کردند.

خلاصه زحمت فراوانی کشید تا خود را به مدینه و خدمت امام صادق (ع) رسانید. وقتی آمد امام احساس کرد که عجب و غروری او را گرفته که من خیلی کار کرده ام که این همه پول آورده ام. عجب بیماری مهلکی است و امام هم طبیب حاذق است.

باید بیمار را معالجه کند و غرور و تکبر او را بشکند. لذا خادمشان را صدا زدند که بیا و آن تشت رختشویی را که در گوشه حیاط افتاده بیاور. وقتی آورد. فرمود: سرازیرش کن. وقتی سرازیر کرد، آن مرد دید سکه های طلا و نقره و جواهرات فراوان از تشت فرو ریخت.

تلی شد حایل میان این مرد با غلام امام. سپس فرمود: شما خیال نکنید که ما به شما نیاز داریم که از شما پول می گیریم. ما منت بر شما داریم که از شما می پذیریم. «انما ناخذ منکم ما ناخذلنطهرکم» ما که از شما پول می پذیریم، برای این است که شما را پاک کنیم. (۱)

۱- صفیر هدایت، انفال ۳۱، آیه الله ضیاءآبادی