چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا

اسلحه بزرگ


اسلحه بزرگ

کاربرد رسانه در فرایند جهانی سازی

شوپنهاور می‌گفت «جهان بازنمود من است». منظورش این بود که من جهان را از روزنه بینش و ادراک خود می‌شناسم. امروز در عصر اطلاعات و رسانه، این حکم دیگر جایی برای بیان ندارد.در این دوره باید گفت:جهان بازنمود رسانه هاست. ژان بودریار در این باره می‌گوید، روزی روزگاری رسانه آئینه‌ای فرض می‌شد که واقعیت را بازتاب می‌کند و باز می‌نمایاند، امروز رسانه «خود واقعیتی را از راه وانموده می‌سازد» که حتی مهمتر از خود واقعیت است.

بودریار، به امثال مارشال مک لوهان که جزو ستایشگران رسانه‌ها بودند می‌تاخت. مک لوهان «مبدع نظریه دهکده جهانی» معتقد بود که رسانه‌ها به فهم حقیقت و معنا کمک می‌کنند و باعث جهانی شفاف می‌شوند که در آن همه چیز روشن و واضح است. ولی این خیالی خام بود، چون رسانه‌ها تنها توجیه‌گر سیاست‌های قدرت‌های گردانندگانشان هستند و از آن برای «جهانی‌سازی» ارزش‌هایشان و سیاست‌های خود سود می‌جویند. جهانی‌سازی در واقع یک پروژه هدفمند در جهت غربی‌سازی و یا حداقل مانع‌زدایی در نیل به این هدف است. امروز ایالات متحده به عنوان یک امپریال رسانه‌ای و خبری، شدیداً مشغول رسوخ به ذهن و قوه تعقل مردمان است. این کشور بیشترین حجم سرمایه‌گذاری و فعالیت را در حوزه رسانه دارد. البته با این هدف که بیشترین سهم را هم از پروژه جهانی‌سازی به خود اختصاص دهد.

عمده فعالیت رسانه‌ها جهت دادن به افکار عمومی است، یعنی برای اذهان عمومی ذائقه می‌سازند و بعد دائماً سیاست‌های خود را القا می‌کنند تا جایی که فرد از جدا کردن نظر خود و نظرات القا شده ناتوان می‌شود. در چنین وضعی دولت‌های امپریالیست ژست دموکراتیک به خود می‌گیرند و از سیاست خارجی تهاجمی خویش به عنوان [خواست افکار عمومی] نام می‌برند. وزیر امور خارجه سابق امریکا (البرایت) در برابر سنا اظهار داشت که قدرت رسانه تلویزیون جهت ارائه تصاویری از درد و خشم به درون خانه‌های ما، فشار را برای مداخله سریع در مناطق بحران زده و نیز عدم مداخله در مواقعی که رویداد‌ها طبق برنامه پیش نمی‌روند افزایش داده است. حتی برخی از مقامات سطح پائین وزارت خارجه امریکا مثل (جان شاتوک) ابراز داشتند، این رسانه‌ها بودند که ما را به سومالی بردند و از آنجا خارج کردند. «پطرس غالی» دبیر کل سابق سازمان ملل، می‌گفت: نقش (سی‌ان‌ان) بر دیپلماسی چنان است که باید آن را شانزدهمین عضو شورای امنیت به شمار آوریم.

رسانه‌ها به واقع در فرایند جهانی‌سازی کارویژه یکسان‌سازی افکار عمومی را بر عهده دارند و جهانی‌سازی به ساخت جهانی می‌انجامد که همه مثل هم فکر می‌کنند.البته این کار با اقناع توده‌ها انجام نمی‌گیرد بلکه تنها با تبلیغات سعی در القای سیاست‌های مدیران و سرمایه گذاران خویش را دارند.

رسانه که روزی به عنوان رکن چهارم دموکراسی نامیده می‌شد، امروز ابزاری در جهت تمامیت خواهی و پروژه غربی‌سازی جهانی است. رسانه‌های فراگیر دموکراسی‌های غربی مدعی داشتن نمایندگی مردم و وظیفه حفاظت از دموکراسی هستند و مردم استفاده کننده از مطبوعات و تلویزیون این دموکراسی‌ها هم تولیدات آن منابع خبری را اساس شیوه تفکر و عملکرد خود در جهان قرار داده‌اند. در واقع رسانه برای قدرت‌های سرمایه‌داری در فرایند جهانی‌سازی، در حکم دستگاه کنترل از راه دور انسانها در هر کجای دنیاست.

صاحبنظران برای اعمال پدیده قدرت سه مجرا قائلند، قدرت پاداش دهنده، تنبیه کننده و قدرت شرطی شده. رسانه‌ها در واقع از قدرت شرطی کننده سود می‌برند. چه، فردی که قدرت بر آن اعمال می‌شود بی‌خبر از این سلطه است و آن را با نظر شخصی خود اشتباه می‌گیرد. رسانه با استفاده از این حربه درصدد رسوخ به اذهان توده‌هاست.

فرایند جهانی‌سازی یا [امریکایی‌سازی جهان] در چند دهه اخیر ضربه‌های مهلکی به هویت‌ها و تنوع فرهنگی با بهانه غلبه یک فرهنگ غالب، در جای جای دنیا زده است. تا جایی که دولت‌های متحد امریکا مثل کانادا، فرانسه و کشور‌های اسکاندیناوی این تحرکات را نگران کننده یافتند و برای محصولات فرهنگی امریکایی موانعی از قبیل تعرفه‌های گمرکی و سهمیه، ایجاد کردند. قصد آنها از این کار حفاظت از منابع تولید‌کنندگان محلی و فرهنگ ملی بوده است، حتی دولت کانادا با هدف حفاظت از موسیقی بومی، تصمیم به جلوگیری از ورود سرمایه‌گذاری‌های امریکایی در رسانه‌های کانادایی و صنایع فرهنگی کانادا گرفته است.

رسانه‌ها در فرایند جهانی‌سازی مؤید گفتمانی خاص هستند.از این زاویه، طرز عمل رسانه‌ها به گونه‌ای است که برای گفتمانی خاص ارجحیت قائلند و از واقعیت، اشکالی خاص و مطابق با سیاست‌های خود می‌سازند. این‌گونه اعمال نفوذ و هدایت افراد به سمت سیاست‌های خاص در واقع در تناقض با شعارهای لیبرال دموکراسی است که توسط گردانندگان این رسانه‌ها ابراز می‌شود. فلاسفه لیبرالی چون لاک و میل، بر روی استقلال فرد از دیگران تأکید داشتند و در عین حال دشمن هر گونه سانسور و اعمال نفوذ بر دیگران بودند.ولی جهت‌دهی و غرض ورزی چندش‌آور در عین حال ملول کننده برنامه‌های ماهواره‌ای نشانگر استفاده ابزاری از اندیشه‌های لیبرال تنها برای تزئین ویترین‌هاست و داعیه آنها در جهت رعایت و دفاع از تکثر فرهنگ‌ها بدل به یک شعار فریبنده برای تحمیق ذهن توده‌ها و گسترش تمایلات تمامیت‌خواهانه گردانندگان رسانه‌های غربی است.