پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

سید شهاب الدین حسینی و دغدغه هایی فراتر از بازیگری


سید شهاب الدین حسینی و دغدغه هایی فراتر از بازیگری

زمانی دوست داشتم به لحاظ اقتصادی مستقل باشم, وقتی در خانه پدرم زندگی می کردم برای آن استقلال سراغ آرایشگری و طلاسازی رفتم

● نحوه راهیابی به سینما

از زبان خودش: «وقتی دیپلم گرفتم، رها شدم. دیگر سرنوشتم به‌خودم بسته بود. یا سربازی یا دانشگاه.‌ نقشه‌ای نداشتم، درس خواندم، روان‌شناسی قبول شدم. زمانی ‌که در دانشگاه بودم، بیشتر از این‌که با بچه‌های هم‌رشته‌ خودم بجوشم، با بچه‌های دپارتمان تئاتر می‌گشتم. با آن‌ها در جشنواره‌های مختلف تئاتر دانشجویی شرکت می‌کردم. آن فضا را تجربه کردم، دیدم بله علاقه‌مندم. ۲ سال تمرین می‌کردیم برای دو تا اجرا، فقط ۲ تا! یک سال هر روز در تالار مولوی تمرین می‌کردیم، با نیما رئیسی، ستاره اسکندری و... چه دورانی بود. بعد پیرو شرکت در جشنواره تئاتر چند اجرا انجام دادم. در آن‌جا با گروهی آشنا شدم تا این‌که به محمد مهدی رسولی معرفی شدم و برای اجرای برنامه اکسیژن، تست دادم و بین ۱۴۰_۱۳۰ نفر انتخاب شدم. بعد از اجرای این برنامه و حضور در سریال پلیس جوان، پا به عرصه بازیگری گذاشتم. (منبع: کانون خانواده)

● ویژگی‌ها و خصوصیات یک متولد بهمن

مهربان‌، صمیمی ‌و انسان‌‌دوست‌، درستکار، صادق‌، شریف‌، راستگو، رو‌راست ‌و وفادار، مبتکر، اصیل‌ و خلاق‌، مستقل‌، بی‌نیاز، ‌متفکر و روشنفکر، سرکش‌، نافرمان‌، لجوج‌، خود‌رای‌، یک‌‌دنده ‌و غیرقابل‌پیش‌‌بینی‌

‌ اساسا صاحب‌ شخصیتی‌ قوی‌ و جذاب‌ هستند. آنها به‌ دو گروه ‌اصلی‌ تقسیم‌ می‌شوند: گروه‌ اول‌ خجالتی‌، حساس‌، مهربان‌، با‌ملاحظه‌، صبور، شکیبا و کم‌رو و گروه‌ دیگر پر‌شور و شوق‌، شاد، سرزنده‌، پر‌نشاط و خودنما که‌ گاهی‌ اوقات‌ عمق‌ شخصیت‌ قوی‌ خویش‌ را زیر پوشش‌ بی‌‌خیالی‌ و بازیگوشی ‌پنهان‌ می‌سازند ولی‌ هر دو گروه‌ با شیوه‌هایی‌ متفاوت،‌ مصمم‌، با اراده‌ و مقتدر هستند و‌ عقیده‌ای‌ راسخ‌ دارند، اگرچه‌ زمانی‌ که‌ به‌ دنبال‌ یافتن‌ حقیقت‌ هستند، به‌رغم‌ تمام‌ صفات‌ بالا آنقدر صادق‌ هستند تا به‌ اشتباه‌شان‌ اعتراف‌ کرده‌ و نقطه‌نظرات‌شان‌ را عوض‌ کنند، هر چند که‌ شدیدا به‌ آنها معتقد باشند.

● دیدترین مصاحبه‌ها‌

زمانی دوست داشتم به لحاظ اقتصادی مستقل باشم، وقتی در خانه پدرم زندگی می‌کردم برای آن استقلال سراغ آرایشگری و طلاسازی رفتم. البته در آن شغل‌ها دوام نیاوردم، چراکه آن‌ها انتخاب من نبودند. نوجوانی بودم که دلم می‌خواست دستم توی جیب خودم باشد. بنابراین همزمان با کار کردن، درس هم می‌خواندم‌. خانواده‌ای از قشر معمولی و متوسط داشتم، همه چیز سقف داشت، پول‌توجیبی‌های‌مان هم سقف داشت.‌ (منبع: کانون خانواده)

دنیرو در فیلم ضعیف هم بازی کرده، اما در آن فیلم‌ها هم خوب بوده. این نشان می‌دهد بازیگر‌انی چون دنیرو در ذهن‌شان برای بازیگری به یک تعریف درست رسیده‌اند و تمام وجوهات نقش را به بهترین شیوه به مخاطب منتقل می‌کنند. ( رویش)

به نظرم احمقانه است که‌ بخواهم داستین هافمن بشوم. دراین صورت من می‌شوم یک کاریکاتور دربرابر اصل. اما می‌شود با ایده گرفتن از هافمن بازی بهتری ارائه داد. (مجله رویش)

موقعی که برای سریال مدار صفر درجه در لهستان بودم، هنرورانی برای بازی در فیلم ما حضور داشتند که این کار، شغل دوم و سوم همگی‌شان بود و شغل اصلی‌شان، مهندسی راه و ساختمان و مهندسی کامپیوتر و... بود. نکته جالب این بود که هنروری که مهندس بود اگر در نقش گارسون بازی می‌کرد، تصور می‌کردید ‌ ۳۰ سال است گارسون است! زیرا عاشقانه کارش را انجام می‌داد‌. (مجله رویش)

یادداشت شهاب حسینی برای جدایی نادر...: «باز یک نگاه دیگر از اصغر فرهادی. اما این دفعه خیلی اجتماعی‌تر به‌نظر می‌آید. محدودیت‌های شخصیت‌های «درباره الی» در این فیلم وجود ندارد. اینجا قصه در دل اجتماع اتفاق می‌افتد. اصغر فرهادی مهارت بیانی خیلی خوبی در تصویر دارد. ‌فیلم‌سازی و فضاسازی را خیلی خوب می‌شناسد. من همیشه می‌گویم، اصغر فرهادی وقتی آدم را به کشتی‌اش دعوت می‌کند، آدم می‌تواند روی عرشه تایتانیک برود، بایستد و از دریا لذت ببرد. کار دیگری نمی‌‌توان کرد.» (مجله فیلم)

تصور می‌کنم آن نقطه ای که آدم به جایی می‌رسد که فکر می‌کند بهترین داوری را خودش در مورد خودش انجام داده و دیگران تشخیص درستی نداشته و حق او را نداده‌اند، آغاز یک سراشیبی است.‌ ‌اگر قرار بود بازیگر خودش درباره ‌کار خودش قضاوت کند، دیگر نیاز به کارگردان نداشت! (راسخون)

خیلی دوست دارم یکی بیاید ‌بگوید که ببین، در فلان جای فیلم سر من کلاه نرفت؛ داری بد بازی می‌کنی. دلم می‌خواهد یکی اینها را ببیند. ‌هیچ‌کدام از این جایزه‌ها قطعی نیست. مثلا وقتی‌ به‌عنوان بهترین بازیگر مرد انتخاب شدم،‌ مگر واقعا‌ بهترین بازیگر مرد این سرزمینم؟ نه! من روی صحنه، از بسیاری از بازیگران تئاتر ضعیف‌ترم. از خیلی از بازیگران سینما هم ضعیف‌ترم. آقای مهدی هاشمی خیلی از من بهتر است. خیلی‌ها از من بهترند. (راسخون)

زمان بچگی ما دستگاه ویدئو جنس قاچاق محسوب می‌شد. دسترسی به فیلم نداشتیم. ‌۷-۶ ساله بودم که پدرم یک آپارات خرید و ۲تا فیلم دیدم که حسابی یادم مانده؛ یکی جیسون و آرگونات‌ها بود و یکی هم سندباد، با آن جلوه‌های ویژه‌ عروسکی آن موقع. بعد هم که فیلم‌های ویدئویی را کرایه می‌کردیم و می‌دیدیم. یک‌دفعه در ۲ روز ۲۰‌تا فیلم می‌دیدم! وسط این‌ها همه‌جور فیلمی بود. فیلم‌های کمدی معمولی بود، اما ده فرمان هم بود، بن‌هور، اسپارتاکوس، محمدرسول‌الله، غازهای وحشی، شاهین صحرا، آپاچی ها، حماسه ‌کئوما و... هم بود.

‌‌در بچگی،‌ آدم‌های بزرگ و کارهای بزرگ‌شان ما را شیفته می‌کردند. یادم هست در تلویزیون فیلمی دیدم درباره‌ ناپلئون بناپارت. بین آن صحنه‌های عظیم و جنگ‌های مفصل، سکانسی یادم ماند که ناپلئون وقتی در روسیه در جنگی شکست می‌خورد، شب خسته و کوفته برمی‌گردد به چادرش تا بخوابد، می‌بیند آجودانش روی تختش خوابیده. آجودان را بیدار نمی‌کند، می‌نشیند روی صندلی‌اش و سرش را به دستش تکیه می‌دهد و می‌خوابد. این لحظه‌ها را فقط سینما به‌وجود می‌آورد. من شیفته‌ این شکوه انسانی شدم و دنبال سینما رفتم.‌‌(راسخون)

حقیقتش این است که دیگر دنبال یک لقمه معرفت برای خودم می‌گردم. اگر فیلمی به من چیزی یاد داد، آدم‌ترم کرد، با واقعیت‌های بزرگ‌تری آشنایم کرد،‌ می‌روم و کار می‌کنم. (راسخون)

می‌خواهم کارگردانی را نیز تجربه کنم. البته نگاهم به کارگردانی فرق می‌کند، این‌طور نیست که بخواهم کارگردان معروف و محبوبی شوم. می‌خواهم در راستای دغدغه‌های فکری و انگیزه‌های شخصی خودم کار کنم.

الان واقعا خسته شده‌ام. خیلی بد است که علاقه در کار کم‌کم از بین برود و شغل فقط یک شغل باشد و بس! شاید یک دوره‌ای باشد و بگذرد ولی الان از لحاظ روحی دیگر احساس خوبی ندارم. شاید هم باید بروم بازسازی، مهارت‌های تازه یاد بگیرم و نو بشوم و وقتی برگردم که حرف جدیدی برای گفتن داشته باشم، وگرنه ادامه این مسیر، بدتر خواهد شد. متاسفانه در جامعه ما ‌مردم گذشته‌ها را زود فراموش می‌کنند! (کانون خانواده)

● حاشیه‌های زندگی خصوصی‌

چند سالی می‌شود که با افتتاح یک کافه در لواسان، روزگار می‌‌گذراند: «کافه هنر، فرصتی است تا همه خود واقعی من را ببینند، زمانی که فقط خودم هستم، سیدشهاب‌الدین حسینی. فارغ از همه بازی‌ها و نقش‌ها. این‌جا فقط خودم هستم، تمام و کمال، نه بیشتر و نه کمتر. این‌جا فرصتی است برای مقابله رودررو با همه مردمی که دوست‌شان دارم و دوست دارم آن‌ها من را همینطور که هستم، ببینند و بشناسند. . . . »

● فیلم‌گرافی‌

▪ مهم‌ترین فیلم‌های سینمایی

واکنش پنجم(۱۳۸۱)، شمعی در باد‌(۱۳۸۲)، قتل آنلاین‌(۱۳۸۴)‌،‌‌ دل‌شکسته و محیا (۱۳۸۶)،‌ سوپراستار و درباره الی (۱۳۸۷)، پرسه در مه‌ (۱۳۸۸)، جدایی نادر از سیمین و آفریقا (۱۳۸۹)

▪ سریال‌ها‌

پس از باران (۱۳۷۹)،‌ پلیس جوان (۱۳۸۰)، تب سرد (۱۳۸۲)، مدار صفر درجه‌ (۱۳۸۵)، شوق پرواز (۱۳۸۸) و سرزمین کهن (۱۳۸۹)

● پرفروش‌‌‌ترین‌فیلم‌ها‌

‌«درباره الی » ‌۲ میلیارد تومان ‌و سوپراستار ‌یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان ‌

● ‌افتخارات‌‌

▪ دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم محیا- (۱۳۸۶)

▪ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم سوپر استار- (۱۳۸۷)

▪ جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از نخستین جشنواره فیلم‌های تلویزیونی برای بازی در فیلم تنهایی-(۱۳۸۸)

▪ تندیس شایستگی بهترین بازیگر نقش اول مرد در چهاردهمین جشن بزرگ سینما برای فیلم‌های پرسه در مه و درباره الی- (۱۳۸۹)

▪ تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد از نگاه منتقدان در چهارمین شب منتقدان کشور برای فیلم پرسه در مه-(۱۳۸۹)

▪ دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جدایی نادر از سیمین- (۱۳۸۹)

▪ برنده خرس طلایی جشنواره بین‌المللی برلین- (۲۰۱۱)، برای فیلم جدایی نادر از سیمین (گروه بازیگران فیلم)

منبع : زندگی ایده آل