جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

داستان آدم های معمولی در سینما


داستان آدم های معمولی در سینما

بیش از یک قرن پیش هنر سینما و فیلم سازی یک پدیده بود, پدیده ای که در چشم انسان های قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی بیشتر به یکی از عجایب خلقت شباهت داشت تا یک اتفاق علمی و هنری

نگاهی به فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین

بیش از یک قرن پیش هنر سینما و فیلم‌سازی یک پدیده بود، پدیده‌ای که در چشم انسان‌های قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی بیشتر به یکی از عجایب خلقت شباهت داشت تا یک اتفاق علمی و هنری ولی امروز ماهیت سینما با گذشته بسیار متفاوت شده است؛ دیگر کسی صرفا به خود سینما به‌عنوان یک شاهکار نگاه نمی‌کند؛ حالا سینما تنها یک هنر است که از دل آن هزاران شاهکار بیرون می‌آید.

از نگاهی دیگر، سینما یک رسانه است، رسانه‌ای که می‌تواند بیان‌کننده مسائل پیرامون یک جامعه امروزی یا کهن باشد و یا شاید با صورت دیگری ظاهر شود، به صورت یک قصه‌گو و مخاطبان خود را همراه خود برای ساعتی مشغول یک ماجرا نگه بدارد و درنهایت تنها به یک نام خوانده بشود: سینما. از دریچه این تعریف، که البته توضیح کاملی از هنر سینما نیست، می‌خواهیم نگاهی بیندازیم به آخرین ساخته «اصغر فرهادی» و کمی دقیق‌تر فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» را از نظر بگذرانیم.

● خلاصه داستان

سیمین (لیلا حاتمی) قصد دارد که به همراه همسرش نادر (پیمان معادی) و دخترش ترمه (سارینا فرهادی) از ایران مهاجرت کند؛ این درحالی است که نادر نمی‌خواهد و نمی‌تواند پدر بیمارش (که به بیماری آلزایمر مبتلا است) را ترک کند. هر دو نشان می‌دهند که با جدایی مشکلی ندارند ولی از خیر سرپرستی دخترشان نمی‌گذرند. نادر به‌تنهایی از عهده مراقبت از پدرش برنمی‌آید پس مستخدمی به‌نام راضیه (ساره بیات) را استخدام می‌کند که بدون اطلاع همسرش حجت (شهاب‌الدین حسینی) این کار را انجام می‌دهد.

● یک روایت تفکربرانگیز

«جدایی نادر از سیمین» تنها یک روایت نیست که ما را برای ساعتی درگیر سال‌های طولانی یک ماجرای عاشقانه یا جنایی بکند، هرچند که این فیلم روایت ناگواری از چند روز پایانی زندگی زناشویی یک زوج جوان است، ولی در برشی چندروزه به تصویر کشیده می‌شود و بیشتر از آن‌که یک قصه‌گو باشد، بستری است برای فکر کردن. بعضی‌ها معتقدند، فرهادی با این فیلم می‌خواست «درباره الی» را تکمیل کند ولی به هر حال اصغر فرهادی در «جدایی نادر از سیمین» با یک نگاه جامعه‌شناسانه به توصیف قسمتی از جامعه ایران امروز پرداخت و در لایه‌های مختلف به موضوعاتی مثل دروغ، تعهد، وظیفه پدر و فرزندی، طلاق، حس وطن‌دوستی، دین‌داری، فقر و زندگی پرمشغله شهری پرداخت.

این فیلم مخاطبان موافق و مخالف زیادی داشت، بعضی‌ها معتقد بودند که این فیلم کاملا دینی است و برخی با این موضوع مخالف بودند، که البته تصمیم‌گیری راضیه (ساره بیات) تا حدودی وضعیت را مشخص می‌کرد. پایان بندی فیلم و تصمیمی که مخاطب برای خودش انتخاب می‌کند هم می‌تواند مواضع مختلفی را برای مخاطب این فیلم به وجود بیاورد.

● در ترازوی عدالت

سیمین قصد مهاجرت دارد و نادر که وظیفه نگهداری از پدر پیرش را برعهده دارد از همراهی با او سرباز می‌زند و در این میان موضوع مورد مناقشه سرپرستی دختر نوجوان این زوج است، در واقع او تنها شخصیتی است که ترحم مخاطب را برمی‌انگیزد، چراکه از نگاه مخاطب، پدر و مادر او نیازی به همراهی و یاری از سوی فرد دیگری ندارند. از همین‌جای فیلم، بیننده درگیر قضاوت شده و توجهش به جملات بازیگران در پیشگاه قاضی دادگاه خانواده دقیق‌تر جلب می‌شود؛ تماشاگر جدایی نادر از سیمین، مدام می‌کوشد تا خود را برای لحظه‌ای در جایگاه قاضی گذاشته و رای را به نفع یکی از طرفین اعلام کند ولی با گذشت زمان، این قضاوت سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود تا جایی که بیننده این وظیفه خطیر را به پایان‌بندی فیلم‌نامه واگذار می‌کند.

● یک چاشنی برای تلخی بیشتر

اصغر فرهادی در مقام کارگردان و نویسنده اثر، به جلب حس قضاوت بیننده قانع نمی‌شود و در ادامه داستان با افزودن دو شخصیت محوری دیگر که از طبقه دیگری از اجتماع می‌آیند، حس همذات‌پنداری مخاطب را نیز به کار می‌گیرد. حالا راضیه و شوهرش حجت نیز پا به زندگی نادر و سیمین می‌گذارند و بر تلخی این ماجرا می‌افزایند.

راضیه که به منظور نگهداری از پدر نادر برای کار به منزل آن‌ها آمده است (این‌طور برداشت می‌شود که این کار پیش از این برعهده سیمین بوده و حالا او خانه را ترک کرده است) با ندانم‌کاری‌هایش، نادر و به‌دنبال آن، سیمین را درگیر دعوای حقوقی دیگری می‌کند که بر پیچیدگی این روایت کوتاه می‌افزاید، روایتی که گویا فرهادی برای لحظه‌لحظه آن برنامه‌ریزی کرده است، به‌طوری که نویسنده در ابتدا شخصیت‌‌های داستانش را در وضعیتی ‌ساده قرار می‌دهد و با جلو رفتن داستان، به روش ماهرانه‌ای پیچیدگی‌های آن را آشکار می‌‌کند.

● شخصیت‌های واقعی

شخصیت‌های فیلم جدایی نادر از سیمین خیلی باورپذیرند و بیننده آن، پس از طی دقایقی می‌فهمد که نیازی به این ندارد که برای باور داستان و شخصیت‌هایش، خود را به کوچه علی چپ بزند. چهار شخصیت محوری فیلم (نادر، سیمین، راضیه و حجت) همگی مجموعه‌ای از صفات خوب و بد هستند و هیچ‌کدام از آن‌ها سویه منفی یا مثبت پررنگی ندارند؛ در این میان تنها حجت است که گاهی با رفتارهای بسیار تندش دیگران را آزار می‌دهد. نویسنده جدایی نادر از سیمین که برای شعور مخاطبش ارزش قائل است در میانه داستان به او می‌رساند که حجت به‌واسطه تجربیات تلخ زندگی و کارش به همه کس و همه چیز بدبین است، راضیه فرق حلال و حرام را می‌داند، نادر به همسرش علاقه دارد، ولی از زیر بار مسئولیت پدرش شانه خالی نمی‌کند و سیمین نیز که هنوز علاقه به همسرش در او زنده است، فقط در فکر ساختن یک زندگی بهتر برای خانواده‌اش است.

● ختم ماجرا

این که ماجرا به کجا ختم می‌شود به هیچ وجه قابل پیش‌بینی برای تماشاگر نیست و این یکی دیگر از نقاط قوت فیلم‌نامه است که اصلا موجب اذیت و آزار بیننده نمی‌شود و تنها او را وامی‌دارد که به اتفاقات پیرامون داستان با دقت بیشتری نظر کند؛ و نتیجه این دقت خودخواسته به این‌جا می‌رسد که بیننده در پایان فیلم صرف‌نظر از پایان بندی داستان احساس می‌کند به خوبی می‌تواند درباره سرنوشت نادر، سیمین، راضیه و حجت قضاوت کند.

نویسنده: علی نیک‌فرجام