دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

حقیقت در میانه نسبیت و جزمیت


حقیقت در میانه نسبیت و جزمیت

یكی از مباحث مطرح روز برخورد بین تمدن هاست براساس برداشت عموم مردم این برخورد از تفاوت و تفارق بین ادیان ناشی می شود, اما شاید بتوان گفت یكی از عوامل اساسی این درگیری, برخورد نسبیت گرایی و جزمیت گرایی باشد

● درآمد:

یكی از مباحث مطرح روز برخورد بین تمدن‌هاست. براساس برداشت عموم مردم این برخورد از تفاوت و تفارق بین ادیان ناشی می‌شود، اما شاید بتوان گفت یكی از عوامل اساسی این درگیری، برخورد نسبیت‌گرایی و جزمیت‌گرایی باشد.

به سال ۲۰۰۴ برمی‌گردیم و نگاهی به صحبت‌های ژان پل دوم با كاردینال را‌تزینگر می‌اندازیم كه در آنجا ژان پل «نسبیت‌گرایی گسترده و تمایل به كاركردگرایی سهل‌الوصول را واقعیت كلیسا خواند و در جواب را‌تزینگر نگرانی خودش را از خطرات نسبیت‌گرایی ابراز كرد. با دقت در آن گفت‌و‌گو چشم‌انداز نگران‌كننده‌ای را كه از آن می‌هراسیدند بهتر درك می‌كنیم.

امروز وقتی از برخورد تمدن‌ها صحبت می‌كنیم منظور تنها برخورد بین ادیان نیست. برخورد جدی‌تری كه وجود دارد درگیری بین نسبیت‌گرایی كاركردگرا و قطعیت جزم‌گراست. در این تحلیل به سادگی می‌بینیم كه دموكراسی آزاد بالاترین دستاورد تمدن نیست بلكه مانیفست اقتصاد آزاد و یا مدرنیته‌ای است كه از نظر اخلاقی دچار ورشكستگی شده است. در سال ۱۹۹۶ راتزینگر عقیده خود را چنین بیان كرد: «چنین به نظر می‌رسد كه نسبیت‌گرایی اساس فلسفه دموكراسی است». در واقع دموكراسی بر این عقیده بنا شده كه هیچ كس نمی‌داند راه درست كدام است؟حال بعد از تجربه دوره نسبیت‌گرایی و نتایجی كه بر جای گذاشته پاپ به شك و تردید افتاده و البته طبیعی است كه در این دوران آثار میشل فوكو و ریچارد رورتی انتشار بسیار داشته و نظرات و آرای آنها در كل جامعه نفوذ كرده است.

در اینجا باز این سوال مطرح می‌شود كه خرد جمعی در مورد مسائل اخلاقی چه عقیده‌ای دارد. آیا در دوره‌ای كه درستی درست و اشتباهی اشتباه بر همگان مشخص بود، زندگی آسوده‌تر و امن‌تر نبود؟

شاید قوی‌ترین نظراتی كه در این راستا از دانشگاه‌ها به خیابان‌ها نفوذ كرده و گسترش یافتند نظرات فوكو بودند و فوكو فیلسوفی است كه نظرات نیچه را به شكل وسیع‌تری در جامعه تبلیغ كرد. خصوصا این اعتقاد نیچه كه حقیقت آن‌قدرها هم كه ما فكر می‌كنیم قدرتمند نیست و اینكه «هیچ چیزی حقیقت ندارد مگر در نظر و دیدگاه شما.»

هر چند كه در آغاز اكثر فیلسوفان انگلیسی زبان این تسلط نسبیت بر مسائل اخلاقی را نپذیرفتند و امروز نیز از وجود چنین شك‌گرایی شدیدی كه حاصل نسبیت است رنج می‌برند باز هم مجبورند تسلط وجود چنین شك‌گرایی‌ای را بپذیرند.

بعضی از فیلسوفان مانند برنارد ویلیامز و سیمون بلك‌برن در بحث‌های عمومی‌شان در تلاش برای كنار زدن این نسبیت هستند. كتاب‌هایی همچون «دغدغه‌های حقیقت» كه نوشته جرمی ستن گروم و افلیابنسن است نیز در جهت شكست اهمیت نسبیت نوشته شده‌اند.

اما در مقابل ، تلاش این فیلسوفان همچنان در شمار بسیاری از دانشكده های فلسفه و غیر فلسفه مبحث نسبیت در حال رشد و گسترش است.

به عنوان مثال مباحثی را كه ریچارد رورتی در مقابل حقیقت مطرح می‌كند به اعتقاد من به سادگی اشتباهی بیش نیستند. مشكل اینجاست كه او نمی‌پذیرد تئوری‌هایش در عمل خلاف و یا متفاوت از آنچه انتظار دارد نتیجه داده و می‌دهند. رورتی شاید حتی بیش از هر كس دیگر بر واقعیت‌های تاریخی و اجتماعی واقف است اما نمی‌خواهد در مورد حقیقت این واقعیت‌ها صحبتی كند و یا نظری دهد. شاید نتوان گفت كه این امتناع او از ابراز نظر در مسائل مختلف یك ژست است اما می‌توان گفت كه موضع او دقیقا چیزی نیست كه در عمل نشان می‌دهد.

رورتی مانند شمار زیادی از متفكران چپ‌گرا به اهمیت این موضع آگاه است و البته مانند بقیه متفكران چپ‌گرا این‌گونه برخورد با مسائل را لازمه جامعه آزاد می‌داند.

مساله حال حاضر جهان انتخاب یكی از دو گزینه‌های نسبیت‌گرایی و جزمیت‌گرایی نیست، چرا كه می‌دانیم جامعه دیگر پذیرای جزمیت‌گرایی ای كه در گذشته وجود داشته، نیست و همچنین می‌بینیم كه نسبیت‌گرایی امروز نیز نتیجه خوبی به همراه نداشته است، لذا فیلسوفان باید در پی راه حل سومی باشند.

مترجم: مهدیه مفیدی

جولیان بگینی

منبع: روزنامه گاردین، ‌۱۴ آوریل ۲۰۰۷