پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

القاعده, سیا یا اسرائیل


القاعده, سیا یا اسرائیل

چه کسی در عراق بمب گذاری می کند

در این مقاله نویسنده به حملات و انفجارهای انجام شده در عراق می پردازد و معتقد است که برخلاف گفته آمریکایی ها مبنی بر این که این بمب گذاری ها توسط القاعده یا عوامل ایرانی انجام می شوند توسط خود آمریکایی ها و عوامل آن ها انجام می گیرد. کریستوفر کینگ معتقد است آمریکا از عراق و افغانستان خارج نخواهد شد و این اعمال تروریستی را انجام می دهد تا نشان دهد بدون حضور آمریکا این کشورها امنیت ندارند. او همچنین از تبعیت کورکورانه اروپا از آمریکا انتقاد می کند و معتقد است که بحران مالی به عمد توسط آمریکا ایجاد شد و همان طور که آمریکا کشورهای عراق و افغانستان را نا امن می سازد، ممکن است با اروپا هم همین کار را انجام دهد.

در دهم ماه می چندین رشته بمب‌ گذاری و تیراندازی در عراق به وقوع پیوست که حداقل ۸۵ کشته و ۳۰۰ زخمی به جا گذاشت. این‌ها حملاتی بود که آشکارا توسط تشکیلاتی واحد سازماندهی شده بود.

واکنش ایالات متحده به حملات اخیر، تعویق اجرای طرح خروج نیروهایش از عراق بوده است. وعده انتخاباتی « باراک اوباما» مبنی بر بازگشت نیروها از عراق در ماه می امسال بود. نه تنها چنین چیزی اتفاق نیفتاد بلکه بعد از انتخاب اوباما ما تازه یاد گرفتیم که واژه خروج به معنی باقی گذاشتن ۵۰۰۰ نیرو تحت عنوان مربی، به‌ علاوه ۴۵۰۰ نیروی ویژه و ده‌ ها هزار پیمانکار نظامی در عراق است. اکنون حتی ایالات متحده در فکر بازنگری در برنامه خروج نیروها به خاطر نگرانی در مورد امنیت مردم عراق است. با در نظر گرفتن کشتار میلیون‌ ها نفر توسط ایالات متحده و برجای گذاشتن ۴ تا ۵ میلیون آواره، من فکر نمی‌ کنم که کشته شدن حدود یکصد نفر در یک مسئله داخلی ناچیز، موجب برانگیختن نگرانی آن ها شود. شاید بتوان گفت که این امر پیشرفتی در نتیجه کار آمریکا محسوب می شود.

با وجودی که این حملات بهانه لازم را برای ایالات متحده جهت تعویق، حتی در خروج صوری نیروها فراهم می ‌آورد، ما باید به این فکر کنیم که چه کسی در پشت این حملات است.

من قبلاً یادآوری کرده ام این احتمال وجود دارد که آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده با استفاده از گروه‌ های محلی در پشت این حملات قرار داشته باشد. این حیله کثیفی است که سیا بدان عمل و دولت ایالات متحده از آن حمایت مالی می ‌کند. ایالات متحده هیچ‌ وقت تا زمانی که نفت در عراق وجود دارد آن جا را ترک نخواهد کرد. همان طور که در آوریل ۲۰۰۸ نیز خاطر نشان کردم من متعجب هستم که در رسانه‌ ها و حتی گروه‌ های ضد جنگ ایالات متحده هنوز به این که خروج نیروها انجام خواهد پذیرفت، اعتقاد دارند. نخست آن که نیروهای ایالات متحده برای بازگشت به آن جا نرفته ‌اند و در ضمن پایگاهی هم برای این کار نخواهند ساخت. با این وجود همان طور که این امر اتفاق افتاد، برگزاری انتخابات برای حفظ جایگاه عوامل دست نشانده آن ها طبق نقشه عملی نشد.

این دوره از حملات اخیر، پس از یک دوره حملات کمتر ولی در عین حال مرگبار نمی ‌تواند کار یک گروه کوچک باشد. این یک کار تشکیلاتی بزرگ با حمایت های مالی و آموزشی قابل توجهی است. یک مقام رسمی که طبق معمول نامش فاش نشده و به تابعیتش نیز اشاره‌ ای نگردیده است، اظهار داشت که «القاعده» این حملات را انجام می‌ دهد. بسیار خوب آن ها این حملات را انجام می‌ دهند و چرا انجام ندهند؟ آیا من در به یادآوری این که پیروزی عظیم ژنرال «دیوید پتراوس» از میان بردن القاعده در عراق بود اشتباه می ‌کنم؟ و یا اگر وی نیروهای مطلع را به دنبال آن ها می ‌فرستاد، در واقع اصلا القاعده ‌ای می‌ توانست در عراق وجود داشته باشد. از وقتی که تهاجم به عراق بر اساس یک‌ سری دروغ انجام گرفت دلیلی ندارد که ما آن چه پس از آن در آن جا یا جاهای دیگری که آمریکا درگیر است، رخ می دهد را باور کنیم.

حقیقتا حتی مردمی که در عراق زندگی می کنند به ندرت می‌ دانند که چه کسی چه کار می‌ کند. بنابراین طرفداری از افراد، دائما دست ‌خوش تغییر است. گفته می‌ شود که القاعده نمی‌ خواهد آمریکا عراق را ترک کند، به خاطر این که هزینه اشغالگری عراق به آمریکا ضربه می ‌زند. برخی گروه ‌های عراقی نیز وجود دارند که با اشغال این کشور منتفع شده‌ اند و خواهان ماندن آمریکایی‌ ها هستند. این‌ که هر کدام از این گروه‌ ها ظرفیت حمله در این مقیاس را داراست و یا این که بخواهند چنین حملاتی را انجام دهند، مورد تردید است.

من به القاعده بهایی نمی دهم. این یک داستان ترسناک متداول آمریکایی است که تاریخ مصرف آن دیگر تمام شده است، شبیه طرح اتهاماتی مانند این که ایران از مقاومت عراقی‌ ها پشتیبانی می ‌کند و به آن ها نیرو می ‌رساند و تکنولوژی ساخت بمب در اختیار آن ها قرار می ‌دهد، آن هم بدون ارائه کوچک ترین مدرکی. امروزه تبلیغاتی از قبیل برنامه هسته ‌ای صدام، تسلیحات کشتار جمعی، همکاری با القاعده و آزمایشگاه‌ های سیار ساخت سلاح‌ های شیمیایی، رسماً دروغ بودنشان مورد تایید قرار گرفته است.

یک چیز واضح است، تهاجم آمریکا موجب ویرانی عظیمی در عراق شده است و حضور ادامه دار آن برای عراقی‌ ها مشکل ایجاد می‌ کند. این بسیار محتمل است که چون آن ها قصد ترک عراق را ندارند، خود ایالات متحده در پشت این حملات باشد و یا شاید اسرائیلی‌ ها به نمایندگی از آمریکا از گروه‌ هایی که به طور بومی سازمان دهی شده ‌اند، استفاده می‌ کند.

آری اسرائیلی ‌ها در عراق هستند و به دوستی با اعراب نیز اعتقاد ندارند. در سال ۲۰۰۵ گزارش شد که آن ها در حال آموزش دادن به کردها در شمال عراق‌ اند، منطقه‌ ای که اکنون شامل دو حکومت خودمختار است. سرتیپ «جانیس کارپینسکی» که به خاطر جنایات انجام شده در زندان «ابوغریب» مقصر شناخته شد، می ‌گوید که وی وقتی یک بازجوی اسرائیلی را در عراق ملاقات کرد، شوکه شد. این‌جا فضای گسترده ‌ای برای انکار آن چه برخی مواقع در پاسخ سئوالات پیش آمده می‌ گویند، از سوی ارتش آمریکا و سیا وجود دارد.

با وجود محور اسرائیل - ایالات متحده که در عراق فعالیت می‌ کند هیچ چیز بعید به نظر نمی‌ رسد. اسرائیلی‌ ها در نقاط بحران پیدا می‌ شود، مانند گرجستان که آن جا نیز به عنوان مربی به فعالیت می پرداختند.

اسرائیلی‌ ها، سیا و ارتش انگلستان به طور منظم همگی به ترور افراد مشکوک به ستیزه‌ جویی در کنار کشتار مردان، زنان و کودکان بی گناه مشغول هستند. آن ها هیچ‌کس را بی گناه محسوب نمی‌ کنند. در آن جا چیزی غیر از تحریکات ساختگی محور آمریکا - اسرائیل وجود ندارد. در ۸ ژوئن ۱۹۶۷، اسرائیلی‌ ها تلاش داشتند که ناو «یو اس اس لیبرتی» را در حمله ‌ای که منجر به کشته شدن ۳۴ ملوان آمریکایی و ۱۷۳ مجروح گردید، غرق کنند. وزارت دفاع آمریکا با اسرائیل در این مورد تبانی کرده بود و هواپیماهای جنگنده‌ ای که از ناو مجاور برای کمک برخواسته بودند را فراخواندند و احتملا این حادثه را به طور مشترک رقم زدند.

خدمه مورد تهدید قرار گرفتند و به آن ها هشدار داده شد که در مورد این حمله صحبت نکنند. این تهاجمی مشخصا ساختگی بود که احتمالا تلاش داشت تا مصری ‌ها و سوری ‌‌ها را مقصر جلوه دهد، البته با رضایت ایالات متحده برای قربانی نمودن خدمه و کشتی خود. در مورد این قضیه، پایگاه اینترنتی انجمن کهنه سربازان ناو لیبرتی را مشاهده کنید و یا گزارش ‌های آن ها را مورد مطالعه قرار دهید. محور ایالات متحده - اسرائیل بسیار عمیق‌ تر از آن چه آمریکایی ‌ها و اروپایی ‌ها درک می‌ کنند، به فعالیت مشغول است و ما باید برای دنبال کردن افکار آن ها خود را آماده کنیم.

چرا ما باید عقیده داشته باشیم به این که بمب‌گذار میدان تایم، «فیصل شهزاد» توسط طالبان پاکستان مورد تعلیم قرار گرفته است؟ حتی اگر خودش به چنین چیزی معتقد باشد، آیا آن ها به وی کارت عضویت خود را نشان داده‌ اند و یا شاید عضویت تعلیم دهندگان پاکستانی وی در طالبان توسط شخصی با شهرت و شخصیتی قابل اعتماد مورد تایید قرار گرفته است؟ من ترجیح می دهم بگویم گروهی که توسط سیا حمایت می‌ شود و اکنون به طور علنی در پاکستان در حال فعالیت شناخته می ‌شود، خواهان تهیه مدارک مبنی بر خواست طالبان برای حمله به ایالات متحده است. بمبی که ناشیانه توسط فیصل شهزاد طراحی شده بود، منفجر نشد و قرار هم نبود که منفجر شود، نمی‌ شود که تعدادی بشکه بنزین، کپسول گاز پروپان، ترقه و نوع اشتباهی از کود شیمیایی برای ساخت بمب را یک بمب به حساب آورد. او حتی توسط یک سازنده بمب واقعی مورد تعلیم قرار نگرفته بود و اگر هم قرارگرفته باشد این طرح ناشیانه تنها به آتش سوزی منجر خواهد شد. وقتی که این قضایا را می خوانید ناو یو اس اس لیبریتی را به خاطر آورید.

این افراد فکر می‌کنند که بکارگیری اشخاص برای انجام کارهای کثیف مد نظر آن ها و به نوعی بهتر تطمیع ملل کشورهای مورد نظرشان کار بسیار ماهرانه‌ ای است. سلطه تنها وقتی ممکن می‌ شود که همدستانی برای اشغال کنندگان پیدا شود و این چیز سختی نیست. فلسطینی‌ ها محمود عباس را دارند، ایران شاه را داشت، افغانستان کرزی را، عراق مالکی را و انگلستان علاوه بر همکاری رده‌های سیاسی این کشور هم در جنگ تجاوزکارانه ایالات متحده و هم در اشغال پایگاه ‌های انگلستان، تونی بلر و گوردون براون را نیز دارد. دولت ما تغییر کرده ولی همان‌ طوری که فرانسوی ‌ها می گویند: «همه چیز سر جای اول خود برگشته است.»

ما در حال حاضر جریانی از پیام‌ های متضاد از سوی آمریکایی‌ ها و جنایت‌ کاران جنگی خودمان که اغوا شده‌ اند را دریافت می‌ کنیم. آن ها عراق و افغانستان را به زودی ترک خواهند کرد ولی همزمان برای ادامه مسیری طولانی که ده سال و یا همین حدود طول خواهد کشید در آن جا قرار دارند. هدف این مزخرفات تحویل چیزی به مردم است که بتوانند آن را درک کنند و بدان اعتقاد داشته باشند (و البته جلوگیری از آن چه مایل نیستند شنیده شود).

اکنون موقعیتی حساس است و ما به افرادی با صداقت و خیرخواه نیازمندیم که به صلاح انگلستان و اروپا عمل کنند. به این معنی که خاورمیانه را رها کنند و از آمریکا و جنایات آن فاصله بگیرند. برخی کشورها در حال متوجه شدن هستند که این کشور انگل (آمریکا) چگونه با زالوصفتی خود را سر پا نگه داشته است. ژاپنی ‌ها در اوکیناوا فهمیده‌ اند که ایالات متحده پایگاه‌ هایش را بنا به درخواست این کشور انتقال نخواهد داد. آلمان، هلند و بلژیک خواستار برچیدن تسلیحات اتمی آمریکا از اروپا شده‌ اند. ایالات متحده اعلام کرد این موضوعی است که ناتو می‌ تواند در موردش تصمیم بگیرد و یک مقام رسمی که نامش ذکر نشده گفت: «کشورهای منفرد نباید برای تصمیمات و یا بازنگری‌ های یک جانبه پیش قدم شوند»، بنابراین شما آن ها را خواهید داشت.

وقتی اروپاییان بفهمند برای بیرون کردن ایالات متحده، پایگاه‌ ها و سلاح ‌های اتمی آن از اروپا به طرح اولیه ناتوی متعلق به ایالات متحده نیاز است، این امر غیر ممکن می ‌شود. چنین طرح خارق العاده ‌ای حاوی این نکته نیز هست که هم کنگره آمریکا و هم کشورهای میزبان می ‌توانند خواهان برچیده شدن پایگاه‌ ها و یا انتقال تسلیحات اتمی شوند. بسیار خوب تاکنون به نظر می رسد که کشورها به صورت انفرادی نمی توانند خواهان انتقال تسلیحات اتمی از خاک خود باشند. در جایی که در مجموعه قوانین، انجام هر دو مورد، گام کوچکی شمرده شده است، به نظر می‌رسد این مسئله محل مناقشه قرار گیرد.

شما ممکن است فکر کنید که بحران اقتصادی کنونی و وضعیت جنگ در خاورمیانه نامساعد به نظر برسد ولی این موضوع خیلی بدتر از آن است که شما فکر می‌ کنید. آیا شما فکر می‌ کنید که ایالات متحده آن چه را در خاورمیانه در حال انجامش است را در اروپا عملی نخواهد کرد؟ تا‌کنون در گوانتالامو چه کار کرده است؟ جنایاتی که با همکاری سیاسیون اروپا انجام گرفته است؟ و چه کسی از اوراق قرضه بی ارزشی که بانک‌ های ما خریداری کرده و مالیات دهندگان اروپایی باید بهایش را بپردازند، سود گرفته است؟ سیاسیون اروپا هم در حالت کوری تعمدی و انکار گیر کرده ‌اند یا می ‌توانند با متانت به تماشای «فیلم حملات مرگبار هم‌زمان هلی کوپتر های آپاچی آمریکایی به گروهی از مردان بی‌ گناه که به اشتباه احتمال داده می‌ شد جزء شورشیان عراقی هستند و موجب کشته شدن ۱۸ عراقی گردید» بنشینند و خیال کنند مهم نیست که این جرایم چه باشد. در هر حال آن ها و خانواده آن ها تحت حفاظت خواهند بود، مانند تونی بلر.

آینده اروپا به همان بدی کشورهای تحت اشغال ایالات متحده، تلخ و اسفناک خواهد بود. ما باید جنایات دیکتاتور پیشین شیلی «آگوستو پینوشه» در سال ۱۹۷۳ که طی آن حدود ۷۰۰۰ نفر در استادیوم سنتیاگو مورد شکنجه قرار گرفتند و کشته شدند را بیاد بیاوریم. جنایاتی که در واشنگتن پست به عنوان «سوگنامه» مطرح گردید. چیزی که در این روزنامه بدان اشاره نشده این است که ایالات متحده خود حامی پینوشه بود.

نویسنده: کریستوفر - کینگ

مترجم: سید رضی - عمادی

منبع: سایت - باشگاه اندیشه - تاریخ شمسی نشر ۱۸/۰۵/۱۳۸۹ - به نقل از Voltairenet.org

صفحه اینترنتی مرتبط: http://www.voltairenet.org/article۱۶۶۱۷۹.html