سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
دموکراسی و مقوله عدالت اجتماعی
در این مقاله به طور ضمنی به وجوه مختلف دموکراسی اشاره میشود و از قول اندیشمندان بزرگ، محدودیتهای آن برشمرده میشود و بر این نکته تأکید میگردد که دموکراسی با نابرابریهای اجتماعی کاملاً سازگار میافتد.
مقدمه
یکی از ویژگیهایی که نظامهای دموکراتیک را از نظامهای استبدادی جدا میکند، قابلیت رفرمپذیری آنهاست. در عین حال نظامی که دموکراتیک خوانده میشود، با محدودیتها و تضادهای فراوانی روبهرو است. به عنوان مثال، این سیستم نه بر دموکراسی مستقیم و مشارکت روزمره مردم در امور سیاسی، بلکه بر دموکراسی نمایندگی و وجود کادرهای حرفهای سیاسی استوار است.
در بینش ارتدکس مارکسیستی، دولت شری غیر ضروری است که باید و میتواند زوال یابد؛ اما در تعریف لیبرال دموکراسی، دولت شری ضروری است. حتی میتوان گفت نظام دموکراسی لیبرال نیز از بسیاری جهات کاملاً دموکراتیک نیست؛ چرا که بخش اجرایی و بوروکراسی عظیم آن حتی تابع انتخابات ادواری هم نیست. این بوروکراسی عمدتاً انتصابی است. به قول ماکس وبر و شومپیتر حکومتهای کنونی در کنترل نخبگان (eliets) قرار دارند. مطابق این نظر آنچه میتوان گفت این است که تنها دو نوع دولت وجود دارد: انحصار مطلق و انحصار ناقص. در شکل دوم که ما آن را دموکراسی میخوانیم، نخبگان در رقابت با یکدیگر قرار دارند و به رأی مردم رجوع میکنند بیآنکه حکومت خود به حکومت مردم تبدیل گردد. در جامعهای که سازمانهای عظیم بوروکراتیک در درون و بیرون دولت بیش از پیش سلطه مییابند، فردیت و آزادی انتخاب دوام نخواهد یافت.
مانع دیگر، مسأله تخصص است. در نظامهای بوروکراتیک مدرن، تودهها بیش از پیش با مقولات مدیریت و تکنوکراسی ناآشنا میشوند و لذا نه تنها نمیتوانند خود وظایف تخصصی را بر عهده گیرند، بلکه حتی نمیتوانند مدیران و تکنوکراتها را برگزینند. با این وصف، به قول شومپیتر دموکراسی فقط به این معناست که مردم امکان مییابند کسانی را که باید بر آنها حکومت کنند بپذیرند یا رد کنند. بنابراین، در تعریف محدود و حداقل آن، دموکراسی بر یک اصل استوار است: تقدم متد و روش بر مضمون و محتوا و تا آنجا که قواعد یا متد دموکراتیک رعایت میشود، هرگونه نتیجهای قابل قبول است و حتی وجود نابرابریهای اجتماعی - اقتصادی نیز نافی وجود دموکراسی نخواهد بود و دموکراسی مستقل از عدالت اجتماعی است.
بابیو متفکر ایتالیایی، مکرراً اظهار میدارد که در نظام سرمایهداری - دموکراتیک کنونی، دموکراسی با محدودیتی روبهروست: دموکراسی پشت درهای کارخانه، بیرون محیط کار متوقف میشود و به حیات اقتصادی راه پیدا نمیکند و محیط کار به شیوهای غیر دموکراتیک بهوسیله صاحبان سرمایه و کارگزاران تکنوکرات آنها کنترل میشود. اینجاست که از یک سو از دولت میخواهیم در جهت کاهش نابرابری اجتماعی - اقتصادی و تعمیم دموکراسی به عرصه اقتصاد گام بردارد و از سوی دیگر میدانیم که این به رشد بوروکراسی دولتی و افزایش مداخله آن در تمامی عرصههای زندگی منجر خواهد شد.
تجربه سوسیالیسم اروپای شرقی از یک سو و نظام سرمایهداری از سوی دیگر حاکی از آن است که باید اصول دموکراسی را پذیرفت؛ اما از طرف دیگر بر ناکافی بودن آن تأکید کرد. امروز نیروهای ترقیخواه قاعدتاً نباید توجیهگر تمامی کاستیهای دموکراسی واقعاً موجود باشند.
در اینجا بد نیست به نظرات دو متفکر برجسته لیبرال بپردازیم که کوشیدهاند از محدوده دموکراسی صوری (formal) فراتر روند و بیآنکه مبانی آن را نقض کنند، به آن مضمونی ترقیخواه ببخشند.
جان راولز در کتاب تئوری عدالت و سپس در لیبرالیسم سیاسی میکوشد دو اصل جهانشمول برای عدالت وضع کند: اصل اول، برابری در حقوق و آزادیهای اساسی است و مطابق اصل دوم نابرابری تا آنجا مجاز است که در جهت خواست و منافع محرومترین اقشار جامعه باشد. البته راولز به سنت لیبرال وفادار است و لذا اصل اول را بر دوم مقدم میداند. وی معتقد است تأکید یکجانبه بر منافع اکثریت این خطر را دارد که حقوق فرد در برابر حقوق جامعه نادیده گرفته میشود. از نظر وی، فرد غایت است و نباید نادیده گرفته شود. هیچ هدفی مقدم بر آزادی و برابری در آزادی نیست. با این حال، بر خلاف هواداران آزادی بیقید و شرط بازار، راولز آزادی و عدالت اجتماعی را نه دو اصل متضاد، بلکه مکمل یکدیگر میداند.
نمونه جالب دیگر در این زمینه، نظرات رابرت دال است. وی نیز برخلاف سنت کهن لیبرال، برابریطلبی را مهمترین تهدید علیه آزادی نمیداند. در واقع بزرگترین خطری که آزادی عام را تهدید میکند، از نابرابری و یا از نوع ویژهای از آزادی ناشی میشود. آزادی بیقید و شرط ثروتاندوزی و کنترل روند کار، اصل خودگردانی و تحقق این اصل در محیط کار، مستلزم کاهش قدرت شرکتهای بزرگ سرمایه است. حق بنیادی در نظام دموکراتیک، حق خودگردانی است؛ نه حق مالکیت. این دو برداشت از دموکراسی ضمن پذیرش اهمیت آزادی، بر برادری تأکید دارند. به گفته راولز بدون سطح معینی از برابری اجتماعی - اقتصادی، از ارزش یا قدر آزادی کاسته خواهد شد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست