جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
سیره نبوی
● مقدمه:
نوشتهای كه هم اكنون پیش روی شماست تلخیصی است اندك بر كتابی عظیم, كتاب سیره نبوی از استاد شهید مرتضی مطهری است.
در ابتدای كتاب در باره كلمه سیره و علل انتخاب این كلمه برای روش پیامبر و منطقی بودن تفكرات و رفتار پیامبر را توضیح میدهد اقسام حكمت و منطق را نام برده و استفاده از برهان در منطق نظری و تفاوت آن با شعر را بیان میدارد و اینكه اسلام چگونه مكتبی است تا مسئله نسبیت اخلاق و نظر عدهای را با نظر اسلام مورد مقایسه قرار میدهد اصولی كه پیامبران استفاده نمیكردند و اصولی كه مورد استقاده قرار دادند و روش پادشاهان گذشته را بیان میكند.
كیفیت استخدام وسیله یعنی چگونگی استخدام و بكار گرفتن وسیله و اینكه آیا از هر وسیلهای و لو غیرمقدس میتوان برای هدف مقدس استفاده كرد؟ واقعیت داشتن داستانهای قرآن و داستانهای غیرحقیقی نبودن آنها, نو استنباط كردن با بدعت متفاوت است و جائز میباشد, و داستان ابراهیم پسر رسولالله و كسوف بعد از وفاتش و شایعه و پاكی هدف و وسیله پیامبر و استفاده نكردنش از جهل مردم.
قسمت بعد داستان داود پیغمبر را مورد بررسی قرار میدهد و صحت و سقم تعابیر مختلف را بیان میكند.
دعوت بحق و استفاده نكردن از راه باطل و پوچ در این راه.
● قسمت دیگر:
چگونگی تبلیغ و رساندن پیام حق كه كار آسانی نیست و راههای دعوت به خدا كه بشارت و تنذیر از نكات اساسی آن است.
تفاوت تنفیر با تنذیر و داستان با ایمان شدن, یمنیان بطور مثال, كه پیامبر از معاز تبشیر وتنذیر مردم را خواست نه تنفیر.
قسمت دیگر در مورد خشیت و خداترسی, تفاوت بین خشیت و خوف و استقامت, تفكر و تذكر, شوری و مشورت از مواردی است كه درتبلیغ اسلام پیشبرد دعوت الهی پیامبراكرم بكار میبردند وعلل پیشرفت اسلام را نیز ذكر میكند.
و در پایان استاد مطهری ذكر این مطالب را بمناسبت اصل و تبلیغ میداند و رفق و ملایمت را از اركان تبلیغ بحساب میآورد و مسئله رهبری و مدیریت را مسئله مستقلی میداند كه احتیاج به بحث مفصلی است ولی با كمال تاسف دست جنایتكار منافقان این درخت پربار استاد شهیدمان را از دست ما گرفت: جزایشان با خدا باد.
● سیره نبوی:
یكی از منابع شناخت, سیره پیامبر اكرم (ص) است كه دو امتیاز نسبت به ادیان دیگر دارد:
▪ سخنان پیامبر اكرم امروز در دست ماست.
▪ تاریخ پیامبر اسلام تاریخ بسیار روشن مستندی است.
حتی تعائق و جزئیاتی چون تاریخ تولد, دوران شیرخواركی و بلوغ تا دوران بعثت و رسالتشان همه و همه دقییقاً روشن است و امروز در دست ماست
در صورتی كه اگر تائید قرآن نبود اصلاً عیسی (ع) را در دنیا نمی شد اثبات نمود اما برای مسلمین گفتار و رفتار پیامبر اكرم (ص) دو منبع بسیار مهم و راهنما و سنداست.
رسول اكرم (ص) میفرماید: « اعطیت جوامع الحكم» خدا به من كلمات جامعه را داده است و نیز میفرماید : خداوند خرم سازد چهره آن بندهای را كه سخن مرا بشنود و ضبط كند و برساند به آن كسانی كه آنها از من نشیدهاند و اضافه فرمودند چه بسا افرادی كه جملهای كه عمق داشته باشد را حمل میكنند ولی خودشان عمیق نیستند.
● فرق فقه و فهم :
فهم, مطلق فهمیدن است اما فقه, فهم عمیق را میگویند و اگر فقه به كلام اطلاق شود یعنی سخنی كه عمق زیاد داشته باشد.
رسول اكرم (ص) فرمود: « چه بسا مردمی كه فقهی را حمل میكنند یعنی جمله را كه از من شنیدهاند حفظ میكنند و نقل میكنند برای كسانی كه عمق فكرشان بیشتر است» اینجاست كه ما میبینیم كه سخنان پیامبر دقیقاً قرن به قرن عمق بیشتری برای آن كشف شده است در فقه, معارف و ... در هر كدام كه بنگریم عمق كلمات رسول بیشتر شده است مثلاً یك نابغه هزار سال پیش مثل شیخ صدوق را اگر با یك دانشمند نهصد سال بعد مثل شیخ انصاری را مقایسه كنیم میبینیم شیخ انصاری بهتر میتواند كه سخن پیامبر را تحلیل كند این بدلیل نبوغ بیشترش نیست بلكه علم زمان شیخ انصاری وسعت بیشتری دارد از علم زمان شیخ صدوق.
● رفتار پیامبر اكرم (ص) :
رفتار پیامبر هم عیناً مانند سخنانش همه معنی و تفسیر دارد و در آنها باید تعمق كرد. به تعبیر قرآن: وجود پیغمبر اكرم (ص) اسوه ایست برای شما یعنی وجود پیامبر (ص) مركز و كانونی است كه ما از آن كانون بایستی وظایفمان را استخراج كنیم و حرف نقل تاریخ كه مهم نیست بلكه تفسیر عمل پیامبر مهم است.
در زمینه سیره پیامبر هر چه جلوتر میرویم عمق رفتار آنحضرت را در مییابیم.
● واژه سیر:
سیره در عربی از تیتر به معنی حركت و راه رفتن است انتخاب این لغت بسیار عالی بوده است قویترین سیرهها از این اسحاق است او شیعه و در قرن دوم هم می زیسته است پس ابن هشام آنرا بصورت كتابی در آورد. سیر یعنی رفتار است و سیر بر وزن فعله یعنی نوع رفتار و آنچه مهم است.
شناخت سبك رفتار نبی است.
● شعر و شاعر :
هر چیزی سبكی دارد كه فقط افراد متخصّص آن سبك را تشخیص میدهند مثلاً : رودكی, سعدی , و... همه شعر میگویند و برای شخصی كه وارد بر سبك شعر نیست همه شعرند ولی یك سبكشناس مثلاً ملكالشعراء بهار كه كتاب سبكشناسی را نوشته سبك آنها را از هم تشخیص میدهد و نثر و هنر نیز اینچنین است . تفكّرات و سبك دانشمندان هم با هم متفاوت است مثلاً : ابوریحان سبك تجربی ولی ابوعلیسنا سبك ارسطوئی دارد با اینكه هر دو نابغها بودند و معاصر هم .
رفتارها هم سبكهای مختلفی دارند سلاطین, فلاسفه و پیامبران هر كدام سبكی جداگانه و مخصوص بخود دارند, اكثریت مردم در تفكرات و رفتارشان سبك و منطقی ندارند مگر گروه قلیلی كه چون هدف دارند سبك و روش هم دارند. اما سیره پیامبر یعنی متدی كه پیامبر در عمل و در روش برای مقاصد خویش بكار میبرند مثلاً : روش پیامبر در تبلیغ اسلام, رهبری سیاسی, در زندگی اجتماعی, در رفتار با یاران و دشمنان هر كدام چگونه بوده است و دهها سبك دیگر كه باید روشن شود.
● رهبریهای اجتماعی و سیاسی :
بعضی از فراد سبكشان دررهبری روز است. مثل سیاست آمریكایی ویزیدی بعضیها سیاستشان بر پایه نیرنگ و ریاست مثل سیاست معاویهای, یزید و معاویه هدفشان یكی بود ولی روششان با هم متفاوت بود.
برخی متدشان اخلاق است اخلاقی واقعی مثل سیره علی سیاست یعنی اداره امور و سائس یعنی مدیر و قرآن میگوید: « وساسهالعیاد» یعنی سیاستمداران بندگان خدا، ولی كم كم نیرنگ و ریا معنی داد و مردم از علی میخواستند كه روش معاویه را در پیش بگیرد و كم كم این توهم پیش آمد كه معاویه زرنگ است ولی علی زرنگ نیست وعلی خودش میگوید: قسم به خدا كه معاویه ازمن زیركتر نیست او فاجر است و مكر و غدر میكند و مكر و غدر كفر است.
یعنی سبكشان دوراندیشی, برخی قاطع, برخی انفرادی برخی نیز سبكشان اجتماعی و مشورتی است. پیامبر اسلام در مقام نبوت شوری تشكیل میدادند و نمیخواستند سبكشان انفرادی باشد و كمترین ضرر مشورت نكردن شخصیت ندادن به اصحاب و حالت ابزاری داشتن آنهاست در جنگ احد پیامبر (ص) با یارانش مشورت كردند كه آیا داخل شهر بمانند بجنگند و با بیرون از شهر مبارزه كنند و سرانجام بنا به نظر اكثریت كه جوانان بودند اسلحه بدست گرفته همراه با یارانش برای مبارزه به بیرون از شهر می روند . علی (ع) میگوید: پیامبر طبیبی است كه همیشه با تبسمی در حركت است و انسانها را معالجه میكند و آموزش میدهد» همه مردم فكر میكنند ولی اكثرشان منطقی و براساس معیارهای علم منطق فكر نمیكنند به همین دلیل اكثریت مردم رفتارشان منطق ندارد به جزء عده معدودی.
● حكمت بر دو قسم است :
حكت بر دو قسم است : نظری و عملی , نظری شامل : الهیّات , ریاضیات , حساب , هندسه و هیئت و موسیقی و طبیعیات و... عملی شامل: اخلاقیات, سیاست, و تدبیرمنزل است . منطق هم شامل:۱- معیارهای نظری كه همان منطقهای معمولی است ۲- معیارهای عملی سیره و روش میباشد . هر انسانی در تمام شرایط و تمام عمر بایستی یك منطق داشته باشد كه آن منطق برای او اصل و اصالت داشته باشد .پیامبر هم منطق در عمل داشتند كه ما مسلمانان موظّفیم كه سیره و منطق عملی ایشان را بشناسیم تا از آن در عمل استفاده كنیم . لكن در مكتب ماركسیم اصلاً بشر نمیتواند یك منطق ثابت داشته باشد او در زندگی تابع شرایط مكانی و زمانی است این مكتب میگوید كه انسان در كاخ و كوخ دو منطق دارد زیرا كه عقربهٔ فكر بشر با توجّه به منافع و مصالحش حركت میكند هنگامیكه منافعش در جهت طبقهٔ محروم است عقربهاش به نفع طبقهٔ محروم است و هنگامیكه منافعش در جهت طبقهٔ مرفّه عقربهاش به نفع آنان حركت میكند . علی الوردی نویسندهٔ عراقی شیعه میگوید«انصاف این است علی (ع) در زندگی خویش این اصل ماركس را نقض كرده است» زیرا كه علی(ع) در دو وضع طبقاتی یكی كارگر و دیگری سرباز سادهٔ فقیر و سپس هنگام توسعهٔ اسلام و بدست آوردن غنائم این علی همان علی است .
اصل تأثیر را دربارهٔ بسیاری از افراد ردّ نمیكنیم مثل طلحه و زبیر كه با بدست آوردن غنائم فاسد شدند ولی نه بصورت یك اصل كلّی . نه تنها علی بلكه زندگی سلمان و ابوذر و قبل از علی زندگی پیامبر اكرم این اصل را نقض كرده است .
روزی یك عرب بخاطر حاجتی خدمت پیامبر آمد و به لكنت افتاد پیامبر(ص) فوراً وی را در بغل گرفتند و فشردند و گفتند : « نترس من از جبابره نیستم من مثل برادرت هستم» این جاست كه میبینیم آن قدرت و نفوذ و مرجعیّت روی پیامبر و علی و ابیذرها و یا فردی مثل شیخ انصاری یك ذرّه هم , نمیتواند روح این مردان بزرگ را تحت تسخیر و تأثیر خودش قرار دهد .
● منطق نظری :
در منطق نظری ما برهان داریم و شعر: برهان , نظیر آن دلایلی است كه در ریاضیات برای اثبات یك مطلب اقامه میكنند و مبادی عقلی نظری بگونهای است كه بشر بایستی تابع آنها باشد مثلاً : زوایای مثلث مساوی ۱۸۰ درجه است نه كمتر ونه بیشتر و هیچكس حتّی انیشتن هم نمیتواند آنرا عوض كند و قویترین افراد دنیا هم نمیتوانند در برابر آن حرف بزنند بلكه حساب,حساب برهان است و استدلال و عقل .
● امّا شعر :
شعرچیزی است مثل موم دراختیارانسان وشخص شاعر مطابق میل خودش با تشبیه و استعاره وتحلیل یك چیزی میسازد.
مثل فردوسی كه یك روزی از سلطان محمود دلخوش است و میگوید: جهاندار محمودشاه بزرگ و روزی هم رنجیده شده میگوید: اگر مادر شاه بانو،بدی مراسیم و زر تابزانو، بدی
منطق عملی هم چنین است بعضی دردومنطق عملی مانند برهان هستند با صلابت و محكم. مبادی و اصولی كه پیروی میكنند محكم است و آنها هم در پیرویشان آن اندازه ثابت هستند اصول محكم مثل اصول برهانی است مثل اصول ریاضی كه به اختیار فرد نیست كه بخواهد تغییر بدهد و دلخواهی و مربوط به عاطفه نیست. مثل پیغمبر و علی و حسین و... كه چنین اصولی دارند. اما برخی اصولشان مثل اصول شاعر است ودربرابرپول ومقام فكرشان عوض میشود.
منابع و ماخذ :
تلخیصی بر كتاب سیره نبوی : تالیف استاد شهید مطهری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران غزه حسن روحانی مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت سیزدهم روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
یسنا هلال احمر قوه قضاییه آتش سوزی پلیس تهران بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
بانک مرکزی حراج سکه قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار سایپا ایران خودرو کارگران حقوق بازنشستگان
سریال نمایشگاه کتاب کتاب مسعود اسکویی تلویزیون عفاف و حجاب سینمای ایران سینما دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین جنگ غزه نوار غزه اوکراین چین ترکیه انگلیس نتانیاهو ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ برتر رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ
هوش مصنوعی گوگل کولر اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
خواب بیمه فشار خون کبد چرب کاهش وزن دیابت