پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

اولین مقابله ی تركان و اعراب در دره ی جیحون به روایت طبری


اولین مقابله ی تركان و اعراب در دره ی جیحون به روایت طبری

این مقاله به بررسی اولین رویارویی تركان و اعراب در روزگار خلیفه ی دوم پرداخته و فضای فرهنگی حاكم بر این رویارویی را ترسیم كرده است این مقابله آغاز تعاملات مذهبی, اجتماعی و سیاسی بین تركان و اعراب بود كه تا سلطه تركان بر تمام جهان اسلامی در قرون بعدی تداوم یافت

چگونگی ورود تركان به عالم اسلام از موضوعات قابل توجه تاریخی است. اعراب پس از فتح ایران به سوی ماوراءالنهر تاختند و روند پیشروی آنان در سرزمین‏های تركان در دوره‏ی امویان تكمیل شد. این مقاله به بررسی اولین رویارویی تركان و اعراب در روزگار خلیفه‏ی دوم پرداخته و فضای فرهنگی حاكم بر این رویارویی را ترسیم كرده است. این مقابله آغاز تعاملات مذهبی، اجتماعی و سیاسی بین تركان و اعراب بود كه تا سلطه تركان بر تمام جهان اسلامی در قرون بعدی تداوم یافت.

به جز اشعاری چند متعلق به شعر عربی قبل از اسلام كه چشم‏اندازی از نظریات در مورد تركان بیابانگرد در جامعه عربی در اختیار ما می‏نهد۲ و تعدادی حدیث كه در كتب حدیث معتبر ضبط شده است.۳ ارتباطات اولیه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی كه احتمالاً بین اعراب و تركان در طول دوران قبل از اسلام و صدر اسلام وجود داشته به صورت یك ابهام باقی مانده و موضوع مهمی است كه در صفحات تواریخ عمومی توضیح داده نشده است.هر چند ممكن است، عوامل مؤثری مانع توسعه‏ی ارتباط اولیه بین این دو ملت‏۴ شده باشد، شواهد مضبوطی در ادبیات اسلامی وجود دارد كه مربوط به اولین دیدار اعراب و تركان در اطراف مَرو است. مرو پایگاه نظامی ثابت اعراب بود كه برای تهاجمات بعدی به آسیای میانه در شرق (خراسان) تأسیس شد و این زمانی بود كه دولت كوچك اسلامی در مدینه در روزگار عمر، تبدیل به یك دولت قدرتمند شده بود.

بسیاری از منابع، خصوصاً طبری، مورخ بزرگ عرب، شرح كامل و جذابی از اولین مقابله‏ی پادشاه تركان «خاقان» برضدّ فرمانده عرب، احنف بن قیس در دره‏ی جیحون (نزدیك مرو ۲۲ه / ۶۴۲م) ارائه می‏دهد. قبل از اینكه مطالعه‏ی دقیق واقعه را از طریق طبری دنبال كنیم، شرح فعال یت‏های نظامی اعراب در ایران، ما را در فهم موضوع كمك می‏كند.

با وفات پیامبرصلی الله علیه وآله (۶۳۲م) اسلام، دین مسلّط در بخش جنوبی شبه جزیره‏ی عربستان شد. دوران ابوبكر، اولین خلیفه از خلفای راشدین تنها دو سال طول كشید و این دوران خلافت در دفع تهاجم رؤسای قبایل و تلاش برای توقف جنگ‏های داخلی و حركات ارتداد، پایان یافت.هنگامی كه عمر با آخرین توصیه‏های مؤكد ابوبكر، به خلافت رسید (۶۳۴ - ۶۴۴م)؛۵ مراكز آشوب در میان سران قبایل خاموش شد، دولت نوبنیاد اقتدار یافت و آرامش و ثبات سیاسی - اجتماعی مانند روزگار پیامبرصلی الله علیه وآله به شبه جزیره‏ی عربستان بازگشت. بنابراین، دلی لی برای تأخیر در سلطه بركشورهای همسایه چون بیزانس و ایران كه پیامبر در زمان حیات خود به فتح آنها مژده داده بود، وجود نداشت.

در واقع، سپاهیان مسلمان عرب در چند محور جهان قدیم، شامل غرب، شمال و شرق تحت رهبری فرماندهانی توانا پیشرفت كردند و پیروزی‏های مهمی خصوصاً بر ارتش بیزانس در سوریه و مصر و هم‏چنین ایران در دوره‏ی عمر، كسب كردند. مسلمانان پس از كسب یك پیروزی بزرگ بر لشكر بی زانس‏۶ در سوریه، با كسب اجازه از مدینه راهی ایران شدند.

اعراب با اعتقاد و الهام جدید اسلامی، لشكر شكوهمند ایران را در نبرد مشهور قادسیه (۶۳۰م) شكست دادند و در سال بعد، در جلولا (۶۳۱م) آنان بخشی‏۷ از ایران، شامل گذرگاه سوق‏الجیشی كوه‏های زاگرس در داخل كشور را اشغال كردند. آخرین پادشاه ایران، یزدگرد سوم، لشكر بزرگ دیگری برای مقابله با اعراب به نهاوند فرستاد تا تاج و تخت خود را نجات دهد. این نبرد، بار دیگر با پیروزی درخشان اعراب پایان یافت (۶۴۲م) كه دروازه‏های ایران را كاملاً به روی ایشان گشود.

اعراب از جانب دیگر، تحت نظر فرمانده‏ی بزرگ، احنف بن قیس به پیش رفتند و سراسر شمال ایران را فتح كردند.۸ ربعی بن عامر در یك غزل به این موفقیت نظامی اعراب اشاره می‏كند:

و بلخ و نیسابور قد شقیت بنا

و طوس و مرو قد ازرنا القنابلا

انخنا علیها كورهٔ بعد كورهٔ

نفضهم حتّی احتوینا المناهلا

فلله عین من رأی مثلنامعا عذاهٔ

ارزنا الخیل تركاً و كابلاً

بلخ و نیشابور توسط ما، سقوط كردند و طوس و مرو با تاخت و تاز ما، خراب شدند. شهر به شهر هجوم آوردیم و در هر یورش آنها را متفرّق كردیم و در پایان، تمام مناطق سرنوشت‏ساز را تسخیر كردیم. منظره‏ی عجیبی بود، ما هر كدام حمله می‏كردیم و تركان‏۹ و كابلی‏های سواره بر اسب را غارت می‏كردیم.۱۰

آنها سرانجام به دولت كهنسال ایران خاتمه دادند و به این ترتیب، مرز امپراتوری نوبنیاد و اسلامی از جانب شرق تا رود جیحون گسترش یافت و رود جیحون به عنوان «مرز رسمی»۱۱ پذیرفته شد، همان‏طور كه خط دفاعی طبیعی بین تركان و ایرانیان از زمان‏های دور وجود داشت. قطع اً ماوراءالنهر یا تركستان سُفلی به عنوان منطقه‏ی عبور مهاجمان ترك صحراگردی كه به طرف آسیای میانه می‏آمدند حتی قبل از تركان سلجوقی و عثمانی مطرح بود.

حال، اعراب همسایه‏ی تركان شده بودند و خودشان را برای هجوم به آن طرف رود مشهور جیحون در مسیر سرزمین‏های تركان آماده می‏كردند. قبل از اینكه، حمله اعراب و سلطه بر آسیای میانه را از دیدگاه تركان مورد نقد قرار دهیم،۱۲ شرحی روشن از آغاز تماس بین این دو ملت كه البته كل جزئیات سیاسی و تاریخی فیزیكی جهان را تغییر داده ارائه می‏شود.

بدین منظور، لازم است مكاتبات سیاسی بین خلیفه عمر و سردار او در شرق، احنف بن قیس در شروع این وقایع مطرح شود. بر طبق روایات مشروح در منابع اسلامی خصوصاً طبری، احنف بن قیس پس از تكمیل عملیات نظامی خود در شمال ایران، نامه‏ای به مدینه فرستاد و اطلاعات كاملی درباره‏ی فتوحاتی كه او در شمال شرقی امپراتوری تازه تأسیس مسلمانان به دست آورده بود، ارائه كرد. او هم‏چنین به طور غیرمستقیم تلاش كرد كه اجازه رسمی مدینه را برای پیشروی به سوی تركستان كسب كند.

به طور یقین، عمر از اینكه اطلاعات كافی درباره‏ی سلطه نظامی سپاه مسلمانان در شرق و اقدامات درخشان آنان بدست آورد، خوشحال بود. بر طبق نظر مورخ بزرگ، طبری نامه‏ی احنف، چنان عمر را هیجان زده كرد كه او ناگهان فریاد زد «او احنف است»، كنیه‏اش «آقای مردم مشرق» شد! (سید اهل المشرق).۱۳ اما می‏شود، فهمید كه این شادی و هیجان خلیفه، بسیار كوتاه بود، خصوصاً وقتی كه این هیجان موقت، جای خود را به قضاوتی واقعی داد. به نظر می‏رسد حتّی او عمیقاً در مورد این پیروزی‏های درخشان در شمال ایران و مجاورت با تركان در آینده نگران بود. او نتوانست اندوه خود را پنهان كند و صراحتاً به همراهانش گفت: «من آرزو می‏كردم هرگز لشكری به خراسان نفرستاده بودم و ای كاش رودخانه‏ای از آتش بین ما قرار داشت».۱۴

ما از روایات طبری در می‏یابیم كه بعد از بهبودی اوضاع، عمر بار دیگر نامه‏ای به سردارش احنف نوشت و به او دستور داد كه پیشروی در مشرق و در مسیر تركستان را متوقف كند و گفت: «اما بعد فلاتجوزن النهر و اقتصر علی مادونه و قد عرفتم بای شی‏ء دخلتم علی خراسان فداو موا علی الذی یرم لكم النصرو ایاكم ان تعبر و افتنفضوا».

«هلا، از رود جیحون فراتر نروید و به این سوی آن بسنده كنید، می‏دانید كه شما چرا به خراسان وارد شده‏اید، پس بر آن بمانید تا پیروز بمانید. اگر شما این كار را انجام دهید، پیروزی برای شما باقی خواهد ماند. من تكرار می‏كنم از رود جیحون عبور نكنید، وگرنه پراكند ه می‏شوید.»۱۵

به احتمال زیاد، خلیفه چنین نامه‏ی جالبی را نوشت تا اصول سیاست خارجی پیامبراكرم‏صلی الله علیه وآله را كه در حیات خود بنیان نهاد، دنبال كند. پیامبرصلی الله علیه وآله در طول حیات خود توصیه می‏كرد كه نسبت به تركان بر مبنای «تجاوز نكردن» و «به خشم نیاوردن» آ نان،۱۶ رفتار كنید! در كنار احادیث بسیاری كه از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل شده است، حدیثی در سنن ابن داوود (یكی از شش مجموعه‏ی حدیثی معتبر) ثبت شده است.

قال النبی‏صلی الله علیه وآله: «دعوا الحبشهٔ ما ودعوكم و اتركو الترك ما تركوكم»

حبشیان را تَرك كنید تا زمانی كه شما را تَرك می‏كنند و تُركان را رها كنید، تا زمانی كه شما را رها می‏كنند.۱۷

نه تنها عمر، بلكه بسیاری از رهبران مسلمان و فرماندهان از جمله خلفای اموی مانند معاویه، مؤسس سلسله‏ی امویان و عمربن عبدالعزیز، چنین سیاستی را برضد تركان داشتند و بنا به توصیه‏ی پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله، به جای اینكه آنها را خشمگین و راهی میدان‏های جنگ كنند؛ با آنان با احتیاط رفتار می‏كردند.

به دلیل محدودیت موضوع اصلی، لزومی ندارد كه این مطلب را با جزئیات بیشتر به بحث بگذاریم، امّا می‏توانیم نظریات بسیار جالبی را در روایاتی كه توسط جاحظ در كتاب ارزشمند وی بنام «فضائل الاتراك» درج شده است، بیابیم كه حاكی از استفاده‏ی چنین سیاستی توسط رهبران اصلی عرب در اولین تلاش‏های آنان برضد تركان است. هر چند تحولات و روابط بعدی بیشتر با این نظریه‏ی اساسی، خصوصاً هنگامی كه اعراب در دوره‏ی امویان سعی در تسخیر آسیای مركزی داشتند، فاصله گرفت و بیانگر رفتار افراطی آنان با غیر عربها خصوصاً تركان می‏باشد. قتیبهٔ بن مسلم، یزید بن مهلّب و بسیاری دیگر از دولت‏مردان اموی در خراسان، بین تركان و سایر ملتها تبعیض قائل می‏شدند.۱۸

جاحظ به ما می‏گوید كه برای نمونه، یزید بن قتاده در طول كشمكش با تركان، این گفته‏ی عمر را به سربازان عرب یادآوری كرد كه آنان را هشدار داده بود: «تركان دشمنانی خشمگین‏اند» و مانع از حمله‏ی اعراب به تركان شد.۱۹ در حكایتی دیگر، جاحظ می‏گوید هنگامی كه حمزهٔ ب ن آذرك، والی بخشی از خراسان بود، یك گروه سواره نظام ترك به او حمله كردند. حمزه بن آذرك قوی‏تر از آن تركان بود، اما سربازانش را از جنگیدن با آنان باز داشت و گفت:

«اگر آنها تمایلی به جنگ ندارند، جنگ را آغاز نكنید، چون در حدیث آمده است كه تا زمانی كه شما را رها كرده‏اند، آنها را تنها رها كنید.»۲۰

در پایان این مقاله، خواهیم دید كه احنف بن قیس «سید اهل المشرق» فاتح شمال ایران‏۲۱ و سردار مقتدر خلیفه‏ی دوم، زمانی كه خاقان پادشاه تركان در مرز ظاهر شد، همین سیاست «تجاوز نكردن» و «خشمگین ننمودن» را نسبت به تركان در پیش گرفت.این بسیار جالب است كه جاحظ، دانشمند بزرگ عرب كه دلاوری سربازان ترك را می‏ستاید، توسط رهبران متعصّب عرب در طول دوره‏ی معتصم (۸۴۲م -۸۲۲م) بنیانگذار سپاهیان حكومتی ترك مستقر در بغداد و بعداً در سامرّا، مورد حمله قرار گیرد، در حالی كه او از تفوّق روحیه‏ی نظ امی ترك در مقایسه با دیگر گروه‏های متعلق به سایر ملتها در ارتش خلیفه دفاع می‏كرد. او نیز۲۲ این حدیث را یادآوری می‏كرد و می‏گفت: «حدیث پیامبراكرم‏صلی الله علیه وآله نصیحتی به تمام اعراب است. راه درست برای ما این است كه با آنان صلح‏آمیز زندگی كنیم و جنگ را كنار بگذاریم. چه می‏اندیشید در مورد ملتی كه حتّی هنگامی كه اسكندر بزرگ، بعد از تسلّط۲۳ بر جهان، تركان را دید به آنان نزدیك نشد و گفت: «آنها را تنها رها كنید» و آنها را «ترك» نامید.۲۴

نویسنده:زكریا كتابچی‏

پی‏نوشت‏ها:

۱. عضو هیئت علمی و دانشجوی دكتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران.

۲. مقاله حاضر، نوشته زكریا كتابچی، نویسنده ترك است. این مقاله در شماره ۳۲، مجله تاریخ از انتشارات دانشكده ادبیات دانشگاه استانبول، به زبان انگلیسی چاپ شده است. اگر چه در متن انگلیسی آن غلطهای فراوانی وجود دارد كه بیانگر عدم تسلط كامل نویسنده به زبان انگ لیسی است، اما عنوان مقاله و روش بررسی آن قابل توجه است. البتّه بدان شرط كه از بعضی تحلیل‏های جانبدارانه‏ی تركی نویسنده چشم‏پوشی شود.

آدرس كامل مقاله عبارت است از:

the first challange of the turks against the arabs in the oxus valley according to the narration of at-tabari, zekeriya kitapci, tarih degrisi, istanbul universities, edebiyat fakدlties, ord. prof.j.hakki uzun carsili, march, ۱۹۷۹. s. ۳۲.

از استاد گرانقدر و نكته بین جناب آقای دكتر هادی عالم‏زاده كه بزرگوارانه بر مترجم منت نهاده و ویرایش علمی متن را پذیرفتند، صمیمانه سپاسگزارم. بدیهی است نواقص احتمالی بر عهده مترجم است.

۳. ر.ك: اثر نویسنده «تحولات اقتصادی اجتماعی در سلطه عربی بر آسیای مركزی» (زیر چاپ).

۴. ر.ك: البخاری، مسلم و سنن ابن داوود و سنن ابن داود، فصل اختصاصی «باب فی قتال الترك» در این كتب مشهور، شما احادیثی می‏یابید كه خصوصیات ظاهری و فیزیكی تركان را وصف می‏كند و نیاز به یك بررسی انتقادی دارد.

۵. موانع اصلی كه تحولات در روابط سیاسی و اجتماعی تركان و اعراب را متوقف كرد، خصوصاً در طول دوره‏ی قبل از اسلام، عبارت است از جدایی جغرافیایی شبه جزیره‏ی عربستان از قاره آسیا و بیشتر دوری آن از راه‏های مهاجرت‏های تاریخی تركان است. از جانب قدرت‏های خارجی عربستان همواره دست‏نخورده باقی‏ماند (رابطه تركان و اعراب همیشه غیرقابل ارزیابی بود.)

۶. عربستان اكنون تحت حمایت ابوبكر، به وسیله‏ی شمشیر خالد بن ولید، متحد شده بود.

hitti, p.k. history of the arabs )loth editions(, great britain, ۱۹۷۰, p. ۱۴۱-۱۴۲.

m.al hudri, tarih al-umam al-islamiyyah, misr, i.p. ۲۹۶ from attabari

فانی قداستخلفت علیكم عمر بن الخطاب‏

۷. نبرد قاطعانه یرموك، كه راه را برای غلبه مسلمانان بر سراسر سوریه و بخشی از مصر باز كرد. ر.ك: همان، ص ۱۵۲.

۸. مؤلف در متن مقاله كلّ ایران، شامل گذرگاه... آورده بود كه به بخشی از ایران تصحیح شد چون تا آن زمان هنوز قسمت‏های بزرگی از ایران فتح نشده بود. (مترجم)

۹. تا زمان مورد اشاره مؤلف، هنوز شمال ایران به طور كامل به تصرف اعراب در نیامده بود. (مترجم)

۱۰. این ممكن است، شاهدی باشد بر وجود سربازان ترك در سپاه ایران در دوره‏های اولیه.

۱۱. ر.ك: الحموی، معجم البلدان، بیروت، ۱۹۶۵، ج ۲، ص ۳۵۲.

hitti, p.k. the arabs, chicago. ۱۹۶۲, p.۸۰.

او می‏گوید: گردبادی به جانب شرق وزید و پرچم پیامبر را با خود تا به میان رود جیحون، خط مرزی سنتی میان مردم فارسی زبان و ترك زبان برد.

۱۲. show, j.s. history of the ottoman empire and modern turkey, cambridge, ۱۹۷۶, p.۲.

۱۳. ر.ك: به اثر نویسنده تحولات اقتصادی و اجتماعی...» چاپ بیستمین سالگرد دانشگاه آتاتورك، ارزروم، ۱۹۷۷. هم‏چنین كتاب نویسنده با همین عنوان زیر چاپ.

۱۴. هوالاحنف و هوسید اهل المشرق المسمی بغیر اسمه.

attabari, husayniyah, printing hose, egypt, ۱۷, p.۲۶۴.

۱۵. الطبری، تاریخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۲۶۴، لوددت لوانی لم اكن دشت الی خراسان جنداً و لوددت انه لوكان بینما و بینها بحر من نار. همین تأمل از طرف عمر را در هنگام پیشروی سپاه اسلام به فرماندهی عمروعاص به جانب مصر و شمال آفریقا، مشاهده می‏كنیم.

۱۶. الطبری، همان، ج ۴، ص ۲۶۴.

۱۷. ر.ك: به اثر نویسنده «تركان در تألیفات جاحظ»، ۱۹۷۲، ص ۴۸ - ۴۷. توضیحات بیشتری راجع به موضوع خواهید یافت.

۱۸. ر.ك: به سنن ابوداوود، فصل مخصوص «النهی فی قتال الترك» این حدیث توسط نویسندگان متعدد به روش‏های مختلف نقل شده است، برای مثال جاحظ، فضائل الاتراك، (رسائل جاحظ) آماده چاپ بوسیله عبدالسلام، م. هارون، قاهره، ۱۹۶۳، ج ۱، ص ۵۸ و ۷۶، الحمولی، همان، ص ۲۳. او همین حدیث را به چهار صورت نقل كرده است. ابن فقیه، البلدان، ص ۳۱۶، لیدن، ۱۳۰۲.

۱۹. زكریا كتابچی، همان، ص ۶۱-۷۳ برای مثال، وقتی یزید بن مهلّب استاندار خراسان بعد از قتیبهٔ بن مسلم مشهور، جرجان را تسخیر كرد بر طبق حكایت طبری، او چهل هزار ترك را بعد از غارت شهر كشت. ان الذین قتلهم یزید اربعون الفا. الطبری، ج ۸، ص ۱۲۹.

۲۰. و ذكر قول عمر بن الخطاب فی الترك حیث قال «عدو شدید» فنهی العرب عن التعرض للا تراك. جاحظ، همان، ج ۱، ص ۵۸.

۲۱. افرجوالهم ما تركوا كم و لاتتعرضوا لهم فانه قد قیل «تاركوا هم ماتركوا كم». الجاحظ، همانجا.

۲۲. احنف بن قیس را باید فاتح شرق و شمال شرقی ایران دانست. (مترجم)

۲۳. برای اطلاعات بیشتر در مورد تركان در لشكر خلافت ر.ك: زكریا كتابچی، «الترك»، ص ۱۳۲ - ۹۶، هم‏چنین مقاله وی «تركان در كشورهای مسلمان»، بزرگداشت پروفسور طیب اِكچ، آنكارا، ۱۹۷۷، ص ۱۹۵.

۲۴. مؤلف از یك طرف اسكندر را با القاب «بزرگ» و «ذوالقرنین» وصف نموده و از طرف دیگر تسلط او را بر «جهان وحشیانه و بی‏رحمانه» توصیف كرده بود كه در ترجمه تصحیح شد. (مترجم)

۲۵. الجاحظ، همان، ص ۵۸، متن این موعظه‏ی مؤثر این است:

«وصیهٔ لجمیع العرب فان الرأی متاركتنا و مسالمتنا و ما ظنكم بقوم لم یعرض لهم ذوالقرنین و بقوله اتركوا هم (سموا الترك) هذا بعد ان غلب علی جمیع الارض غلبهٔ و قسراً و عنوهٍٔ و قهراً».

۲۶. الطبری، همان، ص ۲۶۳، «فهرب یزدجرد الی خاقان ملك الترك بماوراءِ النهر».

۲۷. جالب توجه است كه اكثر سربازان ترك سلطنتی معتصم (كه مادر او ترك بود) اهل فرغانه بودند.

۲۸. الطبری، همانجا و جمع جنوده من اهل فرغانه و الصغد ثم خرج بهم و خرج معه یزدجرد و اجتاز النهر.

۲۹. الطبری، همان، ص ۲۶۴.

۳۰. آیه‏ای از قرآن، سوره‏ی ۲، آیه‏ی ۲۵۰. «كم من فئهٔ قلیله غلبت فئهٔ كثیره باذن الله و الله مع الصابرین».

۳۱. طبری، همانجا.

۳۲. الطبری، همان، ص ۲۶۵.

«وقد اطال مقامنا و قداصیبا هؤلاءِ القوم بمكان لم یصبا بمثله قطاءِ و مالنا فی قتال هؤلاء القوم من خیرٍ فانصرفوانبا».

۳۳. الطبری، همان، ص ۲۵۶.

«قال المسلمون لِاحنف ما تری فی اتباعهم؟ فقال اقیموا مكانكم و دعوهم».

منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ، شماره ۱۴


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.