شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تیشه به ریشه نقد


تیشه به ریشه نقد

نقدی بر موضع منفی فراستی درباره جدایی نادر از سیمین

نخستین نمایش فیلم جدایی نادر از سیمین در جشنواره فیلم فجر،همه توجهات را جلب کرد. اغلب کارشناسان لب به تحسین فیلم گشوده، تازه ترین ساخته اصغر فرهادی را بهترین فیلم کارنامه سینمایی وی دانسته و روزهایی خوب را برایش پیش بینی کردند. منتقد معروف اما از همان آغاز راه خود را رفت. در کمال تعجب جدایی... را فیلم بدی دانست و اظهار تاسف کرد که به فیلمی که همه ایرانی ها را از کوچک و بزرگش دروغگو می داند، جایزه بهترین را می دهند. جای تعجبی هم نداشت. غالب بینندگان برنامه هفت می دانستند که منتقد ثابت این برنامه، درباره ۹۹ درصد فیلم های اکران شده همین نظر را دارد.پس اظهار نظرش در رابطه با فیلم چندان جدی گرفته نشد و همگان جمله معروف او در نقد سینمای کیمیایی و فیلم جرم را نقل قول کردند. جمله درخشانی که باعث شد سینما دوستان، چند هفته ای در برنامه هفت از او و نظرات عجیب و غریبش در امان بمانند.

گذشت و گذشت. جدایی... پس از کسب خرس های طلایی و نقره ای جشنواره برلین، یکی پس از دیگری جوایز معتبر بین المللی را درو کرد تا به بزرگترین و شاخص ترین آنها یعنی کسب بهترین فیلم خارجی زبان گلدن گلوب و نامزدی در دو بخش بهترین فیلمنامه و فیلم سال در مراسم اسکار رسید. افتخاراتی بی نظیر در تاریخ سینمای ایران که باعث شد پس از مدت ها یک بار دیگر نام این سینما را ورد زبان ها کند.

هرچه ویترین افتخارات اصغر فرهادی تکمیل و تکمیل تر می شد انگار موضع منتقد معروف نسبت به او تند و تندتر می شد. او صراحتا این اتفاق را نه بخاطر برجستگی هنری جدایی... بلکه به خاطر رویکرد سیاسی جشنواره های معتبر دانست. بیانیه ها برای اثبات این موضوع نوشت و در باب ضعیف بودن ساختار و محتوای فیلم قلم فرسایی ها کرد.جالب این بود که در تمام این مدت آن چه که بیش از همه نمود داشت این بود که فراستی بیش از آن که با فرم فیلم مشکل داشته باشد با مضمون فیلم مشکل داشت. برداشت و تلقی منفی او از مضمون فیلم باعث شده بود که چشم بر تمام نقاط قوت ساختاری فیلم ببندد و در واقع با یک چوب، فیلم را براند.این روزها انگار او به مقابله با همه داوران جهانی برخاسته است. گویی هیچ کس از سینما هیچ نمی فهمد و تنها اوست که متخصص رونمایی از لایه های پنهان فیلم هاست. در تازه ترین اظهار نظر عجیب و غریبش آن قدر تند رفته است که جدایی... را از فیلمفارسی های امروزی بدتر دانسته و در راستای اثبات نظریه اش اینگونه تحلیل کرده است: فیلمفارسی های امروزی ادعایی ندارند و می خواهند تو را بخندانند اما جدایی ... فیلمی است که می گوید دارد درباره مهمترین مسئله اخلاقی صحبت می کند و از پس آن بر نمی آید! این گونه واکنش های سوال برانگیز در برابر فیلمی که حالا با کسب جایزه بهترین فیلم خارجی زبان اسکار، مهمترین فیلم تاریخ سینمای ایران محسوب می شود ناخوداگاه ما را به یاد جلسه نمایش فیلم مهرجویی،کارنامه چهل ساله در جشنواره فیلم فجر می اندازد. آنجا که نخستین حضور فراستی بر روی پرده، با خنده و تمسخر حضاری مواجه شد که همگی در زمره نویسندگان و خبرنگاران سینمای ایران جای داشتند. این به معنای آن است که رویکرد وی در برنامه هفت تا چه حد موجب تنزل شان وی در میان منتقدان سینمای ایران شده است. در بخشی از این فیلم دوست داشتنی، وقتی مهرجویی وی را به بیماری مازوخیست تشبیه می کند که بیش از ده بار فیلم هامون را دیده است تا در نهایت عذاب کشیدن، بیش از ۱۵ صفحه درباره آن نقد منفی بنویسد، حضار سالن با کف زدن های ممتد، به نوعی بر این گفته مهر تائید می زنند تا مشخص شود که چه بلایی بر سر جایگاه منتقد فیلم، نازل شده است.

مسعود فراستی منتقد باسوادی است. منتقدی که ده ها کتاب در باب شناخت سینما ونقد سینمایی ترجمه وتالیف کرده است و به واقع بسیاری از سر کلاس های درس وی پای به عالم سینما نهاده اند. اما حقیقت آن است که این روزها او به واسطه این اظهارات تعجب برانگیز، با سرعتی باورنکردنی مشغول تیشه زدن به ریشه نقد و منتقد فیلم در سینمای ایران است. خواه،ناخواه به واسطه برنامه هفت، او به شمایل بی بدیل یک منتقد در نزد افکار عمومی تبدیل شده است. امروزه به هرکسی بگویی که منتقد فیلم هستی و درباره سینما می نویسی بلافاصله اسم مسعود فراستی را میآورد و با تعجب می پرسد: می خواهی مثل او شوی؟این چنین است که وقتی فیلمسازی جوان چون عبدالرضا کاهانی نیز پای را از گلیمش درازتر می کند و با گفتن جملاتی نظیر"فراستی یک فرد بیمار است و عقده خود کم بینی دارد و دوست دارد که مدام تماشایش کنند"، رکیک ترین کلمات را نثارش می کند، خبرش به سرعت در تمام سایت ها کار می شود و هیچ موضع مخالفی را برنمی انگیزد وهیچ منتقدی پیدا نمی شود که از هم صنفش دفاع کند و باز هم این به معنای آن است که این قبیل حرف ها، مورد تائید تلویحی جامعه منتقدان قرار گرفته است. به راستی مگر فراستی جای دفاعی هم باقی گذاشته است؟

نویسنده : فرهاد خالدار



همچنین مشاهده کنید