یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

«سینما» یک فیلم بلند سیاسی است


«سینما» یک فیلم بلند سیاسی است

در همه جای دنیا , بخصوص در کشورهایی که سینما واقعا به عنوان یک صنعت محسوب می شود , سیاست وسینما تاثیری مستقیم و لاینفک نسبت به یکدیکر دارند

یک - در همه جای دنیا‌، بخصوص در کشورهایی که سینما واقعا به عنوان یک صنعت محسوب می‌شود‌، سیاست وسینما تاثیری مستقیم و لاینفک نسبت به یکدیکر دارند . البته دراین میان کشور هند استثنائی است که به رغم بیشترین میزان ساخت و عرضه جهانی فیلم در دنیا و به استثنای معدود فیلم‌های مستقل و مهجور مانده‌اش،«بالیوود» بیشتر یک کمپانی تجاری است تا یک صنعت قابل بحث.

دو - در کشور ما گرچه سیاست تاثیر عمده ای بر سینما می‌گذارد اما سینما جایگاه خاصی در سیاست‌ها نداشته و نگاه سیاستمداران را به خود اختصاص نمی‌دهد و رجال سیاسی فقط زمانی جلب سینما می‌شوند که بخواهند فیلم یا نگاه و حرکتی را محکوم یا ساختار و زیر ساخت آن را نقد کنند. متاسفانه بیشتر سیاست مداران ما با سینما بیگانه اند و فوتبال را ترجیح می‌دهند چرا که دیدن آن دم دست‌تر و پرداختن به آن مفرح‌تر است!!

سه - از طرف دیگر، سینمای سیاسی در ایران خیلی سال است که مرده و گاه‌به‌گاه هم اگر فیلمی ‌به زور بخواهد خود را یک فیلم سیاسی جا بزند‌،یا بسیار ضعیف است‌،یا غیر واقعی و یا سفارشی و اگر از ذهن فیلمساز متعهد و بی‌غرضی هم بگذرد که بخواهد در این زمینه فیلمی بسازد‌،از ترس سوءتفاهم‌ها‌،جرات ساخت آن را پیدا نمی‌کند.ضمن اینکه از هر زاویه‌ای که بخواهد نگاه کند‌،باید نگران زاویه دید طیف خاص دیگری قرار می‌گیرند و منصفانه فیلم ساختن بسیار مشکل شده است.

چهار - سینما می‌تواند آینه‌ای باشد تا هر جامعه‌ای در آن احوال روز خود را ببیند و آینه ای که مسوولان یک نظام هم می‌توانند با نگاه کردن به آن بهترین دید را نسبت به مسائل مختلف اجتماعی‌، فرهنگی‌، اقتصادی و سیاسی مملکت داشته باشند وصورت مسئله‌ها را پیدا کنند و برای هموار کردن جاده مشکلات جامعه راه حلی بیابند .

متاسفانه بی‌اعتنائی به تعامل سیاست و سینما در کشورمان موجب شده تا سینما هم به مسائلی بپردازد که نه دغدغه‌های اصلی مردم است و نه آنها را جلب دیدن می‌کند . انگار مخاطب سینما از یک سیاره دیگر هستند و فیلم‌ها هم از یک سیاره دیگر آمده اند.آنقدر که دیگر این روزها به رغم نزدیک شدن به ماه بهمن‌،هیچکس مثل دهه شصت و هفتاد برای رسیدن به جشنواره فیلم فجر‌،روزشماری نمی‌کند چرا که نه فیلم‌ها تکلیف خودشان را می‌دانند‌، نه مردم و نه مسوولان.

پنج - «ژانر» در سینمای ما مرده و هر فیلمی را می‌توان در هر ژانری قرار داد و همین موجب شده تا ژانرهای «من در آوردی» در بین اهالی سینما و منتقدین و مطبوعات به ثبت برسد مثل«ملودرام سیاسی – اجتماعی» که فقط یک «کمدی» یا«تریلر»یا«اکشن» کم دارد .سینمای سیاسی موفق‌،سینمائی است که بتواند به دور از شعار و بزرگ نمائی و با یک قصه جذاب‌،بیشترین آگاهی و بیشترین تاثیر را روی مخاطب داشته باشد و به راستی راه رفتن روی یک خط باریک است . خطی باریک والبته قرمز . فیلم‌هائی نظیر «سفر سنگ» و«گوزن‌ها» از مسعود کیمیائی‌،«زیر پوست شهر» رخشان بنی‌اعتماد؛«به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمی‌کیا نمونه‌های محکمی از سینمای سیاسی هستند که در بستر اجتماعی حرف می‌زنند .

شش - سینما در هر ژانری که فیلم بسازد‌، وقتی که تصویری از وضعیت و مشکلات و اهداف یک جامعه را نشان می‌دهد، سیاسی است. در حقیقت سینما یک فیلم بلند سیاسی است و نباید هرگز از کنار آن راحت گذشت و چه ناامید کننده که در این روزهائی که اختلافات سیاسی‌، فشارهای اقتصادی‌، خشونت وکم مهری و...واقعیتی است که در کوچه و بازار وخانه وهمسایه می‌بینیم‌،طرح قصه‌هایمان شده‌،مثلث‌های عشقی‌، خیانت‌ها و دکورهای رنگی و آدم‌های رنگی ترو صد البته بیگانه .انگار نه نویسنده در این کشور زندگی می‌کند‌، نه فیلمساز و نه تهیه‌کننده و نه اینکه بیننده قرار است قیم سینما باشد و حق داشته باشد که در آن دنبال کمی امید‌، اخلاق‌، شرافت و یا گذران اوقات ...بدون اتلاف وقت بگردد.

هفت – این روزها سینما از مردم بسیاردور شده و مردم از سینما .می‌خواهد«آزادی» سر گروه باشد‌، می‌خواهد«فرهنگ». (البته منظورم سینما فرهنگ است که قرار شده جای سینما آزادی را در سر گروهی بگیرد).خانه از پای بست ویران است و دعواها این وسط فقط دارد این صنعت را نابود می‌کند و بس.

یاد یک سکانس از یک فیلم فارسی سیاه و سفید قدیمی می‌افتم.مرد و زن از هم جدا شده اند. بچه را داده اند به شوهر‌. تصویری است از اتاق خواب . دوربین روی بچه می‌نشیند که یک گوشه‌هاج و واج نشسته است. نما باز می‌شود .کارتن‌های پر و خالی محیط را پر کرده است . زن کارتنی را باز می‌کند و اسباب بازی‌ها را در آن می‌گذارد و بعد رو به بچه می‌کند و می‌گوید: «به بابات بگو‌، اینا همه خارجیه . نده دست بچه‌های خواهرش که بزنن و بشکنن». بچه ساکته. مرد جواب می‌ده : «به مامانت بگو؛ اون چیزی که داره می‌شکنه‌،خود بچه است.»

هشت - با نزدیک شدن به برگزاری مراسم مهم سینمائی دنیا یعنی «گلدن کلاب» و «اسکار»بی‌بهانه نیست تا نگاهی داشته باشیم به مسائل روز دنیا و تاثیری که روی انتخاب سوژه‌های فیلم‌، استقبال مخاطب و نگاه منتقدان و سیاستمداران در این آکادمی‌ها ودرشرایط مختلف جامعه داشته و دارند.

به چند نمونه اشاره‌ای گذرا خواهم داشت واز امسال شروع می‌کنم :

فیلم مطرح امسال«لینکلن» ساخته«استیون اسپیلبرگ» است. این کارگردان در هر شرایطی و با هر قصه‌ای‌، توان ساختن یک شاهکار را دارد وحالا او فیلمی با مضمون ‌زندگی شانزدهمین رئیس‌جمهور آمریکا را که طرفدار حقوق سیاهان است در شرایطی می‌سازد که رئیس‌جمهور سیاهپوست فعلی آمریکا باید برای انتخاب در دور دوم ریاست جمهوری‌اش از مردم رای برای ماندن می‌گرفت و گرفت.«فهرست شیندلر» و«نجات سربازرایان» از دیگر فیلم‌های سیاسی و مطرح این کارگردان است که در زمان مناسب با سیاست‌های روز ساخته شده است.

فیلم مطرح دیگرسال ۲۰۱۲ به تهیه‌کنندگی«جرج کلونی» بازیگر محبوب‌هالیوود و چهره سیاسی سال ۲۰۰۶ با قصه‌ای در رابطه با ایران است. در حالی که بیشتر نگاه غرب در سال جاری به مسائل خاورمیانه و نگاهی خاص به ایران بوده است‌، در اوج درگیری‌ها و تحریم‌های اقتصادی‌، ساخت این فیلم دور از ذهن نبود. به گونه‌ای که، فیلمی با مضمون فرار شش کارمند سفارت آمریکا از ایران با عنوان «آرگو» ساخته شد که جرج کلونی کارگردانی آن را به«بن افلک» سپرد و از شانس‌های امسال آکادمی اسکارمحسوب می‌شود.

در سال ۲۰۰۹ میلادی‌، فیلم مطرح و نه چندان جالب «گنجینه درد» ساخته «کاترین بیگلو» با موضوع حضور سربازان آمریکائی در عراق و افغانستان و مسئله بن‌لادن مورد اقبال قرار می‌گیرد . یعنی زمان اوج اعتراض‌ها‌ی جامعه آمریکا به این اتفاق و حضور نظامی سربازان آمریکائی در این کشورها.

فیلم«میلک» ساخته«گاس ون سنت» در سال ۲۰۰۸ به زندگی اولین سیاستمدار همجنس گرا‌،به دنبال بهترین فیلم منتخب سال ۲۰۰۵ یعنی «کوهستان بروک بک» ساخته«آنگ لی»که داستان عاشقانه دو مرد گاوچران است مورد توجه قرار می‌گیرد‌،و این دقیقا زمان اوج بحث و کشمکش بر سر حقوق همجنسگرایان در آمریکا و اروپاست.

در این میان و در زمان رکود اقتصادی انگلستان و بی اعتمادی به خاندان سلطنتی، در سال ۲۰۰۶ فیلم«ملکه» ساخته«استفان فریز» انگلیسی به زندگی ملکه انگلستان و اندوه او ازمرگ «پرنسس دایانا »محبوب‌ترین چهره خاندان سلطنتی بین مردم می‌پردازد و این فیلم یکی از برگزیدگان می‌شود .

سال ۱۹۹۳ «جاناتان دمی»، در اوج بحران بیماری مهارناشدنی«ایدز» فیلم «فیلادلفیا» را می‌سازد وبه دنبال حقوق مدنی آنهاست و این فیلم هم‌، همه نگاه‌ها را به خود جلب می‌کند.

در سال ۱۹۸۷ و کلاهبرداری‌های مالی و بحران بازار بورس و مافیای اقتصادی‌، «الیور استون» فیلم جنجالی «وال استریت» را ساخت و مطرح کرد.

اواخر دهه هفتاد‌، سال‌ها پس از جنگ ویتنام هنوز هم مردم آمریکا به این اتفاق معترض بودند و هنوز هم تاثیر روحی و روانی و گاه زخم‌های مانده از این جنگ را حس می‌کردند و در این زمان شاهکاری مطرح شد به نام «اینک آخر زمان» به کارگردانی «فرانسیس فورد کاپولا» در سال ۱۹۷۹.

یک سال قبل از«اینک آخر زمان» فیلم دیگری عالم سینما را تکان داد‌، یکی از پر کاندیداترین فیلم‌های اسکار، فیلمی‌بسیار تاثیرگذار و بیاد ماندنی به نام «شکارچی گوزن» که به زندگی چند دوست قبل و بعد از رفتن به جنگ ویتنام می‌پردازد و تباهی این بازمانده‌ها را به تصویر می‌کشد.

بعدها فیلم دیگری هم با نام «متولد ماه ژوئن» ساخته شد که قابل قیاس با این دو فیلم نبود.

این موارد صرفا نمونه‌ای بودند و فیلم‌های بسیار دیگری هم هست که در این نگاه کوتاه نمی‌گنجید‌، نظیر «غلاف کاملا فلزی»‌،«جی‌اف‌کی»‌،«فارست گامپ» و ....همچنین سال‌های دیگری که می‌شد باز هم به عقب برگشت‌، اما اوج تاثیر مسائل سیاسی و اجتماعی در سینمای آمریکا، بیشتر به این دوران بازمی‌گشت ومسلما نگاه به سینمای اروپا هم مورد مهمی بود که در این مطلب جا مانده است .

نویسنده : هما گویا



همچنین مشاهده کنید