دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

مقایسه نظام حقوقی و اخلاقی زن در اسلام


مقایسه نظام حقوقی و اخلاقی زن در اسلام

مسائل پیرامون زن از زوایای گوناگون قابل تأمّل و بررسی است این بررسی می تواند از نگاه عرفانی, اخلاقی, اجتماعی, خانوادگی, و روان شناختی باشد, لکن ارزیابی جامع زمانی است که همه ویژگی های انسانی او را در نظر بگیرد

مسائل پیرامون زن از زوایای گوناگون قابل تأمّل و بررسی است. این بررسی می‌تواند از نگاه عرفانی، اخلاقی، اجتماعی، خانوادگی، و روان شناختی باشد، لکن ارزیابی جامع زمانی است که همه ویژگی‌های انسانی او را در نظر بگیرد. به نظر می‌رسد نگاه قرآنی از چنین جامعیتی برخوردار باشد; زیرا از سوی کسی صادر شده است که با همه ویژگی‌های انسان آشنایی داشته و بهتر از دیگران او را به سوی کمال واقعی اش رهنمون می‌سازد.

شبهات متعدّدی که امروزه بر مبانی اسلام وارد می‌شود، بیشتر از ناحیه ضعف شناخت و نگرش‌های ناقص صورت می‌گیرد و برای رفع و دفع این شبهات، باید از جامعیت قرآن و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) مدد جست. برای مثال، اشکالات فمینیستی بر مکتب اسلام بیشتر به خاطر این است که فقط از منظر حقوق غربی و لیبرالی به آن نگاه می‌شود; نگاهی که مبتنی بر سود، سرمایه و استعمار و بهره جنسی بیشتر است;۱ یعنی ارزش‌های حاکم بر آن کاملا مادی بوده و همواره از طریق رسانه ها آن را بر همه تحمیل می‌نماید. در حالی که مکتب اسلام با یک نگاه همه جانبه، تأملّات دقیق ارزشی، اخلاقی، حقوقی و انسانی را در مورد زنان اعمال می‌کند.

البته فرهنگ سازان کشور ما هم با دامن زدن به مسائل حقوقی، توجه کمتری به مسائل اخلاقی پیرامون زنان می‌نمایند; یعنی در تحقیقات و مناظرات و سخنرانی‌های خود، این مسائل را فقط از منظر حقوق اسلامی مورد بررسی قرار می‌دهند، حال آنکه پرداختن به مسائل حقوقی زنان بدون توجّه به ابعاد اخلاقی و اجتماعی آن، امری معیوب خواهد بود. نپرداختن به مسائل خانواده و سخن گفتن از حقوق منهای اخلاق از جمله این موارد می‌باشد. چه بسا همین تحلیل نارسا و تک بعدی، موجب دامن زدن به مسائل اجتماعی زنان، بخصوص مسئله طلاق گردد. این اشکال می‌تواند در زمینه ورزش و اشتغال هم وجود داشته باشد. همین نگرش‌های تک بعدی است که کشور ما را به سوی جامعه سکولار و تفکّر فمینیستی پیش برده است.۲

از این رو، یکی از رسالت‌های مهم کارشناسان، نوشتن مقالات متعدّد، تحلیل و تطبیق درست اخلاق بر مسائل زنان و نقش آن در هدایت و حمایت از جامعه زنان می‌باشد; چیزی که این نوشتار به قدر توان خود در پی آن است.

● معرفی بهترین الگو :

معرّفی و بررسی یک الگو برای تبیین نظام اخلاقی و حقوقی زن ضروری به نظر می‌رسد و برای این کار حضرت زهرا(علیها السلام)بهترین نمونه تاریخ است. رفتار پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و حضرت علی(علیه السلام) با حضرت زهرا(علیها السلام)می تواند نمایانگر مسیر تکامل و تعالی قرار گیرد. اگرچه شناخت مکتب علوی و مبانی آن (که می‌تواند افرادی همچون امامان معصوم(علیهم السلام)را پرورش دهد) بسیار مهم تر از شناخت خود افراد است۳ امّا به خاطر جایگاه ویژه الگو در تربیت و هدایت انسان ها، معرّفی آن از اهمیّت ویژه‌ای برخوردار است. حضرت صدّیقه طاهره(علیها السلام)بهترین الگو برای زنان جهان است که درباره او کمتر سخن گفته شده. زنی که طبق روایات، ۷۵ تا ۹۵ روز آخر عمرش با مراوده‌های بین او و جبرئیل سپری گردید; فرشته وحی تمام مسائل و مصائب ذرّیّه فاطمه زهرا(علیها السلام) را به وی رساند و کاتب وحی، حضرت امیر(علیه السلام)آن را نوشت.۴

● تعریف اخلاق :

منظور از اخلاق در اینجا توجّه عاطفی و وجدانی به دیگران است. این معنا مورد تأکید آیات و روایات نیز می‌باشد; یعنی اسلام در روابط انسان ها، به دنبال تأثیرات نفسانی و کمالات معنوی است.۵ از این رو، بر هر انسانی لازم است تا در برخورد با دیگران، بخصوص زنان، به دنبال شناخت وظیفه الهی و انجام آن باشد. در چنین تعاملی، نه تنها فرد مقابل تحقیر نمی شود، بلکه طرفین همواره به وظایف خود می‌اندیشند تا علاوه بر حفظ کرامت دیگران، موجب ارتقای معنوی یکدیگر نیز بشوند.

● مرز اخلاق و حقوق :

مسائل حقوقی در بسیاری از موارد با اخلاق ارتباط نزدیک پیدا می‌کند; چرا که این مسائل هم جنبه اخلاقی و هم حقوقی دارند و به نظر می‌رسد که دایره اخلاق اسلامی همه مسائل حقوقی زنان را در بر می‌گیرد. یعنی این مسائل ممکن است، علاوه بر مجاز و ممنوع بودن، با خوب و بد بودن هم ارزش گذاری شوند که در واقع، ضمانت اجرایی اولی با دولت می‌باشد و دومی توسط وجدان و عقل صورت می‌گیرد; چه اینکه دایره اخلاق می‌تواند تمام احکام و فرامین دینی را شامل شود.۶

● تفاوت احکام حقوقی و اخلاقی :

احکام حقوقی تفاوت هایی با احکام اخلاقی دارند. در ذیل به برخی از این تفاوت ها اشاره می‌گردد:

۱) احکام حقوقی فقط برای تنظیم روابط اجتماعی هستند، در حالی که هدف اخلاق اسلامی فوق هدف حقوقی بوده و منحصر به اهداف دنیوی نمی شود.

۲) احکام حقوقی ضمانت اجرایی دولتی دارند، امّا ضمانت اجرایی احکام اخلاقی وجدانی است.

۳) در احکام اخلاقی تأثیرات نفسانی و کمالات معنوی دنبال می‌شود، حال آنکه حقوق برای رعایت حال جمع، جامعه و دیگران است.

۴) ارزش احکام اخلاقی به نیّت فاعل مختار بستگی دارد، امّا در احکام حقوقی نیّت تأثیری نداشته و ظاهر افعال مدّنظر است.۷

۵) قواعد حقوقی تکالیفی الزام آور می‌باشند، اما در قلمرو اخلاق تکالیف الزامی و استحبابی وجود دارد.۸

● اصالت حقوق یا اخلاق؟

برای حلّ این مسئله بهتر است ماهیت زن مورد مطالعه قرار گیرد. این بررسی می‌تواند از دیدگاه مکاتب گوناگون باشد، لکن موضوع مورد بحث ایجاب می‌نماید تا با کمک قرآن و حدیث به حلّ آن پرداخته شود.

اگرچه مکاتب سکولار سعی کرده اند قلمرو مسائل دینی و اعتقادی را از مسائل حقوقی و اخلاقی جدا کنند تا نغمه جدایی دین از شئون دنیوی را سر دهند، اما مکتب اسلام چنین تفکیکی را نپذیرفته و حوزه‌های ارتباطی انسان را جدای از هم نمی داند; یعنی ارتباط انسان با خدا، خود و دیگران جدای از هم نیستند.۹

آیات و روایات مجموعه عظیم و سرشاری از احکام حقوقی و اخلاقی موجود می‌باشند و در کنار فرامین فقهی ریشه در معارف دینی دارند که جدای از هم نیستند.۱۰

بعضی از اندیشمندان اسلامی تفاوت احکام حقوقی میان مرد و زن را به معنای برتری مرد بر زن گرفته اند. چه بسا این نگرش جامع نبوده و با یک نگاه تک بعدی به مسائل زنان به دست آمده باشد. در کل، نگرش سطحی به مسائل دینی نظرات ناصوابی را به دنبال دارد که این نگرش نیز از آن مستثنا نمی باشد. البته در اطراف این موضوع، تحلیل‌های نادرست متعددی وجود دارد که بررسی بعضی از آن ها ضروری به نظر می‌رسد.

● اوج گرایی و تکامل مرد و زن

در تفکّر قرآنی، زن پا به پای مرد تکامل پذیر و اوج گراست و در پرتو شناخت و عمل می‌تواند به چکاد تعالی انسانی دست یابد. از این رو، خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: (إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّاللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهًٔ وَ أَجْراً عَظِیماً.) (احزاب: ۳۵)

بدین سان، اشکالاتی که بر نابرابری حقوق زن وارد می‌شود، مردود می‌گردد; زیرا قرآن کریم اوصاف زن را در کنار اوصاف مرد برشمرده و استعدادهای آن دو را برای رسیدن به کمال، یکسان دانسته است. قرآن کریم، زن را موجودی با همه ویژگی‌های انسانی می‌داند.۱۱

● مهم‌ترین تفاوت در نگاه ظاهری

عده‌ای درنگاه ظاهری برای توجیه تفاوت مرد و زن و اثبات نقصان عقلی زن، به هر وسیله‌ای حتی روایات متوسل شده اند، لکن با یک بررسی مقتضی، ضعف استدلال این گروه آشکار می‌شود.

وقتی در قرآن از نقصان عقلی زن سخنی به میان نیامده و در روایات، ضعف عقل او یک استدلال جزئی بوده و اگر استدلال کلی باشد به عواطفش ربط داده می‌شود،۱۲ پس نقصان عقلی مطرح شده را باید در امور دیگر جستوجو کرد; چه اینکه حضرت علی(علیه السلام) می‌فرمایند: «ایاک و مشاورهٔ النساءالاّ من جربت بکمال عقل»;۱۳ از مشاوره با زنان بپرهیزید، مگر کسی که بلوغ و کمال عقلی او تجربه شده باشد. بنابراین، تفاوت‌های مرد و زن، نوعی تناسب است نه نقص و کمال; یعنی این تفاوت ها برای تناسب است تا زندگی مشترکی را برای اهداف عالیه فراهم آورند.۱۴

● قوّت و ضعف عقل در روایات

عقل انسان اگر در معرض آفات نفسانی قرار گیرد دچار ضعف و تغییر می‌شود. در پاره‌ای از روایات به قوت و ضعف عقل اشاره شده است و زن یا مرد بودن تاثیری در آن ندارد. عجب و خود پسندی،۱۵ هم نشینی با جاهلان،۱۶ زیاده طلبی،۱۷تکبّر و خودبزرگ بینی،۱۸ شهوت رانی و هوس بازی۱۹ از جمله آفات عقل می‌باشند.

دسته دیگری از روایات، عقل و عاقل را به داشتن سجایای انسانی معرفی نموده اند. مخالفت با هوای نفس، دین داری، و کمال طلبی سجایای انسانی هستند که معرّف قدرت عقل انسان می‌باشند.۲۰

● منشأ ضعف

با بررسی این دسته از روایات، به نظر می‌رسد ضعف عقلی زن صرفاً جنبه عارضی داشته باشد، نه اینکه ذاتاً عقل زن ناقص یا ضعیف تر از مرد باشد. از این رو، معلوم می‌گردد که موانع سیر کمالی زن، نه در ضعف عقلانی او، بلکه ریشه در جنبه‌های عاطفی و اخلاقی وی دارد. وجود زنان دانشمندی که پا به پای مردان مدارج عقلی و علمی را طی نموده اند، تأییدی بر این مطلب می‌باشد. برای جبران ضعف عقلی زن، بیشتر باید به جنبه‌های اخلاقی در مورد زنان توجّه نمود. صرف نگاه عاطفی و احساسی، انسان را دچار زندگی خیالی نموده و از زندگی عقلایی و انسانی دور می‌نماید، امّا التزام به فرامین اخلاقی به عنوان فقه اکبر، جهت درستی به عواطف داده و زندگی انسان را عقلایی و الهی می‌نماید.

● معانی عقل

عقل دارای معانی متفاوتی بوده و هر معنا، تحلیل خاص خود را می‌طلبد. برخی عقل را به معنای هوش و استعداد دانسته اند که از نظر روان شناسی تفاوتی بین دو جنس وجود ندارد. عدّه‌ای کوچک تر بودن نیمه راست مغز زن را به حساب ضعف عقلی وی گذاشته اند. اگر این استدلال درست باشد، پس باید کوچکی نیمه چپ مغز مرد را هم ضعفی برای او محسوب کرد.

برخی دیگر، عقل را به معنای قوه استدلال و منطق می‌دانند. این تعبیر، چه به معنای عقل منطقی باشد یا عقل فلسفی،۲۱ تفاوتی در اصل تعقّل بین آن دو وجود ندارد ، زیرا :

الف) اگر عقل را به معنای درک کلیات منطقی یا فلسفی بدانیم، به نظر می‌رسد که تفاوتی بین مرد و زن نباشد، مگر اینکه زنان به علت جزئی نگری در مسائل، علاقه کمتری به این بخش از علوم نشان می‌دهند.

ب) عواطف زن معمولا بر جنبه عقلانی او غالب است و این حقیقت قدرت عاطفی او را اثبات می‌نماید و به معنای ضعف عقلی نمی باشد.

ج) عده دیگری که عقل را به معنای عقل اجتماعی دانسته اند و می‌گویند: عقل اجتماعی مردان قوی تر است; چون دارای مدیریت، سیاست، فکر اقتصادی، علمی، تجربی و ریاضی قوی تری هستند.۲۲ لکن این برتری برای مرد یک فضیلت زاید است و معیار فضل برای او به شمار نمی آید.۲۳

معانی عقل در روایات به گونه‌ای است که از آن ها برای نکوهش و نقصان زن استفاده نمی شود. در بعضی روایات، عقل به معنای «عقال» آمده است; یعنی وسیله‌ای که با آن نیروی غریزه و امیال را به بند می‌کشند.۲۴ در معنای دیگری فرموده اند: «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان»;۲۵عقل چیزی است که به کمک آن بندگی خدا میسّر می‌گردد و از راه آن بهشت به دست می‌آید.

اگر این دو معنا را با علل روایی دیگر نقصان عقل در نظر بگیریم، حدیث نقصان عقل حضرت امیر(علیه السلام) به معنای موجبه جزئیه است که به فرد خاص اشاره دارد۲۶ و اگر هم آن را استدلال کلی بدانیم، چه بسا منظور زنان بی ایمان باشد.۲۷

البته اثبات برتری عقل مرد بر زن کار آسانی نبوده و از مجموع آیات و روایات و علم و تجربه این برتری ثابت نمی شود. گذشته از آن، با تفکیک عقل نظری و عملی، می‌توان گفت: اگر عقل نظری در مردان قوی تر باشد، عقل عملی (به معنای وجدان اخلاقی)۲۸ در زنان قوی تر است; زیرا وجدان اخلاقی ناظر بر عواطفواحساسات می‌باشدواین دودر زنان قوی تر است.

● نتیجه :

در مجموع، می‌توان گفت: از طریق تجربه، برهان و روایات، برتری عقل مرد ثابت نمی شود، همان گونه که نقصان ذاتی عقل زن اثبات نمی گردد; یعنی حاصل روایات، تجربه و برهان چنین تفاوتی را اثبات نکرده و استدلال منطقی هم مغالطه‌ای بیش نیست.

برخی با یک استدلال مغالطه‌ای می‌گویند: در اسلام عقل معیار کمال انسانی است، هر کس عاقل باشد به کمال انسانی نزدیک تر است. بنابراین، مردان به خاطر قوت عقل به خدا نزدیک ترند.

در این استدلال، از اشتراک لفظی و مغالطه استفاده شده و حد وسط تکرار نشده است; چون عقل در صغرا به معنای مهار نمودن عقال هوا و هوس است و با آن بندگی خداوند صورت می‌گیرد که در روایات به آن اشاره گردیده، اما در کبرای قضیه عقل به معنای عقل اجتماعی است.۲۹

در نهایت، تفاوت عقلی بین مرد و زن از ناحیه عقل ابزاری است; یعنی عقلی که انسان می‌تواند به کمک آن علوم را فرا گیرد. این برتری هرچند برای مرد یک فضیلت به شمار می‌آید، اما فضل نیست; زیرا آنچه نزد خدا ارزشمند است و فضل محسوب می‌شود، عقل ذاتی است که از آن به عقل عملی (به معنای نیّت، اخلاص، اراده، محبّت، و تقوا) تعبیر می‌شود. پس عقل ذاتی مقرّب درگاه خداست و این حقیقت برای مرد و زن تفاوتی ندارد.۳۰

● رابطه عواطف با اخلاق :

روان شناسی ثابت کرده است که مرد بنده شهوت و زن اسیر محبّت است. از این رو، مرد را شهوت از پای در می‌آورد و زن در مقام ابراز محبّت اسیر می‌شود.۳۱ اگرچه مهار هر دو به دست فرامین اخلاقی است، اما یک تفاوت اساسی بین آن ها وجود دارد و آن سرسختی و چموشی شهوت و غریزه است که با استحکام و قهر عقلی اداره می‌شود. از این رو، پیروزی شهوت در مردان زمانی اتّفاق می‌افتد که عقلشان تحت الشعاع قرار بگیرد. از سوی دیگر، عواطف زمانی با اخلاق کنترل و هدایت می‌شود که در لطافت هم سنخ با اخلاق باشد; چه اینکه برای هدایت احساس و عاطفه، تأثیر اخلاق بالاتر از قانون است. از این رو، قانون و مسائل حقوقی زمان هم فقط با کمک قانون حل نمی شود، بلکه در کنار قانون از اخلاق هم استفاده می‌شود تا روح قانون به نوعی تلطیف گردد.۳۲

علی عطایی کوزانی

پی‌نوشت‌ها :

۱ـ غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص ۳۲.

۲ـ محمدتقی مصباح، جامعه و تاریخ، ص ۲۶۱.

۳ـ مجله تبیان، «زن در اندیشه امام خمینی»، ش ۸، ص ۱۰ـ۱۲.

۴ـ همان، ص ۲۰.

۵ـ محمدتقی مصباح، اخلاق در قرآن، ج ۳، ص ۶۰ـ۶۱.

۶ـ همو، حقوق و سیاست در قرآن، ص ۲۲ و ۲۳.

۷ـ همو، اخلاق در قرآن، ج ۳، ص ۶۰ و ۶۱.

۸ـهمو، حقوق و سیاست در قرآن، ص ۲۲.

۹ـ همان، ص ۱۸ـ۲۰.

۱۰ـ همان.

۱۱ـ محمد حکیمی، دفاع از حقوق زن، ص ۲۶.

۱۲ـ محمد دشتی، نهج البلاغه، خطبه ۸۰ / مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۰۵ / عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال الهی، ص ۳۷۰.

۱۳ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۵۳.

۱۴ـ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.

۱۵ـ محمدرضا حکیمی، الحیاط، ج ۱، ص ۱۸۰.

۱۶ـمحمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۶۰.

۱۷ـ محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۶، ص ۴۳۱.

۱۸ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۷۸، ص ۱۸۶.

۱۹ـ نهج البلاغه، فیض، ص ۳۳۰.

۲۰ـ محمد حکیمی، دفاع از حقوق زن، ص ۳۲ـ۳۳.

۲۱ـ محمدتقی مصباح، آموزش فلسفه، ج ۱، ص ۳۲ و ۳۳.

۲۲ـ عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص ۲۵۰.

۲۳ـ همان، ۲۴۹.

۲ـ عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص ۲۵۱.

۲۵ـ محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۱، ح ۳.

۲۶ـ محمد دشتی، نهج البلاغه، خطبه ۸۰، ص ۳۲.

۲۷ـ همان.

۲۸ـ محمدتقی جعفری، وجدان، ص ۲۹ و ۶۰ و ۱۴۵.

۲۹ـ عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص ۲۵۰.

۳۰ـ همان، ص ۲۵۵

۳۱ـ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۹۴.

۳۲ـ همان، ص ۲۰۰ و ۲۲۲.

۳۳ـ همان، ص ۲۰۰ و ۲۰۱.

۳۴ـ کتاب نقد، «حقوق زن»، ش ۱۲، ص ۹و۱۰.

۳۵ـ امام خمینی، تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۵۱۹۰.

۳۶ـ کتاب نقد، ش ۱۲، ص ۱۴۵ـ۱۴۶.

۳۷ـ همان، ص ۱۴۶.

۳۸ـ شهید ثانی، لمعه، کتاب قصاص.

۳۹ محمدتقی مصباح، حقوق و سیاست، ص ۴۲و۴۵.

۴۰ـ هیئت تحریریه مؤسسه درراه حق، بیست پاسخ،ش۸،ص ۱۶۸.

۴۱ـ محمدتقی مصباح، حقوق و سیاست، ص ۴۴ـ۶۶.

۴۲ـ دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، مجموعه مقالات دفاع از حقوق زن، ص ۴۴.

۴۳ـ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۹۴ به نقل از الکسیس کارل.

۴۴ـ همان، ص ۲۱۹ـ ۲۲۲.

۴۵ـ محمدرضا زیبایی نژاد و محمدتقی سبحانی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ص ۸۶ و ۸۷.

۴۶ـ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۴۳ـ۱۴۴.

۴۷ـ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۴۸۷ و ۵۱۴.

۴۸ـ شیخ صدوق، امالی، ص ۶۷۲.

۴۹ـ شیخ جواهری، جواهرالکلام، ج ۲۸، ص ۱۸۳.

۵۰ـ شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۴۱۰.

۵۱ـ شیخ طوسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۱۶.

۵۲ـ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱۵، ص ۱۰۴.

۵۳ـ همان، ج ۲۱، ص ۵۴۲.

۵۴ـ کتاب نقد، ش ۱۲، ص ۱۷ـ۲۹.

۵۵ـ ر.ک: جورج ریتزر، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر.

۵۶ـ دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، مجموعه مقالات دفاع از حقوق زن، ص ۴۴.

۵۷ـ ر.ک: ویل دورانت، لذات فلسفه.

۵۸ـ محمدتقی مصباح، جامعه و تاریخ، ص ۲۶۱.

۵۹ـ دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، مجموعه مقالات دفاع از حقوق زن، ص ۴۷و۴۸.

منبع:فصلنامه معرفت ، شماره ۹۴


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.