یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

پنج مشکل دوره نوجوانی


پنج مشکل دوره نوجوانی

نوجوانی, فاصله ی بین کودکی و جوانی است سنی که در آن همه ما می خواهیم خیلی زود بزرگ شویم و پا جای پای بزرگترها بگذاریم و وارد دنیای جالب و هیجان انگیز آنها شویم

نوجوانی، فاصله ی بین کودکی و جوانی است. سنی که در آن همه ما می‌خواهیم خیلی زود بزرگ شویم و پا جای پای بزرگترها بگذاریم و وارد دنیای جالب و هیجان‌انگیز آنها شویم. این دوره از زندگی هم مثل دوره‌های دیگر خوبی‌ها و البته مشکلاتی دارد. مشکلاتی که اگر با آنها آشنا شویم، بهتر می‌توانیم با شرایطی که داریم، کنار بیاییم. نکته‌ای که در بررسی این مشکلات و راه‌حل‌های آنها به طور واضح نمایان می‌شود، نقش ایمان به خداست.

ایمان و اعتقاد، که جایی درون قلب مان احساسش می‌کنیم، قدرت عبور از این موانع را به ما می‌دهد.

حتی اگر فقط از قدرت عقل برای رفع مشکلی استفاده شود، توکل به خدا شهامت به کار بستن آن شیوه را به ما می‌دهد.

● کوچولو یا آدم بزرگ

نوجوانی تنها دوره‌ای است که نه تکلیف نوجوان با خودش معلوم است نه تکلیف جامعه با نوجوان. گاهی او را به چشم یک بچه می‌بینند و توقعی که از او دارند مثل توقعی است که از یک بچه دارند. گاهی او را به چشم یک بزرگسال می‌بینند و نه تنها انتظار دارند که مثل یک بچه رفتار نکند، بلکه می‌خواهند درحد یک فرد دنیا دیده عمل کند. ممکن است در خانه هنوز مثل بچه‌ها با او رفتار شود، در باشگاه ورزشی مثل آدم‌بزرگ‌ها، در مدرسه مثل جوان‌ها و خلاصه در هرجا یک جور. نوجوان، اغلب خودش هم بین کودکی و بزرگسالی سردرگم است. نه دوست دارد محبت و توجه مربوط به سنین کودکی را از دست بدهد نه دوست دارد استقلال بزرگسالی را از او بگیرند. این کشمکش‌ها، خاصیت دوران نوجوانی است. می‌توان مثل یک موج سوار، روی این موج‌ها حرکت کرد تا به ساحل رسید یا می‌توان در تلاطم آنها ماند و غرق شد. پس به جای درجا زدن، با این موج‌ها همراه شوید. گاهی کودکی‌تان را به خاطر آورید و کودک شوید، گاهی بزرگسالی را تمرین کنید و از نوجوانی‌تان لذت ببرید.

● اعلام جنگ با دنیا

نوجوانان دوست دارند در برابر همه بایستند تا ثابت کنند که بزرگ شده اند و باید استقلال آنها به رسمیت شناخته شود.

باشد، اما اجازه ندهید این بگومگوها و بحث‌ها و مجادله‌ها و جنگ‌ها با بزرگترها روابط‌تان را آنقدر تیره کند که نتوانید رابطه بهتری با آنان برقرار کنید. موقع بحث و جدل از زیرکی‌تان هم استفاده کنید و جلوی قطع شدن رابطه‌ها را بگیرید.

● من کیستم؟

نوجوان، یعنی کسی که ذهنی پر از سؤال دارد. سؤال درباره خودش، درباره دنیا، درباره مرگ و زندگی، درباره همه چیز، اینکه دقیقاً کیست، اینجا چه می‌کند، سرآخر چه خواهد شد و سؤال‌هایی از این دست.

درواقع ما در سنین نوجوانی دنبال «هویت» خودمان هستیم. هویت موضوع پیچیده‌ای است. عوامل زیادی در شکل‌گیری هویت دخالت دارد از محیط خانواده، مدرسه، جمع دوستان و محله گرفته تا آنچه هرروز از تلویزیون یا در خیابان‌ها یا ویترین مغازه‌ها می‌بینیم و آنچه می‌خوانیم و می‌شنویم و فرهنگ و باورها و اعتقادات و... نکته مهم اینجاست که به جای تقلید از یک رفتار یا پوشش یا سبک زندگی بدون آن که چیز زیادی درباره آن نوع رفتار، پوشش یا سبک زندگی بدانیم، کمی به خودمان زحمت دهیم و چند سؤال به سؤال‌هایمان اضافه کنیم.

اینکه مثلاً این مد یا نشانه یا سبک از کجا آمده، مفهومش چیست، چرا از این نوع رنگ یا طرح در آن استفاده می‌کنند، چه نوع افرادی از آن استفاده می‌کنند و سؤال‌هایی مثل این. به این ترتیب اطلاعات خوبی به دست خواهید آورد، چشم بسته تقلید نخواهید کرد و به جای داشتن هویت هزاران بار کپی شده، هویت شخصی خودتان را جست‌وجو خواهید کرد.

● رفتار کنترل نشده و تغییرات جسمی

ممکن است در انجام کارهایی مثل جابه جا کردن اشیای شکننده، متوجه شوید که ظرافت چندانی به خرج نمی‌دهید، ممکن است گاهی عصبی و پرخاشگر باشید، ممکن است حس کنید قیافه‌تان زشت شده، همه اینها اقتضای این دوره است و همه اینها برای همه قابل درک است. پس به جذابیت‌هایی که دارید فکر کنید و به کارهایی که می‌توانید انجام دهید و پیش از این نمی توانستید و به اینکه چند سال بعد، قیافه‌ای را که به خاطر چهره تغییر یافته‌تان جلوی آینه گرفته بودید، فراموش خواهید کرد.

● آینده، مثل تصویری مبهم و ترسناک

آینده برای نوجوان اهمیت پیدا می‌کند. در کودکی، ما در حال حاضر زندگی می‌کردیم اما در نوجوانی به آینده هم فکر می‌کنیم. اما آینده چیزی مثل حالاست. حالا برای کسانی که چند سال پیش به آینده فکر می‌کردند. همه ما در زندگی گاه شرایط سختی را تجربه می‌کنیم. مثل شرایط سخت مالی یا مشکلات خانوادگی، اما لحظه‌های خوب هم زیاد است مثل موفقیت در تحصیل یا شروع یک زندگی. این روال دنیاست.

می‌توان زندگی را شبیه یک جاده تصور کرد که یکی از پیچ‌ها دوران نوجوانی است با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش. اغلب ما، بعد از این پیچ، بیشتر از گذشته متوجه دشواری‌های زندگی می‌شویم و اگر خوب دقت کنیم می‌بینیم عبور از این دشواری‌ها برای برخی آسانتر است. آنان گروهی هستند که با ایمان و اعتقاد به خدا و حضور در هر لحظه و با توکل به او در مسیر زندگی پیش می‌روند. این، همان نیرویی است که می‌تواند ترس را از بین ببرد، شعله عصبانیت را خاموش کند، رابطه‌ها را حفظ کند، پاسخ بسیاری از سؤال‌ها را بدهد و زیبایی‌های پنهان را نمایان کند. این همان روشنایی است که در قلب‌تان جا دارد و مسیرتان را به شما نشان می‌دهد. این یقین است که از حس حضور همواره او و اینکه دستمان را به موقع خواهد گرفت، حاصل می‌شود. اگر حواستان به این روشنایی باشد، به‌راحتی و با آرامش از پیچ‌ها و موانع عبور خواهید کرد.