جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حال ماهی ها خوش نیست


حال ماهی ها خوش نیست

نگاهی به چند نمایشگاه نقاشی و چیدمان در گالری های تهران

این روزها طبق عادت سال های اخیر، روزهای رونق گالری ها است؛ نمایشگاه های نقاشی، مجسمه، عکس و... پشت سر هم برگزار می شود و فرصت دیدن همه آنها به دست نمی آید. اتفاق دیگر گشایش گالری های جدیدالتاسیسی است که هر چند روز یک بار خبر گشایش یکی از آنها را می شنویم و از میان خیل خبرهای ناامید کننده، کورسوی امیدی به دل مان می تاباند. گشایش گالری محسن را به تازگی داشتیم و بعد از آن نیز خبر گشایش گالری های دیگری به گوش می رسد. امروز به آثار تازه محمدحسین ماهر، بیتا فیاضی، بهمن محمدی، مرتضی زاهدی و غزال خطیبی نگاه می کنیم.

● محمدحسین ماهر، گالری اعتماد، ۲ تا ۱۴ بهمن

محمدحسین ماهر مجموعه نقاشی های تازه خود را برخلاف رسم معمول مجموعه هایش با عنوانی خاص به نمایش درآورده است. این مجموعه که آثاری در ابعاد نسبتاً بزرگ و با تکنیک اکریلیک و رنگ و روغن را دربرمی گیرد، با عنوان «شوک» در گالری اعتماد ارائه شده است. «شوک»؛ عنوانی که حقیقتاً بجا و درست می نماید. محمدحسین ماهر در طول سال های فعالیتش در کسوت نقاش همواره کوشیده است موضوع و مفهوم ذهنی خود را به طرق گوناگون بازشناسی کند. در تمام مجموعه آثار «ماهر» می توان به نوعی ردپایی از خطه جنوب را دنبال کرد، می توان وجوه مردم شناسانه را در آنها بازیابی کرد و در کنار آن به مفاهیم ذهنی تر و عام تر نیز دست یافت.

در مجموعه حاضر می شود شباهت هایی به مجموعه یی که دو سال پیشتر در گالری اثر به نمایش درآمد، پیدا کرد؛ مجموعه یی که پرتره هایی آزاد از زنان بوشهری را در فضایی اکسپرسیو و تنالیته رنگی قرمز شامل می شد. در مجموعه «شوک» اگرچه اندام انسانی را مشاهده نمی کنیم اما فیگور «ماهی»- حیوانی که باز هم به اقلیم مورد توجه نقاش بازمی گردد- مستقیماً بر مسند انسان تکیه می زند. وقتی ماهی ها را در فضایی اکسپرسیو و با رنگ های تند به حالت مثله شده و نزار نظاره می کنیم، فوراً و بی هیچ زحمتی ذهن مان به سمت موجود انسانی می چرخد؛ مضاف بر اینکه فرم سر ماهی با تغییر شکل های ایجادشده در آن چنین شباهتی را دوچندان می کند و همچنین تصویر کردن اندام ماهی به صورتی که از طول برش خورده است، یعنی به همان شیوه یی که برای طبخ آماده می شود.

ماهی های ایستاده «ماهر» گاه فیگورهای دفرمه بهمن محصص را تداعی می کنند و گاه به مرزهای نقاشی آبستره نزدیک می شوند، از این رو تمایل هنرمند به تحقیق و پژوهش دقیق بر این موضوع کاملاً روشن می شود. گفته شد فضای رنگی این مجموعه به مجموعه زنان جنوبی بسیار نزدیک است. خطوط آشنای نقاش که رها، اما آگاهانه و با قدرت و شدت همچون خطوط تیز و برنده صورت زنان را می خراشید نیز در تابلوهای اخیر دیده می شود، با این همه خشونت آن مجموعه نقاشی ها از مجموعه حاضر را کمتر می کرد. هرچند تلاطم درونی هنرمند در خلال رنگ ها و خطوط تیز و برنده در آنجا قابل درک بود، چنین درکی در نقاشی های حاضر دوچندان می شود. ماهی ها با سرهای بریده و اندام مثله شده، به صورت ایستاده یا خوابیده با رنگ های قرمز، صورتی و بنفش با ظواهری مشمئزکننده در پس زمینه های تیره سیاه یا قرمز تند نقاشی شده اند؛ ماهی هایی که نه تنها روزگار خوشی بر آنها نمی گذرد، بلکه در فضایی آکنده از درد و رنج و زخم و خون غوطه ورند که تا عمق جان شان نفوذ کرده است.

● بیتا فیاضی، گالری «آن»۲ تا ۲۷ بهمن

بیتا فیاضی همواره با ایده های نو و کارهای بعضاً عجیب و غریبش به خاطر آورده می شود. مجموعه سوسک های عظیم الجثه اش شاید اولین آثار به یادماندنی این زن هنرمند ایرانی است که امروز دیگر هنرمندی بین المللی محسوب می شود. نکته یی که فیاضی در هر برهه یی از فعالیت هنری اش عملاً بر آن تاکید دارد، نو و بدیع بودن ایده هایش است و در کنار آن- و مهم تر از آن- توجهی که به شناساندن هنر برای عامه مردم دارد، موجب می شود اصراری بر نگه داشتن آثارش در فضای بسته گالری ها نداشته باشد. شاید علت اصلی روی آوردن به هنر اجرایی نیز به همین امر بازگردد.

چند سال پیش در نمایشگاهی در ایروان، لباسی پوشیده شده از تصاویر مختلف همچون حوادث جاری در کشور، عکس های خانوادگی، بریده روزنامه ها، مراسم محرم، زلزله بم، جنگ ایران و عراق، عکس های ازدواج و... را به تن کرد، گردنبندی از مهره های تسبیح بر گردن آویخت، با انگشتری بازمانده از مادربزرگ و عصایی که به دست گرفته بود، با پای پیاده فاصله میان هتل محل اقامتش را تا محل برگزاری نمایشگاه پیمود. در آنجا انگشتر و عصا را در کنار مانکنی که لباسی مشابه او پوشیده بود گذاشت و با سکوت موزه را ترک کرد.

سال ها قبل هم اجرایی مشابه را در داخل کشور داشت که در آن نیز دغدغه آشنا کردن توده مردم به هنر تجسمی را در سر داشت. اما در سال های اخیر «فیاضی» در نمایشگاه های مختلف به ساخت عروسک هایی پرداخته است که در حکم کودک تازه تولدیافته - گاه همچنان همراه با بند ناف و گاه بریده شده از آن - آنها را از سقف نمایشگاه آویزان کرده است یا با رنگ های تند و درخشان به صورت خوابیده ارائه کرده است. مجموعه یی که در بی ینال ونیز ۲۰۰۵ نیز ارائه کرد مجسمه هایی از همین کودک های طلایی بودند که با الهام از کودکان کشته شده در جنگ بوسنی خلق شده بودند. به نظر می رسد دغدغه ازلی برآمده از جنسیت او در سال های اخیر مرتباً به خلق آثاری در ارتباط با تولد می انجامد که در هر نمایشگاهی جلوه یی دیگر می یابد.

در مجموعه به نمایش درآمده در گالری «آن»، «فیاضی» دو زن را در اندازه های بسیار عظیم با پوششی از پارچه های براقی که با خرده ریزهای ملون و متفاوتی تزیین شده، ارائه کرده است. زنانی باردار که شکم شان باز است و از شکم یکی از آنها اشیایی مثل انبردست، تفنگ، دستبند و... که همگی طلایی رنگ اند توسط طناب های درازی- همچون بند ناف- بیرون آمده است. در ویدئوی پشت سر همین زن، بازدیدکنندگانی را می بینیم که یکی یکی دست شان را داخل شکم زن - که در ویدئو خود هنرمند است- می برند و هر کدام شیئی را - که البته نمی دانند چیست- بیرون می آورند. موهای زن به طرز بی نهایت اغراق آمیزی بلند است و رشته های به هم بافته آن که با عناصری مختلف بسته شده، روی زمین ریخته است. «فیاضی» بنا بر آنچه در مقدمه نمایشگاهش نگاشته است، رحم مادر را محلی فرض کرده است،آمیزه یی از تمام آنچه در جهان اتفاق می افتد در آن است و ما- انسان ها- همان طور که گاه پدیدآورنده چیزی هستیم، در عین حال تحت تاثیر آن پدیده قرار می گیریم و باز در عین حال گاه به معلول آن پدیده تبدیل می شویم. در حقیقت رابطه خالق- مادر یا هنرمند- و مخلوق- فرزند یا اثر هنری- رابطه یی یکسویه نیست بلکه در رفت و برگشت مدام سیر می کند. در بخش دیگری از نمایشگاه، او تعداد زیادی منقل و آبگردان را با خرده ریزهای بی نهایت متنوع و متفاوت پر کرده، با طناب بسته و ارائه کرده است. در این منقل ها از ته سیگارهای کوچک کنار هم چیده شده، عینک شکسته، در قندان، تکه های ظرف چینی، سوزن، قیچی، سر عروسک و... تا اسپایدرمن، فرشته کوچک، جوجه، دم سوسمار و... را می توانید بیابید که البته علت انتخاب منقل و آبگردان به عنوان ظرفی برای این اشیا کمی مبهم می نماید.

● بهمن محمدی، گالری هما، ۲۵ دی تا ۶ بهمن

رمزگشایی از نقاشی های تازه بهمن محمدی کاری دشوار است. از طرفی فضای سوررئالیستی و استفاده از عناصر غریب در نقاشی هایش بیننده را ناگزیر از این کار می کند. محمدی نقاشی هایش را در فضایی بسیار رنگین، شاد و سرخوش و در عین حال عجیب و غریب خلق می کند. از طرفی اجرای استادانه او بیننده را پای تابلوهایش نگه می دارد، اگرچه عناصر نقاشی هایش از یکدیگر و همین طور از ذهن بیننده بسیار دورند. می توان عناصری با فرم های مشابه در میان نقاشی های او پیدا کرد، مثل فرم های دایره یی شکلی که در اغلب کارها تکرار می شوند یا عناصری مثل شلنگ، شلاق و شبیه آن که باز هم تکرار شونده اند؛ با این همه چیزی فراتر از پیچیدگی روابط جاری در نقاشی ها دستگیر نمی شود. «بهنام کامرانی» در مقدمه این نمایشگاه می نویسد؛ «نقاشی های بهمن محمدی مانند صحنه یی چیده شده اند.

او شخصیت های غریبش را از ترکیب لباس های نقاشی ایرانی و به ویژه نقاشی قاجار، با چهره هایی امروزی و با آرایش عجیب موها و رفتارهایی عروسک مانند انتخاب کرده. این اندام ها یا درون طبیعتی مملو از عناصر غریب مانند هندوانه ها دیده می شوند یا درون ساختمان هایی مدرن و امروزی شناورند...»

● مرتضی زاهدی و غزال خطیبی، گالری آران۲۵ دی

نمایشگاه حاضر حاوی نقاشی، کولاژ و چیدمان از دو هنرمند جوان است؛ مرتضی زاهدی که غالباً او را به تصویرسازی هایش می شناسیم و جوایز زیادی را نیز در این زمینه کسب کرده است و غزال خطیبی که در زمینه طراحی و نقاشی فعالیت می کند. شاید مجموعه نقاشی های «زاهدی»- که عنوان «تب خال» بر آنها گذاشته است را بتوان با عبارت سرخوشانه توصیف کرد؛ بهره گیری اش از رنگ های روشنی که تا حدودی در ترکیب های ملایم هم به کار رفته است. کمپوزیسیون های کودکانه - اگرنه ساده- او و نگاه متفاوت او به کل موجودات جهان، دیدن آثار او را مفرح و دلنشین می سازد. در این میان نقاشی هایش دلنشین تر و چیدمان هایش عجیب تر و در عین حال طنازترند. کولاژهای او نیز که با ترکیبی از کاغذ و مواد مختلف ساخته شده اند نشان از ذهنی پویا، کنجکاو و بشاش دارد که همه را در خدمت خلق آثاری معاصر به کار می گیرد.