چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

در امتداد مسیر


در امتداد مسیر

طراحی های بازی حکایت از بصیرت هنری

عنوان: گرشاسپ: راز اژدها

Garshasp: The Temple Of The Dragon

پلتفرم: PC

ناشر: لوح زرین نیکان

سازنده: فن‌افزار شریف

سبک: اکشن‌/ ماجراجویی

امتیاز: ۰/۵

نوشتن نقد برای یک بازی وطنی، مخصوصا عنوانی مانند گرشاسپ، کار ساده‌ای نیست؛ زیرا علاوه بر این‌که باید از دیدگاه یک منتقد بازی به آن نگاه کنید، دید یک منتقد اجتماعی را نیز باید داشت. قصد نداریم به عنوان انتقاد، مشکلات عدیده‌ای را که بر سر راه این بازی قرار گرفته و باعث شده در بسیاری موارد سازندگان پرتلاش فن‌افزار شریف به بن‌بست بخورند، نام ببریم. لذا پیش از هر چیز باید بدانیم عرضه یک اثر هنری در کشور ما، مخصوصا اگر از جانب یک شرکت خصوصی باشد، کاری بسیار دشوار است.

تغییر در نام و داستان بازی و موارد دیگر، در کنار نبود استطاعت مالی برای خرید حق امتیاز یک موتور بازیساز خارجی، در کنار این مساله که بسیاری از شرکت‌ها ایران را تحریم کرده‌اند، مشکلات را دوچندان می‌سازد. ناگفته نماند مساله تحریم، جلوی یک عرضه جهانی درخور و موفق را گرفته است. هر چند بهتر بود اگر سازندگان ایرانی با توجه به مشکلات اشاره شده و در ابتدای این راه بودن، از کارهای سبک‌تر و با محتواتر شروع می‌کردند و بعد به سراغ سنگ‌های بزرگ می‌رفتند، با این حال به سازندگان بازی خسته نباشید می‌گوییم.

رفتن به سراغ ساخت چنین عنوانی با یک تیم کوچک و بودجه‌ای ناچیز، واقعا دل شیر می‌خواهد. پیش از هر بحثی به تمام دوستان توصیه می‌کنیم این بازی را تهیه کنند و در دلگرم کردن سازندگانش سهیم شوند. داستان بازی «گرشاسپ: راز اژدها» مدتی قبل از بازی اول رخ می‌دهد و می‌توانید خلاصه آن را پشت کاور بازی بخوانید.

داستان بسیار ساده و شسته‌رفته است. متاسفانه دیالوگ‌ها هم جز در ابتدای بازی، چنگی به دل نمی‌زند. البته اوضاع در مورد روایت‌های نوشتاری که در سراسر بازی پراکنده شده است کمی فرق می‌کند؛ هر چند بیشتر زیبایی‌اش را مدیون صداپیشگان است. شخصیت‌ها پختگی لازم را ندارند و بازی بیش از حد از عناوین غربی وام گرفته است.

در مقابل، موسیقی به زیبایی تمام خودنمایی می‌کند و نیاز به حضور بیشتر آن در لحظات بازی حس می‌شود. صداپیشگان در بیشتر اوقات با استادی کار خود را انجام داده و بار سنگینی از زیبایی کار را به دوش می‌کشند. صداهای محیطی غیبت ناخوشایندی دارد که از حس زنده بودن صحنه‌ها می‌کاهد. صدای چکاچک شمشیرها و ناله‌های دشمن و... هم گویا با میکروفن از یک بازی دیگر ضبط شده و هیچ جذابیت قابل اشاره‌ای ندارد.( البته با توجه به نداشتن استودیوهای ضبط SFX پیشرفته ـ که اگر هم باشد، خرج آن سر به فلک می‌زند ـ می‌توان از این کمبود چشم‌پوشی کرد.)

موتور گرافیک بازی بشدت از امکانات روز عقب است و نباید توقع گرافیک خارق‌العاده‌ای را داشته باشید. هرچند طراحی‌های فوق‌العاده بازی، حکایت از یک بصیرت هنری دارد. بافت‌ها بعضا ساده و زمخت است و در فضایی بین یک بازی نسل کنونی و یک بازی قدیمی گیر کرده است.

ریزه‌کاری‌های گرافیکی مانند طراحی سلاح، زره و لباس جالب توجه است و دال بر قدرت طراحی هنری این بازی؛ و مدرکی در اثبات این‌که ایرانی‌ها با کمی توجه و میدان‌دهی، می‌توانند در عرصه جهانی هنر مادرزادی خود را به رخ جهانیان بکشند. معلوم نیست سازندگان برای طراحی انیمیشن مبارزات از چه روشی استفاده کرده‌اند؛ اما هر چه هست در این راه موفق بوده‌اند و اگر آن را در کنار عناوینی مانند Ghost Rider و دیگر فیلم‌بازی‌های درخور توجه بگذاریم، معلوم می‌شود با چند سال تجربه بیشتر، فن‌افزار شریف می‌تواند از راه بازی‌های خود، در بازارهای جهانی سودآور باشد.

کمبوهای بازی برای زمان ۵/۲ تا ۳ ساعت بازی کافی بوده و حرکات ویژه هم تنوع خود را دارد. اما همه چیز به کنار، نمی‌توان از این گذشت که بازی گرشاسپ شدیدا تداعی‌کننده عناوینی مانند God of War، Prince of Persia و... است. در کل باید بگوییم: سازندگان مرحله آزمون و خطا و یادگیری را به پایان رسانده‌اند و اگر بخواهند صرفا راه خود را با تقلید ادامه دهند، فقط باید به موفقیت مالی دل خوش کنند.

گیم‌پلی شدیدا یادآور دو عنوان گفته شده است؛ از رابط کاربری گرفته تا حرکات ویژه. حتی معماها هم شدیدا یادآور «خدای جنگ» است. معماها که در گرشاسپ فاقد طرح‌ریزی هوشمندانه است. سازندگان یا باید برای عناوین بعدی دست به دامن یک پازل ساز ماهر شوند یا این‌که خود به مراحل تازه‌ای از پیشرفت نایل بیایند. اشیا تلاقی درستی پیدا نمی‌کنند که خوشبختانه مشکل خاصی در گیم‌پلی به وجود نمی‌آورد و می‌توان آن را به ضعف موتور بازی بخشید. اتولاک یا قفل اتوماتیک کاراکتر روی دشمنان دچار مشکل است.

در راز اژدها ممکن است راحت قربانی صحنه‌های شلوغ شوید و نتوانید بموقع دفاع کنید یا حتی دشمن مورد نظر را مورد اصابت قرار دهید. تعریف غلط دیوارهای بازدارنده هم موجب شده بازیکن ناخواسته از روی پلتفرم‌ها سقوط کند و بمیرد.

البته بعد از این‌که به مکانیزم‌های بازی عادت کنید، این مشکلات تا حد زیادی حل خواهد شد. چک پوینت‌ها، ارائه سلامتی و تجربه، فرمول ثابتی ندارد و بعضا سر جای درست خود قرار نگرفته است. البته سازندگان در ۹۰ درصد بازی از پس جاسازی درست برآمده‌اند. دوربین هم به رسم این گونه بازی‌ها، کنار باگ‌های معدود گاهی اوقات مشکلاتی را پیش می‌آورد؛ اما باز هم آنقدر نیست که بازیکن را دلسرد کند. باید بابت بهبود قابل توجه این نکات نسبت به نسخه اصلی هم به سازندگان تبریک گفت. در نهایت امیدواریم سازندگان به جای وام‌گیری از نمونه‌های خارجی، به ریشه‌های هنری ایرانی دقت کنند، سپس بازی‌های بعدی را بسازند.

یک کپی ظاهری از روی شاهزاده پارس، راه دوری نمی‌رود؛ اما یک اثر خاص با ظاهر مینیاتوری ایرانی و حضور زیبایی‌های منبت‌کاری و سفالگری و کاشیکاری‌های ایرانی (البته با توجه به بازه زمانی رخداد داستان و قطعا واضح‌تر و گیراتر از آنچه در گرشاسپ دیدیم) فرصت لازم را برای عرض‌اندام در عرصه جهانی مهیا خواهد کرد.

این یک حقیقت است که قدرت گرشاسپ در طراحی هنری آن است. امید می‌رود شاهد حمایت‌های بیشتر از تیم سازنده باشیم تا به یک اثر حقیقتا فاخر در سطح جهانی دست بیابیم.

سیاوش شهبازی