جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
در راه وحدت اسلامی
جامعه ملتهب آن زمان از چندین جهت فضا را برای مسلمانان مسموم ساخته بود نخست از جهت مبارزه حاکمان وقت علیه دینداری و اسلام بود دوم توطئه علیه منافع این مملکت و مردم برای بیگانگان و سوم تاراج منابع اقتصادی این سرزمین. چنین عواملی موجب شد که برخی از جوانان مسلمان احساس خطر کنند و از حالت انفعال به سوی فعالیت روند. در زمینه شناخت دیدگاه های سیاسی و اجتماعی شهید نواب صفوی پژوهش های بسیاری انجام شده و هرکدام در این میان به وجوهی از کارنامه سیاسی وی اشاره کرده اند.
از آن جمله است کتاب «جمعیت فداییان اسلام و نقش آن در تحولات سیاسی _ اجتماعی ایران »به نگارش داوود امینی و توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است؛ اما در این میان جای کتابی که به گونه ای مدون به نقل خاطرات و فرازهایی از سخنان وی بپردازد، خالی بود. از این حیث کتاب «یادواره شهید نواب صفوی »می تواند این خلاء را پر کند. در مطلبی که از پی می آ ید ضمن معرفی این کتاب یکی از جلسه های بازجویی نواب را که از اهمیت زیادی در شناساندن رویه او برخوردار است، از کتاب یادشده نقل می کند:
کتاب« یادواره شهید نواب صفوی »مجموعه مقالاتی از سیدهادی خسروشاهی است که در طول سالیانی دراز، به انگیزه سالگرد شهادت نواب صفوی و یارانش، عمدتاً در روزنامه «اطلاعات »منتشر شده و سپس در هفته نامه بعث- نشریه- فرهنگی- سیاسی- اجتماعی مرکز بررسی های اسلامی قم به چاپ رسیده است. تنوع و تکثر مقالات اولین چیزی است که توجه خواننده را به خود جلب می کند. دایره این تنوع از ذکر خاطره تا تحلیل حرکت نواب صفوی و نیز اسنادی در مورد شخصیت و مبارزات وی را در برمی گیرد.
آشنایی سیدهادی خسروشاهی از راه مطالعه روزنامه های هوادار، مانند« اصناف »و« نبرد ملت »و سپس روزنامه رسمی آنان«منشور برادری »آغاز گردید و با ارسال یک نسخه از کتاب «اعلامیه فدائیان اسلام یا کتاب راهنمای حقایق»از طرف شهید نواب صفوی توسط مرحوم آقا سیدهاشم حسینی همراه نامه ای، تکمیل گردید. خسروشاهی آن وقت ها ۱۳ سال داشت اما او به خوبی خاطرات آنها را پس از شهریور ۱۳۲۰ به یاد دارد. هژیر وزیر دربار وقت و وابسته انگلیس، ژنرال رزم آرا نخست وزیر استعمار و مخالف ملی شدن صنعت نفت و حسین علاء نوکر دربار و عامل پیوند ایران به پیمان نظامی بغداد (سنتو) از جمله کسانی هستند که نواب صفوی به ترور آنها مبادرت ورزید. نگارنده بدان جهت که کاری پژوهشی انجام می دهد برخی از صفحات کتاب را با سندهایی تاریخی از مبارزات نواب و یاران او مزین می سازد. نشر اسناد مربوط به آن دوران، در ترمیم جهت گیری های سیاسی فدائیان اسلام می تواند راهگشا باشد. اسناد باقی مانده از آن دوران به خوبی نشان می دهد که شهید نواب صفوی و« فدائیان اسلام »نه تنها هوادار سرسخت سیاست مستقل و اسلامی: نه شرقی و نه غربی بودند، بلکه با شجاعت تمام و بینش الهی خطر نفوذ آمریکای جنایتکار را هشدار داده اند. مطالعه یک سرمقاله از روزنامه«منشور برادری »ارگان رسمی فدائیان اسلام این مطلب را روشن می سازد چرا که در آنجا مقاله ای تحت عنوان« اجنبی اجنبی است، چه روس، چه انگلیس، چه آمریکا »وجود دارد که دلالت روشنی بر این امر دارد. همچنین بررسی اسناد آن دوران نشان می دهد که نواب صفوی در سفری که به مصر و اردن کرد، در راه وحدت اسلامی و دعوت حاکمیت های موجود به اجرای احکام اسلامی، گام نهاد و از افسران آزاد حاکم بر مصر، می خواهد که به اجرای کامل دستورات اسلامی در« مصر آزاد »بپردازند... و در همین سفر، وقتی که در دیدار از دانشگاه قاهره می فهمد که یاسرعرفات یک دانشجوی فلسطینی در قاهره است او را به مبارزه علیه اسرائیل می خواند و در واقع، به اعتراف خود عرفات، او را وارد معرکه می سازد با توجه به علاقه، فعالیت های فرهنگی و مسئولیت های آقای خسروشاهی، نکات و مطالبی از نقش و تأثیر فدائیان اسلام در جهان اسلام، به ویژه کشورهای عربی، در این مجموعه وجود دارد که بسیار جلب توجه می کند. از آن جمله می توان از خاطرات« فتحی یکن »رهبر جماعت اسلامی لبنان از شهید نواب صفوی نام برد. فتحی یکن چند روزی در کنار شهید نواب صفوی بوده است. او پس از شهادت نواب صفوی، در مقاله ای تحت عنوان «نواب صفوی داستان بزرگی خود را بازگو می کند »آنچه را که از او شنیده و یا دیده بود به طور اجمال، می نویسد و همین خاطرات کوتاه گوشه ای از عظمت روحی و قدرت معنوی« نواب »را نشان می دهد. خسروشاهی با ترجمه قطعاتی از هفته نامه ها و روزنامه های عرب زبان اهمیت حرکت اسلامی نواب را در سطح جهانی نشان داده است. برای نمونه ترجمه سخنان«هشام قطان »دبیرکل جماعت اسلامی لبنان، ذکر گفتارهایی از شهید دکتر فتحی شقاقی و...
مقالات دیگر این کتاب سعی در ارایه تصویری واقعی از فدائیان اسلام دارد. از این رو به نقد برخی کتاب ها و مقالات که سعی در واژگون کردن حقایق تاریخی دارند می پردازد . در پایان ذکر تلخیص شده آخرین دفاع شهید نواب صفوی که در این کتاب به چاپ رسیده است خالی از لطف نیست چرا که گویای حرکت انقلابی اوست.
بازجو: اتهام شما توطئه به منظور برهم زدن اساس حکومت و تحریک مردم به مسلح شدن برضد قدرت سلطنت و تشکیل جمعیتی که مرام و رویه آن ضدیت با سلطنت ایران بوده است و قاچاق اسلحه و مهمات می باشد، به عنوان آخرین دفاع مطالبی دارید بنویسید.
شهید نواب صفوی: چون قانون اساسی ایران بحمدالله متکی بر قوانین قرآن و اسلام است و تصریحات اکیدی دارد بر این که حکومت و مملکت ایران، مملکت و حکومت رسمی اسلامی است و مذهب رسمی آن طریقه حقه جعفریه است و نیز شاه باید دارا و مروج مذهب شیعه باشد و بنابراین به طریق اولی حکومت و قوای تابعه حکومت دارا و مروج مذهب شیعه باشند و تصریح می کند که قوانین مصوبه مجلس بایستی هیچگونه مبانیت و مخالفتی با قوانین اسلام نداشته باشد و نیز تصریح می کند که این قانون یعنی این ماده اساسی، قابل تغییر نخواهد بود تا ظهور حضرت ولی عصر ارواح العالمین له الفداء، بنابر تمام این مصرحات غیرقابل تغییر قانون اساسی معلوم می شود که:
اولاً: قوانین اسلام در کشور ایران رسمیت قانونی داشته و هر قانونی که برخلاف قوانین اسلام باشد ملغی و غیرقانونی است.
ثانیاً: معلوم می شود که وظیفه هیأت حاکمه اجرای سراسر قوانین اسلام در مملکت بوده و وقتی حکومت اسلامی و قانونی هستند و مقامشان از طرف خدا و از طرف قانون اساسی رسمیت و قانونیت دارد که جمیع احکام اسلام و شیعه را اجرا، عملی و ترویج نمایند و جمع اعمال عمومی و منکرات و مفاسد که از نظر اسلام منکر و فاسد است از میان ببرند و در غیر این صورت رسمیت و قانونیت از نظر قانون اساسی ندارند. امروز پرپیداست بینکم و بین الله که جمیع اعمال و رفتار حکومت و اجتماع که باید از طرف حکومت قانون اجتماعی مردم در میانش اجرا شود، برخلاف نصوص صریح و ضروریات صریح و مسلم اسلام و قرآن رفتار می کنند از نطر شعائر می بینیم که یک مملکت کفر با کشور شیعه و مسلمان ایران از نظر تظاهرات اجتماعی فرقی نداشته و از نظر اعمال و رفتار جمیع افراد هیأت حاکمه هیچ فرقی ندارد و شعائر اسلامی همگی از میان رفته و تظاهرات کفرآمیز، به اسلام به شدت هجوم و بلکه شدیدترین هجوم علیه اسلام رایج است و به خصوص جمیع تشکلات حکومت برخلاف مبانی اصول و ضروریات اسلام صریحاً گردش می کند، یعنی اگر در تمام تاریخ ادیان و مذاهب حقه سلف مطالعه کنیم، می بینیم که نظیر این هجوم که سال ها است از طرف هیأت حاکم کشور اسلامی ایران بر آئین حقه اسلام و مذهب حق جعفری روا گردیده کمتر سابقه داشته و یا هیچ سابقه نداشته است.
پس بنابراین شخص شاه و هیأت حاکمه عموماً مهاجمین شدیدی علیه اسلام بوده اند و بنابراین قانون اساسی و قانون مقدس اسلام، قانونیت و رسمیت ندارد، پس در هنگامی از نظر قانون اساسی می شود برای اعمال هر متهمی، دولت ادعانامه صادر کند که شخص شاه و هیأت حاکمه از نظر قانون اساسی قانونیت و رسمیت داشته باشند. و به خصوص و به طور اخص در صورتی که قانون اساسی متکی بر قانون اسلام بوده و تمام قوانین اسلامی را امضا می کند پس تمام قوانین خاصه قوانین ضروری اسلام را امضا می کند و به خصوص قانون ضروری مسلم دفاع در اسلام را که دفاع از سوی آفریننده عزیز قانون فطری و طبیعی اش در بدن انسان و هر موجود زنده ای برای حفظ و بقای شخصیت آن موجود قرار داده شده که اگر نبود، بشری و جانداری نبود و از هر عقیده و اصول عقیده مردم هر کشوری و هر ملتی که تمام اعمال و رفتار و شعائر و گفتار و صلاح و جنگ و مخالفت و موافقتشان روی آن اصول عقیده در رأس همه چیزشان قرار داشته و آن اصول و عقاید بالاتر از جان و مال و همه چیزشان است، به خصوص عقاید حقه اسلامیه که اصول احکام اسلام رسمی باشند و عقیده به احکام هر جزء همان عقاید و اصولاً جنگ با یک عقیده و دینی جامعه مفهومی جز جنگ با لوازم و احکام و آثار و شعائر آن عقیده ندارد و در این صورت وقتی یک چنین هجوم عمومی شدیدی از طرف جمیع سازمان های دولت به عقاید مردم شده، آیا حق این است که حکومت بدون دلیل و برخلاف هر دلیلی شب و روز اسلحه و مهمات بردارد و به جان مردم بیفتد و مضافاً براینکه قوای تشکیلاتی و اسلحه و مهماتی که از دست رنج همین مردم مسلمان تهیه کرده از اوضاع مهاجمین علیه اسلام شدیداً دفاع می کند، اسلام و قانون اساسی دفاع را بر هر مسلمان عاقل و مکلفی واجب نموده است و از اول و آغاز هم در جزء ضروریات اسلام آن را یعنی دفاع را قرار داده است. و بالاترین خیانت به هر چیزی آن است که وجود آن چیز را نفی و نیست کند و به نیستی و نفی شدن آن راضی شوند و آن اسلام قائم به اجتماع مسلماً در خطر و رو به نیستی بوده و مورد این هجوم شدید قرار گرفته است. پس کسی و کسانی که برای دفاع از قوانین اسلام و بالنتیجه برای دفاع از قانون اساسی عملی و اعمالی علیه حکومت یا شخص شاه با وضع مذکور فعلی انجام داده است بینکم و بین الله از نظر این قانون اساسی و از نظر اسلام آیا انجام وظیفه واجب نموده است و امر قانون اساسی و اسلام را انجام داده و آیا در خور تشویق و تقدیر حقیقت اسلام و قانون اساسی نیست؟
علی علی زاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست