ماجرای گوش های بزرگ میکی

میکی، موش بامزه قصه ما، دچار یک مشکل شده بود. آن هم با گوش‌هایش! نه فکر نکنید میکی از اینکه گوش‌هایش آن قدر بزرگ بود، ناراحت شده بود. نه اصلا این‌ طور نیست. میکی گوش‌هایش را هر چند …

میکی، موش بامزه قصه ما، دچار یک مشکل شده بود. آن هم با گوش‌هایش! نه فکر نکنید میکی از اینکه گوش‌هایش آن قدر بزرگ بود، ناراحت شده بود. نه اصلا این‌ طور نیست. میکی گوش‌هایش را هر چند کمی بزرگ بود،‌ خیلی دوست داشت چون می‌دانست که خدا گوش‌های او را همین‌طور آفریده و این گوش‌ها برای صورت او زیباست اما مشکل او چیز دیگری بود. گوش‌های او مرتب کثیف می‌شد، یعنی یک ماده قهوه‌ای رنگ چسبناک از گوش‌های او بیرون می‌آمد و گوش‌های او را کثیف می‌کرد. او نمی‌دانست چه‌طور این ماده قهوه‌ای رنگ را تمیز کند. اصلا او نمی‌دانست این ماده، اسمش چی بود و به چه دردی می‌خورد و چرا باید از گوش‌های او بیرون می‌آمد...

میکی پیش مامان موشی رفت و از او در این باره سوال کرد. مامان موشی جواب داد: «این سوال خوبی است. بیا با هم برویم و از کتابخانه یک کتاب درباره بدن‌مان برداریم. حتما توی این کتاب درباره گوش‌ هم چیزهایی نوشته‌اند.»

آنها یک کتاب قشنگ و خوب درباره بدن موش‌ها پیدا کردند. در این کتاب درباره گوش‌ها، چیزهای مهمی نوشته شده بود. مامان موشی برای میکی خواند: «ما با گوش‌هایمان می‌شنویم. گوش یک عضو خیلی مهم در بدن ما است، پس باید خیلی خوب مواظب آن باشیم. بدن ما هم خود به خود از گوش‌هایمان مراقبت می‌کند. در گوش‌های ما ماده‌ای قهوه‌ای رنگ به نام «واکس» یا «موم» ترشح می‌شود. این ماده در مقابل مریضی‌ها و میکروب‌، از گوش ما مراقبت می‌کند و نمی‌گذارد چیزهایی مثل حشرات وارد گوش ما شود. ما باید چند وقت یک بار گوش‌هایمان را تمیز کنیم و موم‌های اضافی گوش‌مان را پاک کنیم. اما برای این کار هرگز نباید از «گوش پاک‌کن» و یا وسایل نوک تیز دیگر استفاده کنیم.

حمام کنید و بعد از حمام به کمک یک دستمال کاغذی قسمت‌های مرطوب لاله گوش‌تان را خشک کنید. سپس با کمک دستمال کاغذی‌های کوچک لوله شده قسمت‌های بیرونی مجرای گوش‌تان را تمیز کنید و واکس‌ها را خارج کنید. مراقب باشید این کار را خیلی آرام انجام بدهید و دستمال را داخل گوش‌تان فرو نکنید. فراموش نکنید اگر سن‌تان کمتر از ۹ سال بود، خودتان گوش‌تان را تمیز نکنید و از بزرگ‌ترها بخواهید تا با همین روش گوش‌تان را تمیز کنند.»

مامان موشی تا اینجای مطلب را خواند بعد کتاب را بست و از میکی پرسید: «خوب، آقا میکی حالا به من بگو چند سالت است؟» میکی جواب داد: «هفت سال» و مامان گفت: «آفرین به تو، پس یادت باشد وقتی از حمام بیرون آمدی، پیش من بیایی تا گوش‌هایت را تمیز کنم.»