چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
شکوه مظلوم
پرسشی پاسخ میطلبد.
داستان حقیقی و حماسی عاشورا از بیعت تحمیلی (به قول هنرمندان) کلید خورد. به عبارت بهتر، از رد کردن بیعت تحمیلی آغاز شد. نخستین مرحله و واپسین مرحله، همین بود. بیعت زوری، صریح و آشکار از امام حسین خواسته شد. او هم صریح و آشکار، آن را رد کرد.
امام پس از طرد دستور تحمیلی و استبدادی خلیفه خونریز، رویارویی مسلّحانه تحمیلی را نیز در مدینهالنّبی و در شهر خاطرههای دوست داشتنیاش احتمال میداد. پس شبانه و شتابناک و شبیه به خروج موسی از مصر (خائفاً یَتَرَقَّب) نگران و هراسان روی به مکّه آورد. نگران و هراسان از آنچه بر سر آزادگان خواهد آمد. مکّه حرم امن الهی بود. این قاعده را همه پذیرفته بودند که هرکس در آن حریم حضور یابد، امنیّت دارد. (مَن دَخَلَه کان آمِناً). نکته مهم دیگری هم جلب توجه میکرد: "همایش حج، فضا و فرصتی را فراهم میکند تا در صورت لزوم بتوان وضعیّت تازه را برای مردمی که از شهرها و سرزمینهای گسترده و گوناگون در آنجا گرد میآیند، تشریح کرد".
پرسشی که پاسخ میطلبد، این است: چرا امام در همان مدینهای که هم مرکزیّت معنوی داشت و هم مأوای بنیهاشم بود و هم زادگاه و پرورشگاه خود وی به شمار میرفت، برای مقاومت و مبارزه مسلّحانه سنگر نگرفت؟ جز این است که نمیخواست آغازگر جنگ باشد؟ جز این است که میخواست در جامعه اسلامی موردنظر او راهکارهای غیرجنگی اولویّت و اصالت داشته باشد و راهحلهای بهتری را برای گرهگشودن انتخاب کند؟ جز این است که میخواست بگوید: اصل و قاعده، راهکارها و راهحلهای دیگری است مگر خلافش به اثبات برسد یا از سوی دیگران تحمیل شود؟ نمیگوییم پاسخ آن پرسش، همین است و جز این نیست و قطعی است. امّا واژه "شاید" را که میتوانیم بر زبان آوریم. بله، شاید چنین بوده است.
مکّه ـ پس از مدینه ـ دوّمین شهری بود که باز هم امام از آنجا بیرون رفت. نخستین علّت، انبوه نامههایی بود که از کوفه به مکّه میرسید. خبر خروج اعتراضآمیز امام از مدینه در پی طرد صریح بیعت تحمیلی و استبدادی، تقریباً در همهجا منتشر شده بود. دعوتنامههای نوشته شده به خطّ کوفی، از پیآمدهای آن به شمار میرفت. امّا اکنون پرسشی دیگر در میان است.
ـ چرا باز هم مثل مدینه، خروج از مکّه شتابناک انجام گرفت؟ مگر انتظار نمیرفت که امام تا پایان مراسم و مناسکِ واجب شرعیِ حج تمتّع، در حرم امن الهی اقامت کند؟
آیا پاسخ، این است که حرم امن هم برای او چندان امن نبود؟ بعید به نظر میرسد که نامهرسانیهای کوفیان تا این حدّ شتابدهنده باشد و تا این حدّ بتواند ناتمام گذاشتن اعمال عبادی حج را آنهم در جمع حاجیانی که نسبت به این موضوع حسّاسیّت شرعی و موضعگیری دینی دارند توجیه کند. بنابراین، پذیرفتنیتر همان است که بگوییم خبرها و گزارشهای رسیده، احتمال وقوع برخورد مسلّحانه و ترور و خونریزی و کشتار را حتّی در خانه خدا و در اثنای طواف، تأیید میکرد. البته همچنان ترجیح میدهیم که از واژه "شاید" استقبال کنیم. شاید.
بار دیگر، این حقیقت را در مییابیم که حسین بن علی با وجود قاطعیّت قهرمانانه و قهرآمیزش در ردّ صریح بیعت تحمیلی و استبدادی، باز هم نمیخواست مدینهای دیگر را (مدینه اللهِ مکّه را) به سنگری برای رویارویی نظامی تبدیل کند. اگرچه در اینجا نیز مثل آنجا، امکانات بیشتر و بهتری میتوانست فراهم آید و نیز ممکن بود که حضور و حمایت مردمی گستردهتری در خدمت نبرد نظامی قرار گیرد. مگر نه این است که فرزند "زبیر" در همانجا همین کار را کرد و در حلقه حفاظت شده با کوههای مکّه، علیه حکومت جبّار اموی سنگر گرفت؟
این وجه از حرکت حسینی، یعنی پروا و پرهیز جدّی از جنگ سالاری و نظامیگریِ حتّی غلبه کننده و به طریق اولی آغازگری در رویارویی نظامی، نه تنها عیب و علّت منفی عاشورای امام نیست بلکه میتوان گفت (برعکس) مظلومیّت شکوهمند و درسآموز و تأثیرگذارِ جنبش او را همین ویژگی بود که رقم میزد. شکوه مظلوم. قاطعیّت لطیف. حرکت حماسی حیاتبخش. حماسه انسانی. شاهکار مظلومیّت. عظمت مظلوم. هر نام و نشان زیبای دیگری که نثار نهضت عاشوراییِ حسینبنعلی شود، جز در سایه چنین حرکتی با چنین اوصافی نمیتواند برای آدمی جلوهیی دلنشین و پذیرفتنی داشته باشد.
امام، گام به گام چنان حرکت کرد که همه خشونتها، همه خونریزیها، همه خباثتها، همه خیانتها و حتی بار همه خشمها (همانطور که واقعیت داشت) بر دوش دشمن قرار گرفت و قرار از همگان گرفت. چنانکه دیدن و شنیدنش نیز جامعه آنروز و فردای آن روز را بیقرار کرد. اگر او پیروزی را به هر قیمتی پذیرا میبود و اگر از آغاز غلبه نظامی میخواست، میتوانست مدینهای را به محشر و میدان جنگ تبدیل کند که شاید شرایط جغرافیایی و تاریخیاش مساعدتر از صحرای دورافتاده نینوا بود. مگر برای سربازان حسین، خاطره جنگهای بدر و اُحد و خندق و حنین نمیتوانست مهیّجتر و ابتهاجدهندهتر و مهّیا کنندهتر باشد؟ شاید. امّا امام علیهالسّلام نه آغازگر جنگ بود و نه سالارگر جنگ.
ـ و شاید مظلومیّت مضاعف حسینبنعلی را بتوان در اینجا نیز سراغ گرفت. در همان جایی که کسانی میخواستهاند به عنوان مفسّر واقعه کربلا فقط یا نخست "شمشیر" را زبان سخنگو و قلم چهرهپرداز او معّرفی کنند. بله، امام مردِ شمشیر بوده است، امّا شمشیری که در نیام حلم و حکمت است!
جلال رفیع
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست