شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

حامیان سینه چاک


حامیان سینه چاک

با گسترش انتقادات حامیان دولت نسبت به طرح هایی که به شکل راهکار برای برون رفت از وضعیت موجود کشور از سوی افراد مختلف ارائه می شود باید دانست که حامیان دولت های نهم و دهم بنا ندارند واقعیت پیش آمده پس از انتخابات را بپذیرند و اعتماد افکار عمومی به برخی مراجع و نهادها را حتی ذره یی مخدوش شده بدانند و باور کنند

با گسترش انتقادات حامیان دولت نسبت به طرح هایی که - به شکل راهکار برای برون رفت از وضعیت موجود کشور- از سوی افراد مختلف ارائه می شود باید دانست که حامیان دولت های نهم و دهم بنا ندارند واقعیت پیش آمده پس از انتخابات را بپذیرند و اعتماد افکار عمومی به برخی مراجع و نهادها را حتی ذره یی مخدوش شده بدانند و باور کنند. چه آنها در مدت بیش از سه ماهه گذشته خود بیشترین تحریکات و تحرکات را در رسانه ها داشته اند تا جناح رقیب را به گوشه انزوا برانند و حتی در این راه از اصولگرایان شاخص بسیاری نیز عبور کرده اند. حامیان دولت گویا این بار به رسم دولت متبوع خود از هر که ذره یی اختلاف نظر با آنها دارد، عبور می کنند و سخنی را جز سخن خود حجت نمی شمارند. آنها در این مسیر نه تنها نصایح اصولگرایان هم مسلک خود بلکه توصیه های بزرگان بلندپایه را نیز در بسیاری موارد نادیده گرفته اند و این البته چیز تازه یی نیست، چه همانان بودند که برای نخستین بار حرمت اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان پیر انقلاب را نگه نداشتند و چهار سال تمام بر او تاختند.

حامیان دولت حتی به سخنان مقام معظم رهبری - مبنی بر پرهیز از افتراافکنی به دیگران و عدم حجیت شرعی اعترافاتی که مربوط به دیگران می شود - نیز تاکنون درست عمل نکرده اند و گویا قرار است آنها اخلاق را به قربانگاه قدرت بکشانند.

آخرین واکنش های آنان پس از واکنش های تند و تیز به هاشمی رفسنجانی و فرزند او مهدی هاشمی این بار متوجه چهره اصولگرایی چون محسن رضایی شده که با ارائه طرحی خواستار تشکیل کمیسیون ویژه یی خارج از دولت برای برگزاری انتخابات شده است که به زعم او می تواند در دوره های آینده از اختلافات پس از برگزاری انتخابات بکاهد. طرح رضایی اگرچه هنوز بسط داده نشده و تنها سخنی از آن به میان آمده است

- فارغ از اینکه چگونه طرحی است، قانون انتخابات چه ایراداتی دارد و دولت چگونه می تواند این ایرادات را برطرف کند - حامیان دولت بر او شوریده اند که چرا اصلاً آن را مطرح کرده است، حال آنکه محسن رضایی تنها کاندیدایی بود که نتایج انتخابات را پیش از همه پذیرفت و به محمود احمدی نژاد پیام تبریک فرستاد.

این حمله البته عجیب نیست چرا که آنها پیشتر نیز بارها و بارها بر هر طرحی که کوشیده است اختیارات دولت را قدری بکاهد یا دست کم در کنترل و نظارت قرار دهد، شوریده اند. به عنوان مثال زمانی که مجلس قصد داشت سازمان میراث فرهنگی را از معاونت ریاست جمهوری به در آورد، این حامیان دولت بودند که به شدت در برابر آن اعتراض کردند و این کار را بی مورد دانستند. از سوی دیگر نحوه نظارت های مجلس بر اجرایی شدن اصل ۴۴ قانون اساسی نیز همواره از موضوعات مورد انتقاد حامیان دولت بوده است. همچنین نظارت بر جهت گیری های مذاکرات هسته یی توسط مجلس گهگاه داد آنان را درآورده است.

پس می توان اعمال محدودیت بر دولت را همان چیزی دانست که دولت و حامیانش را می شوراند و آنها را مجبور به بروز واکنش می کند. حامیان محمود احمدی نژاد گویا سینه چاک ترین حامیان یک فرد در طول تاریخ هستند،

در اینجا دو نکته مطرح می شود که اولی معطوف به شرایط موجود است و دومی در حالتی عمومی تر قرار دارد.

نخست اینکه اگر حامیان دولت قرار است به طرح های راهبردی و راهکارهای عملی برای برون رفت از وضع موجود خرده بگیرند و آنها را فاقد ارزش بشمارند نشان از آن دارد که آنان وضع موجود را همچون همیشه بی هیچ عیب و ایراد می دانند. پس اگر چنین است چطور می توان داعیه دولتی که می گوید همه مشکلات کشور را رصد می کند، پذیرفت؟ دولت نمی تواند بر واقعیت ها چشم ببندد و اگر بست به معنای عدم توانایی و کارآمدی است. اما اگر دولت و حامیانش وضع موجود را می بینند و انکار می کنند موضوع دیگری است که در این مجال نمی گنجد.

نکته دیگر اما این است که آیا دولتی که خود را خدمتگزار می خواند نباید از هر طرحی برای خدمت به مردم بهره بگیرد؟ آیا انتقاد از ایجاد و اعمال محدودیت بر توان اجرایی توسط حامیان و کارگزاران دولت میل به افزایش قدرت و طلب انحصار نیست؟

به این ترتیب باید گفت به حاشیه راندن متنفذان و دلسوزان و حمله بر هر کس که سخنی غیر از سخن حامیان دولت بگوید، نه در قواعد مردمسالاری دینی می گنجد و نه در مسلک دولت و دولتمردانی که خود را عدالت محور می خوانند. حامیان دولت اما این روزها به نظر می رسد برآنند تا به سود خود خیلی چیزها را به قربانگاه قدرت بکشانند؛ حتی همان قاعده یی را که بر اساس آن بر سریر قدرت نشستند.

مسعود رفیعی طالقانی