چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

ما خالقان سلامت ایم


ما خالقان سلامت ایم

سلامت به مثابه یک حق

سلامت یک حق است؛ حقی که محقق نمی‌شود جز با توانمندسازی مردم برای برخورداری از یک زندگی با کیفیت در جامعه‌ای توسعه‌یافته و این معنا بسیار دورتر از آن سلامتی است که به عنوان نبود بیماری تعریف می‌شد و مردم را فارغ از قدرتشان برای خلق سلامت، دست به دامان طبیبان می‌کرد...

بله، امروزه دیگر سلامت تنها به معنای نبود بیماری نیست و تعداد خالقان سلامت به اندازه جمعیت کشورها تعریف می‌شود و نه به بزرگی جمعیت مراقبان بهداشتی ماهر فارغ‌التحصیل در مراکز دانشگاهی.

جالب است بدانیم که سلامت دیگر تنها به معنای برخورداری از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی هم نیست چون نمی‌توان عامل معنویت را نادیده گرفت و تعریف عادلانه چنین رفاهی در جوامع امروزی در عمل ممکن نیست. و باز سلامت دیگر تنها به معنای پاسخگویی به نیازهای فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد برای رسیدن به تعادل مثبت موثر بر عملکرد فردی و اجتماعی مردم نیست به این خاطر که نیازهای بهداشتی یک زن باردار با یک ناتوان جسمی یا ذهنی، یک ورزشکار حرفه‌ای یا یک پدر فقیر شرمنده خانواده بسیار متفاوت است و در عمل امکان مدیریت عادلانه آنها وجود ندارد. چه کسی است که باور نکند نیاز بهداشتی یک پدر فقیر بردن حساب قرض‌الحسنه یا نیاز بهداشتی یک زندانی، آزادی است؟

● قدرت انتخاب و سلامت

سلامت به معنای وسعت توانمندی افراد و گروه‌ها و جوامع برای برخورداری از یک زندگی با کیفیت در تمامی ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و عملکردی در جامعه‌ای توسعه‌‌یافته است. سلامت راهی است که مردم توانمند جامعه‌ای توانمند انتخاب و طی می‌کنند تا از یک زندگی با کیفیت در جامعه‌ای توسعه‌یافته برخوردار شوند. فرد توانمند و جامعه توانمند، فرد و جامعه‌ای است که قدرت‌ انتخاب‌ بهترین‌ها را داشته باشد چون این سنت الهی است که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد جز آنکه خود بخواهد. بدیهی است که برای چنین خواستنی، افراد و جوامع باید به قدر کافی بدانند و بتوانند و نیز قدرت و هویت فردی و اجتماعی خویش را برای مدیریت سرنوشت خویش به اندازه کافی باور داشته باشند.

● شرایط عادلانه و سلامت

می‌توان سلامت را معادل با شرایطی دانست که باید عادلانه فراهم شود تا مردم از یک زندگی با کیفیت برخوردار شوند. این شرایط را می‌توان به دو دسته فرعی و اصلی تقسیم کرد؛ شرایط فرعی سلامت پاسخگوی نیازهای خاص افراد است نظیر نیاز یک زن باردار به مراقبت‌های دوران بارداری یا نیاز یک بیمار به درمان و داروی خاص آن بیماری. شاید بد نباشد در اینجا به این نکته اشاره کنیم که در حال حاضر بخش سلامت تنها به شرایط فرعی سلامت می‌پردازد و البته نه به همه شرایط فرعی همه گروه‌های سنی، جنسی و اجتماعی و در این میان جوانان، سالمندان، افراد ناتوان و گروه‌های حاشیه‌ای جامعه از بزرگ‌ترین فراموش‌شدگان در خدمت‌گیری از بخش سلامت هستند.

و اما شرایط اصلی سلامت شامل موارد زیر است و تفاوت‌شان با شرایط فرعی سلامت در این است که هیچ محدودیت سنی، جنسی، اجتماعی و موقعیتی برای برخورداری از آنها وجود ندارد:

۱) آب سالم، غذای سالم و کافی و ایمن و نیز مسکن سالم و ایمن

۲) قدرت و امید(افزودن زندگی به سال و نه تنها سال به زندگی)

۳) دسترسی شفاف و آزاد به اطلاعات برای کنترل سرنوشت فردی و اجتماعی خویش

۴) توان جست‌وجو، مطالعه، درک و نقد اطلاعات فوق

۵) وابستگی به وجود و فطرت الهی خویش و به خانواده، محله، شهر، استان، کشور و جهانی که در آن زندگی می‌کنیم؛ طبیعتی که از آن بهره‌مند می‌شویم، دین و آیین و تاریخ و تمدنی که در آن ریشه داریم و زندگی نه فقط برای امروز بلکه برای فردایی که باید عاری از فقر و خشونت برای وراثان این کره خاکی به یادگار گذاریم.

● بودن، شایسته‌بودن، وابسته‌بودن

در واقع اکنون به آن درجه از تکامل فردی و جمعی تاریخی رسیده‌ایم که به جای «بودن یا نبودن»، «بودن، شایسته بودن و وابسته بودن» را فلسفه سلامت بدانیم و برای تحقق آن تلاش کنیم؛ سلامتی که در لابه‌لای زندگی روزمره ما- آنجا که زندگی، تحصیل، تفریح، عبادت و کار می‌کنیم – به دست ما خلق می‌شود، حفظ می‌شود و ارتقا می‌یابد یا به خطر می‌افتد، کاهش می‌یابد و ما را و دیگران را و حتی جامعه و جهانی را دچار بیماری، معلولیت و مرگ می‌سازد. بله، تک‌تک ما مردمان کوچه و بازار خالقان سلامتیم ولی تاکنون کمتر به این عنوان دیده شده‌ایم، شنیده شده‌ایم یا به بازی دعوت شده‌ایم و فقط هنگام بیماری و به عنوان بیماران در صف انتظار مطب‌ها و درمانگاه‌ها و بیمارستان‌ها به حساب آمده‌ایم. خالقان سلامت که از روی عشق، علاقه و محبت خدمات رایگانی به سایرین می‌دهند، فراوان هستند:«مادربزرگانی که کودکان همسایه هنگام گرفتاری به آنها مراجعه می‌کنند، بزرگان مورد اعتمادی که مردم از آنها اندرزهای مفید می‌گیرند، معلمانی که دانش‌آموزان مسایل شخصی و خانوادگی خود را با آنها در میان می‌گذارند» از جمله این افراد هستند. با چنین رویکردی تمام مردم - چه آنها که به بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی درمانی مراجعه می‌کنند و اغلب «بیمار» نامیده می‌شوند و چه آنها که به این مراکز مراجعه نمی‌کنند و «جمعیت تحت پوشش» قلمداد می‌شوند - می‌توانند «خالق سلامت» باشند به شرط آنکه تمام مراکز بهداشتی، درمانی را موقعیتی «آموزشی» بدانیم و تمام مراجعان به این مراکز را به جای بیمار یا جمعیت تحت پوشش، «فراگیر» بنامیم و آنها را برای خودمراقبتی آماده و توانمند کنیم.

● بیمار یا فراگیر

دنیا دارای صدها هزار پزشک و شاید میلیون‌ها پرستار، ارائه‌دهندگان خدمات بیمارستانی و سایر ارائه‌دهندگان خدمات بهداشتی است ولی مردم برای سفر در جاده سلامتی، راهی طولانی در پیش دارند و به کمک‌‌‌ نیروهایی، بیشتر از هر آنچه که دولت‌‌ها قادر به ‌تربیت و استخدام‌شان باشند، نیاز دارند. تنها آموزش تعداد زیادی از مردم برای خودمراقبتی است که با صرفه زیاد اقتصادی در جهت حفظ سلامتی جامعه و جهان همراه است و می‌تواند امکان برخورداری عادلانه از سلامت و پیشگیری از بیماری‌ها را برای تک‌تک افراد و اعضای خانواده‌شان تامین کند. مردمی که برای تامین، حفظ و ارتقای سلامتی خود و خانواده‌‌شان تربیت شده‌‌اند می‌توانند در شرایط خاص و هنگامی که به خدمات آنها نیاز است، به خود، خانواده، دوستان، همسالان، همکاران و همسایگان‌شان نیز کمک کنند.

● وظایف خالقان سلامت

خالقان سلامت که به این ترتیب تربیت می‌شوند، می‌توانند به روش‌های زیر به خلق سلامتی کمک کنند:

▪ اطلاعات موجود در زمینه ارتقای سلامت، نحوه کاهش عوامل خطر، نحوه افزایش عوامل حفاظت‌کننده، نحوه مراقبت از خود و افراد فامیل را به ‌کار بندند و دیگران نیز منتقل کنند.خالقان سلامت آگاهانه و به موقع به پزشک مناسب مراجعه کنند و به این ترتیب تا حد زیادی از مراجعات بی‌مورد به مطب‌ها، درمانگاه‌ها و بیمارستان‌ها کاسته می‌شود.

▪ به ‌مردم کمک کنند، تا موانع داشتن یک سلامتی مثبت یا تغییر خصوصیات رفتاری خود را برطرف کنند. با آنها به بحث و مذاکره نشسته و برای رسیدن به هدف‌های یک سلامتی مثبت با آنها همکاری کنند.

▪ برای خود یک شیوه زندگی سالم که سرمشق دیگران باشد، انتخاب کنند. از عادت‌های مخرب دوری جسته و با زیست سالم و داشتن ظاهر‌ی سالم، سرمشق مناسبی برای سایرین باشند.

▪ مردم را تشویق کنند تا اختلافات خود را ‌به خصوص اگر بر سلامتی آنها اثرگذار باشد، کاهش داده یا حل کنند، محیط زیست اطراف خود را سالم کنند و از احساسات و پریشانی‌های مزمن درونی خود خلاصی یابند.

▪ افرادی که می‌توانند به ‌یکدیگر کمک کنند به هم معرفی کنند. ممکن است این نوع کمک‌ها بسیار کوچک در حد پیدا کردن یک پرستار موقت چندساعته برای مادری باشد که به عنوان نمونه باید به درمانگاه مراجعه کند. این روش کمک کردن به‌ دیگران باعث می‌شود که افراد یک جامعه و جامعه به ‌یکدیگر نزدیک‌تر شده و در موارد لازم به یکدیگر کمک کنند.

▪ به افرادی که فکر می‌کنند از نظر اجتماعی در انزوا قرار گرفته و نمی‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند کمک و یار و یاوری برای آنها پیدا کنند. آنها را زیر نظر داشته باشند تا این ارتباطات ادامه یابد. در واقع تنها با ترویج خودمراقبتی است که می‌توان نیروی لازم برای تربیت نسلی مولد از نظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و باروری را فراهم کرد. نسلی که توان، قدرت، منابع و صلاحیت کافی برای برخورداری از یک زندگی با کیفیت در جامعه‌ای توسعه‌یافته و متعالی را داشته باشد.

به امید روزی که سلامت بیش از بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی درمانی در درون خانه‌ها، مدارس و محل‌های کارمان جست‌وجو شود و بخش سلامت کشورمان این باور را داشته باشد که باید جدای از آموزش مراقبان بهداشتی و حتی بیش و پیش از آن، به فکر توانمندسازی مردم برای خلق، حفظ و ارتقای سلامت باشد و خالقان سلامت را در جای‌جای این خاک پاک، منور به نور ایمان و معطر به عطر شهدایمان جست‌وجو کند و بیابد.

دکتر شهرام رفیعی‌فر

سردبیر