پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست
مرگ، مفهومی است که همواره دغدغه انسان در طول تاریخ بوده است. این دغدغه یکی از عمیقترین مسائلی است که هنرمندان، اندیشمندان، سخنوران و ادیبان به آن پرداختهاند بخصوص در ادبیات کلاسیک فارسی، مساله مرگ در ادبیات بسیاری از شاعران با رویکردهای مختلف، در سبکها و قالبهای شعری مختلف به وفور دیده میشود.
اگر از پدر شعر فارسی بخواهیم آغاز کنیم، رودکی مرگ را امری محتوم و جهانشمول میداند: هر گلی پژمرده گردد زو نه دیر / مرگ بفشارد همه در زیر غن
رویکرد فردوسی به مرگ، مثل نگاه او به دیگر موضوعات، رویکردی حماسی است. او میگوید: همه مرگ رائیم پیر و جوان/ که مرگ است چون شیر و ما آهوان
علاوه بر رویکردهای قبلی، فردوسی نگاه عبرتانگیز به مرگ را نیز مدنظر قرار داده است: مگر بهره گیرم من از پند خویش/ براندیشم از مرگ فرزند خویش
ناصر خسرو، سفرنامهنویس بزرگ قرن پنجم نیز به ترس مردم از مرگ پرداخته است. او توجه به مسائل دینی هنگام ترس از مرگ را تجویز میکند: ترسیدن مردم ز مرگ دردیست/ کان را بجز از علم دین دوا نیست. در این میان برخی دیگر از شاعران و عارفان، به مقامی رسیدهاند که نهتنها از مرگ نمیهراسند، بلکه مرگ را برای وصال معبود شیرین میپندارند.
سنایی ، عارف نامدار قرن ششم در این باب چنین میسراید: مرگ اگر مرد است گو نزد من آی/ تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ. یا در بیتی دیگر ادیب صابر میگوید: مرگ چون موم نرم خواهد کرد/ تن ما گر ز سنگ و سندان است
خواجه عبدالله انصاری از بزرگترین عارفان فارسیزبان که ید طولایی در نثر فارسی و سجع دارد، مرگ را خوشتر از همنشینی با انسانهای دون میداند. او میگوید: از مرگ بتر صحبت نااهل بود. اما اوج نگاه عرفانی به مرگ را در سرودههای مولوی میتوان یافت. او در یکی از زیباترین شعرهای فارسی میگوید: به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
مولوی که در بسیاری از سرودههایش، با زبانی شیرین و در عین حال با نگاهی اندیشمندانه بحث معادگرایی را مطرح کرده است، در ادامه همین شعر، شاه بیت خود را چنین میسراید: کدام دانه فرورفت در زمین که نرست؟/چرا به دانه انسانت این گمان باشد؟
سعدی نیز نگاهی اخلاقگرایانه به مقوله مرگ دارد. او که استاد اخلاق است، حتی از مرگ دشمنش نیز خوشحال نمیشود و میگوید: مرا به مرگ عدو جای شادمانی نیست/ که زندگانی ما نیز جاودانی نیست.
اینها تنها قطرهای از اقیانوس بیتها، شعرها، نثرها، حکایات و داستانهایی است که در ادبیات فارسی درباره موضوع مرگ نگاشته شده است و این حجم عظیم نشان میدهد، ادیبان ما نیز در طول تاریخ مثل هر انسان دیگری، نهتنها همواره دغدغه مرگ را در سر داشتهاند؛ بلکه آن را با بیانی هنری در آثارشان متجلی کردهاند.
سجاد روشنی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست