یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

احکام جزایی اسلام فقط بعنوان مصداق بیان شده است


احکام جزایی اسلام فقط بعنوان مصداق بیان شده است

آیه محاربه که در زیر آمده است یک دستور کلی برای همه فسادهای اجتماعی داده و آن این است که باید برای هر فسادی مجازات متناسب با آن تعیین شود

آیه محاربه ( که در زیر آمده است ) یک دستور کلی برای همه فسادهای اجتماعی داده و آن این است که باید برای هر فسادی مجازات متناسب با آن تعیین شود .

" انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الآخرة عذاب عظیم ، الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم فاعلموا ان الله غفور رحیم " ۱

" یعنی همانا کسانی که با خدا و رسولش می ستیزند و در زمین به فساد می کوشند ، جزایشان این است که کشته شوند یا به دار روند یا دستها و پاهایشان بر خلاف یکدیگر قطع گردد و یا از آن سرزمین رانده شوند; این رسوایی آنان در دنیاست و در آخرت برایشان عذاب بزرگی خواهد بود; مگر کسانی که توبه کنند پیش از آنکه بر آنان دست یابید; پس بدانید که خدا آمرزنده و رحیم است. "

قراین نشان می دهد که مقصود آیه بیان حکم نوعی از محاربه است که شرش دامنگیر جامعه می شود و از مصادیق فساد در زمین به شمار می رود ; شاهد این مدعا این است که به دنبال «یحاربون الله و رسوله » جمله «و یسعون فی الارض فسادا» ذکر شده که در حقیقت تفسیر محاربه ای است که در این آیه منظور است . و شاهد دیگر اینکه مجازاتهای مقرر در آیه یعنی اعدام و به دار آویختن و قطع دست و پا برخلاف یکدیگر و تبعید با جرمهای اجتماعی که شر آنها به جامعه می رسد مناسب است .

ملاک اصلی برای مجازاتهای مذکور در آیه ایجاد فساد در جامعه است ... بنابراین ، بدون تردید آیه محاربه همه انواع جرائم اجتماعی را که عنوان فساد در جامعه بر آنها صادق است شامل می شود; چه جرایمی که اکنون ما می شناسیم و چه جرایمی که احیانا در آینده با تکنیک های جدید ابداع خواهد شد . قرآن جعل اصطلاح نکرده است.

به نظر می رسد ذکر مجازاتهای ( چهارگانه در آیه ) از باب قضایای مانعة الخلو است; یعنی هیچ فساد اجتماعی نباید خالی و معاف از مجازات باشد; ولی اگر مفسدی دو جرم اجتماعی انجام دهد و مثلا هم آدم بکشد و هم مال ببرد، در مقابل غارت مال ، دست و پای او قطع شود و در مقابل آدم کشتن ، اعدام گردد ....

معلوم است که دستور فوق یک مطلب تعبدی القا نمی کند ، بلکه یک مساله عقلایی و حقوقی را گوشزد می کند که " مجازات باید متناسب با جرم باشد " . ضمنا مقصود از به دار آویختن ، اعدام مجرم بوده و ذکر صلب از باب مثال است; پس اگر به گونه ای دیگر نیز اعدام شود دستور اجرا شده و بعید است ذکر صلب در روایت از باب تعبد باشد.

( از طرف دیگر )" ذکر این مجازاتها از باب مثال است " .... " لازم نیست حتما یکی از مجازاتهای مذکور در آیه درباره مفسد اجرا شود " ، بلکه آنچه لازم است ، رعایت تناسب بین جرم و مجازات است که هم حکم عقل است و هم درجه بندی مجازاتها در آیه به آن اشعار دارد . البته تعیین دقیق میزان جرم و تشخیص تناسب بین جرم و مجازات یک کار فنی و تخصصی است که قاضی با راهنمایی متخصصان جرم شناسی به آن دست می یابد و بر مبنای آن رای صادر می کند.

از آنچه گفته شد این نتیجه به دست می آید که در آیه محاربه تعبد خاصی اعمال نشده و ذکر چهار مجازات از باب نمونه و ذکر مثال است و مجازاتهای دیگری نیز متناسب با جرمهایی که واقع می شود می توان در نظر گرفت ؛ چنانکه از بعضی روایات نیز تایید این مطلب استفاده می شود; ... مثلا در روایتی از امام جواد (ع) آمده که اگر محارب فقط سلب امنیت کرده و مال نبرده و آدم نکشته است زندانی می شود و این معنای نفی او است. ۲

بنابراین از ذکر چهار مجازات در آیه، تعبد خاصی منظور نبوده است. اساسا طبیعت مسائل حقوقی و جزائی با تعبد تناسب ندارد و سیره عقلاء در همه زمانها چنین بوده و خواهد بود که برای جرم اجتماعی ، مجازات تعیین می کنند و تناسب بین جرم و مجازات را در نظر می گیرند و آیه محاربه نمی خواسته از این طریقه عقلائی عدول کند و یک حکم تعبدی را القاء نماید بلکه می توان گفت: عبارت «یسعون فی الارض فسادا» در آیه، که می فهماند علت مجازات مفسد افساد است، مؤید سیره عقلاست; زیرا همه عقلا قبول دارند که جرم اجتماعی مجازات لازم دارد; چون زیان آن دامنگیر جامعه می شود; بنابراین باید گفت: آیه محاربه تعبد خاصی را القاء نکرده است، بلکه هماهنگ با سیره عقلا مجازات مفسد را متناسب با جرم او لازم دانسته است و از طرفی مصادیق مجازات ، قابل احصا نیست; زیرا مجازات تابع فسادی است که به دست مجرم به وجود می آید و فساد طیف بسیار وسیعی دارد و از بزرگترین جنایت اجتماعی مانند اهلاک حرث و نسل تا کوچکترین خرابکاری از قبیل شکستن شاخه های درختهای پارک عمومی را شامل می شود و مصادیق فساد داخل در این طیف وسیع را نمی توان احصا کرد; پس مصادیق مجازات را نیز که متناسب با فساد تعیین می شود نمی توان احصا کرد.

از آیه محاربه چند مطلب استفاده می شود :

۱- اینکه ملاک اصلی برای مجازات محارب ، افساد است.

۲- اینکه مجازاتها در آیه ، درجه بندی شده و از شدید به خفیف منتقل گشته یعنی از قتل شروع و به تبعید منتهی شده است.

۳- اینکه فساد درجه بندی نشده است; زیرا فساد درجات بسیار زیادی دارد که قابل احصا نیست; علاوه بر اینکه درجه بندی فساد در آیه لزومی ندارد بلکه هر فسادی که واقع شود مقدار زیان اجتماعی آن سنجیده می شود و متناسب با آن مجازات تعیین می گردد.

۴- اینکه درجه بندی مجازات برای اشاره به این است که مجازات شدید برای جرم شدید و مجازات خفیف برای جرم خفیف است و مقصود احصای همه مجازاتها نبوده است، زیرا مجازات به تناسب جرم تعیین می شود.

۵- هدف از تشریع قوانین جزایی ، احیای عدالت است و اگر قانونی ناقض عدالت باشد از اول نباید تشریع شود . ( به همین دلیل ) اجرای عدالت به حاکم واگذار شده وبه او اختیار داده اند که به حکم " ان الله یامر بالعدل ۳ " با رعایت تناسب بین مجازات و جرم، مجرم را به کیفر برساند .

محمد صالحی

زیرنویسها :

۱- سوره مائده/ آیه های ۳۳ و ۳۴

۲- وسائل، ج ۱۸، ص ۵۳۶، ح ۸

۳- سوره نحل / آیه ۹۰

منابع :

۱- تفسیر آیه محاربه و احکام فقهی آن – مرحوم آیه اله صالحی نجف آبادی ، فصلنامه نامه مفید، شماره ۹،

۲- کتاب " حدیث های خیالی در مجمع البیان – ص ۳۵۰ به بعد "

محمد صالحی ۲۵ / ۵ / ۹۱ http://mahsan.parsiblog.com/