سه شنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۴ / 29 April, 2025
یک عذر نابخشودنی

«داریوش مهرجویی» نامی است که همه ما میشناسیم. مهرجویی بعد از حدود چهار دهه خلق آثار ماندگار و بهیادماندنی در سینمای ایران اکنون به «چه خوبه که برگشتی» رسیده است؛ و حال نقدهایی در پی این پرسش شکل میگیرد که این فیلم چه جایگاهی در سینمای ایران و از همه مهمتر چه جایگاهی در پرونده سینمایی مهرجویی دارد؟ اما شاید بهتر است پیش از پرداختن به این نکته، نگاه مجملی به چهار دهه آثار او بیندازیم:
مهرجویی با «گاو» وارد سینما شد. فیلمی منحصربهفرد با یک گروه ماندگار. این شروع، برای نوید یک موج تازه در سینمای ایران کافی بود. او در تراکم و ازدحام آثار به اصطلاح فیلمفارسی آن زمان، گاو را وارد سینما کرد. این موج با «آقای هالو» و «اجارهنشینها» ادامه یافت. سویههایی از طنز مهرجویی را میتوان در این آثار دید. این روند به «هامون» رسید.
با هامون فصل جدیدی در پرونده کاری مهرجویی آغاز شد و با «بانو» و «پری» و «لیلا» و «سارا» ادامه پیدا کرد. این آثار، داستانهایی شخصیتمحور بودند که حول یک شخصیت و در برخوردش با دیگران شکل میگرفت. شخصیتهایی سرگشته و عصیانگر که به نوعی از مولفههای سینمای مهرجویی به حساب میآمد. اما فصل بعدی در سینمای مهرجویی با فیلم «میهمان مامان» آغاز شد. در اینجا دیگر خبری از آن کاراکترهای منحصربهفرد مهرجویی نبود. روایت، تنها حول داستان سادهای در گردش بود. این روند همچنین با سنتوری، طهران تهران، آسمان محبوب و نارنجیپوش ادامه پیدا کرد و مخاطب در بین این آثار همچنان بهدنبال مهرجویی سالهای پیش بود، اما متاسفانه چیزی از او نمیدید. گویی این روند، نوعی سرگشتگی کاری در پرونده سینمایی مهرجویی بود و حالا «چه خوبه که برگشتی»! یک شوک بزرگ برای مخاطب است. شاید اگر نام مهرجویی در تیتراژ فیلم نوشته نمیشد، هیچ وقت قادر به قانعکردن خود نبودیم که این فیلم را مهرجویی ساخته است و مدام در پی کتمان این مساله بودیم.
چه خوبه که برگشتی داستان دکتر «فرزاد متین» است که پس از سالها به ایران بازگشته تا دور از مسایل آشفته، زندگیاش نفسی تازه کند. اما ورود او همزمان میشود با پیداشدن یک شیء قدیمی و شبهفضایی. به طور کلی، فرآیند آفرینش داستان با ایدهای که نویسنده را به خلق داستان برمیانگیزد، آغاز میشود. اما این ایده در فیلم چه خوبه که برگشتی چیست؟ آیا اصلا ایدهای هم وجود دارد؟ پیداشدن یک شی قیمتی! که اصلا مشخص نیست برای چه وجود دارد، ارزش آن چیست و به چه دردی میخورد؟ و جالب است که هیچ تلاشی هم برای کشف این موضوع صورت نمیگیرد. مهندس و دکتر، دوستان چندینساله هستند، اما دوستی آنها با پیداشدن این شیء قیمتی به هم میخورد.
حالا آنها در دو جبهه مقابل هم قرار گرفتهاند و شروع به تخریب یکدیگر میکنند. تلاش مهرجویی شاید در بهوجودآوردن یک فانتزی به سبک کمدی اسلپ استیک (کمدی بزن و بکوب) است و سعی کرده این موضوع را با نمایش بیدلیل و دمدستی فیلمی از لورل و هاردی (که مثالی از این سبک کمدی است) نشان دهد. دو جبهه به طرف هم پرتقال پرتاب میکنند، فلکه آب را باز میکنند تا خانه زیر آب برود، برق و آنتن را قطع میکنند.
تمام این کارها و عملکردها برای چیست؟ میدانیم داستان، دلیل زندهای است بر صحت یک اندیشه و سپس تبدیل اندیشه است به کنش. درواقع ساختار حوادث داستان ابزاری است برای بیان اندیشه خود و سپس اثبات آن. اما آیا در «چه خوبه که برگشتی» میتوان بهدنبال این اندیشه بود؟ گویی باید کنش و واکنشهایی رخ دهد تا دو فرد عاقل و بالغ که خود ادعا میکنند نیم قرن از عمرشان گذشته است، به قدمت دوستی خود و ارزش آن پی ببرند. مخاطب، دو ساعت در مقابل این پرده عظیم نشسته تا همین پند و اندرز به او داده شود؟ و اینگونه است که فیلم وارد عرصه بیمعنایی میشود.
نیوشا ستاری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست