دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

تفاوت اخلاق با ادب


تفاوت اخلاق با ادب

یکی از مسائل مهمی که پرداختن بدان خالی از لطف نیست توجه به تفاوت میان اخلاق و ادب است مساله ای که گاه میان آن دو خلط شده و هریک به جای دیگری به کار برده می شود

یکی از مسائل مهمی که پرداختن بدان خالی از لطف نیست توجه به تفاوت میان اخلاق و ادب است. مساله‌ای که گاه میان آن دو خلط شده و هریک به جای دیگری به کار برده می‌شود.

● تعریف اخلاق

اخلاق جمع خلق است و خلق را مرحوم نراقی این گونه تعریف کرده است: «قدرت و توانایی روح انسانی که باعث شود کارها را به آسانی و بدون فکر و تأمل انجام دهد». بنابراین هر چه را انسان با عادت و تمرین به‌دست آورد و انجام دادن آن برای او آسان باشد آن را خلق می‏نامند. از تعریف‏ها به‌دست می‌آید که اخلاق ملکه یا حالتی است که در نفس انسانی رسوخ کرده و باعث می‏شود که اعمال بدون فکر و تأمل از او سر بزنند.

● فضیلت اخلاقی

اخلاق ملکه یا حالتی است که در نفس انسانی رسوخ کرده و باعث می‏شود که اعمال بدون فکر و تأمل از او سر بزنند. پس هر عمل خیری که با اندیشه و درنگ در عاقبت آن کار انجام شود فضیلت اخلاقی نیست بلکه یک حالت اخلاقی است. شخص اخلاقی کسی است که چنان کارهای خیر و نیک، عادت او شده که بدون فکر و تأمل از او صادر می‏شوند. مثلا کسی غوّاص یا شناگر است که بدون تأمل، داخل آب شده و مشغول شنا گردد، اما کسی که ابتدا مدتی به ارزیابی آب و تأمل در آن پرداخته‏ و سپس با احتیاط وارد آب می‏شود غوّاص نیست. مسائل اخلاقی نیز این گونه‏اند که اگر کسی عادت به فضائل اخلاقی کرده به طوری که بدون تأمل به انجام آنها می‏پردازد او دارای ملکه فضائل اخلاقی است. اما کسی که ابتدا مقداری فکر می‏کند و پس از تأمل به این نتیجه می‏رسد که با عفت باشد یا به عدالت عمل کند او دارای ملکه عدالت نبوده و از نظر اخلاقی نمی‏توان او را صاحب فضائل اخلاقی نامید. از این رو فایده علم اخلاق پاک ساختن نفس از صفات رذیله و آراستن آن به ملکات جمیله است که از آن به تهذیب اخلاق تعبیر می‌شود و ثمره تهذیب اخلاق رسیدن به خیر و سعادت ابدیه است.

● تعریف ادب

حفظ حد و اندازه هر چیزی و تجاوز ننمودن از آن را ادب آن چیز گویند. مثلا زبان انسان باید چیزی را که باعث خواری و ذلت انسان است نگوید بنا بر این اگر کسی فحش و ناسزا می‏گوید چون زبان او حدّ و مرز خود را رعایت نکرده از ادب زبان خارج شده و می‏توان او را بی‏ادب نامید. اما او بی‏اخلاق یا بد اخلاق نیست. ادب تمرین دادن نفس به ارزشهای اخلاقی است و ابو زید انصاری گفته است: هر ورزش پسندیده که انسان را دارای فضیلتی نماید ادب نامیده می‏شود، ادب به کارگیری سخن یا عمل پسندیده است. ظرافت‏های هر کاری را ادب آن کار می‏نامند و ادب تنها در کارهای اختیاری مصداق داشته و هر کاری که بتواند شکل‏های مختلف داشته باشد و در یک صورت متصف به ادب گردد و در صورتی دیگر خیر، بهترین شکل ممکن آن عمل را ادب آن می‏نامند. مثلا ادب غذا خوردن در اسلام این است که با نام خداوند شروع و با حمد الهی پایان یابد و از پرخوری بپرهیزد. نتیجه آنکه: هر علمی که می‏تواند صورتها و شکل‏های مختلف به خود بگیرد، بهترین شکل انجام آن را ادب آن کار می‏نامند و هر گاه آن فعل با چنین شکل و صورتی انجام شود آن را مودبانه می‏نامند. حضرت امیرالمومنین علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود: که ای پسرم بهره خود را از شرافت ادب بگیر و خاطرات را برای ادب آماده کن زیرا که ادب دل بالاتر از این است که آن را آلوده به پلیدی کنی بدان که هر گاه نیازمند شدی ادب تو را بی‏نیاز کند و هرگاه در دیار غربت بودی ادب برای تو همراهی باشد که با وجود آن ترس و بیم نداری ادب پدیده خرد است و پاک‏کننده دل است و سرلوحه فضل است. (ارشاد القلوب/ترجمه رضایی/ ج‏۱/۳۸۱)

● تفاوت‌های اخلاق و آداب‏

تفاوت‌های اخلاق و آداب را می‌توان چنین برشمرد:

۱-‌ اخلاق از مسائل مربوط به روح انسانی بحث می ‏کند ولی آداب مربوط به افعال بدن است.

۲- مسائل اخلاقی همیشه و در طول زمان ثابت بوده و تغییر در آنها راه ندارد ولی آداب در زمان‏های مختلف متغیر و متفاوتند.

۳- مسائل اخلاقی از نظر مکان نیز ثبات داشته و در هر شهر و هر کشوری یکسان می‏باشند، اما آداب در شهرها و کشورهای مختلف، تغییر نموده و آداب هر منطقه مخصوص همان مکان است. مردم دنیا در معنای ادب با یک دیگر تفاوت و اختلاف ندارند اما در مصداق آن هر ملتی با ملت دیگر تفاوت دارد.

۴- اخلاق علت است و آداب معلول و ثمره آن است، ادب هر شخصی نشان دهنده فضیلت‏ها یا رذیلت‏های اخلاقی اوست.

۵- مسائل اخلاقی قابل استدلال عقلی می‏باشند ولی برای آداب استدلال عقلی وجود نداشته و تابع ذوق و سلیقه مردم می‏باشند.

مریم پناهنده